خبرگزاری کار ایران

بیگ‌بنگِ جهانِ داستانیِ بولانیو منتشر شد

بیگ‌بنگِ جهانِ داستانیِ بولانیو منتشر شد
کد خبر : ۲۴۸۸۶۱

«آنت‌ورپ» داستان بلندی است از روبرتو بولانیو با مقدمه‌ی ناتاشا ویمر؛ که محمد حیاتی آن را ترجمه کرده است.

«آنت‌ورپ» آن‌طور که بولانیو خود بارها گفته، تنها رمانی است که از نوشتنش شرمنده نیست، چنان‌که ایگناسیو اچه‌بریا، دوست بولانیو نیز آن را «بیگ‌بنگِ جهانِ داستانیِ» وی برمی‌شمارد. جاناتان گیبز نیز در تلگراف می‌نویسد، بولانیو در «آنت‌ورپ» هم‌چون رمان‌های دیگرش، قواعد رمان را درهم می‌شکند، اما این‌بار به‌شدت ویرانگر و لجبازانه.

به گزارش ایلنا؛ «آنت‌ورپ» داستان بلندی است از روبرتو بولانیو با مقدمه‌ی ناتاشا ویمر، که محمد حیاتی ترجمه و نشر «شورآفرین» منتشر کرده است.

«آنت‌ورپ» رمانی است کوتاه و قطعه‌قطعه، با نثری شاعرانه، که موضوعات متعددی مثل قتل، جنایت، شعر و عشق را در‌هم‌ می‌آمیزد: قتلی در بیرون اردوگاه اتفاق افتاده، نگهبان شب که احتمالا راوی یا خود بولانیو است، مظنون به قتل است، و در گریز از فصلی به فصل دیگر، مدام خواننده را دنبالِ خود می‌کشاند و سپس بی‌سرانجام رهایش می‌کند. داستان شبیه تکه‌تکه‌های خاطرات یا تصاویر سینمایی است که فریم به فریم از جلوی چشم خواننده عبور می‌کند با زنانی بی‌دهان

در دالانی بی‌پایان، شاعرانی شکست‌خورده، و پلیس‌هایی که عفتِ زنانِ جوان را لکه‌‌دار می‌کنند.

بخشی از رمان چنین است:

«خریت است که آدم در وجود هر دختری که رد می‌شود شاهزاده‌خانمی مفتون ببیند. خیال کردی کی هستی، یه شاعر دوره‌گرد؟ نوجوان لاغر از روی تحسین سوت زد. ما لبه‌ی مخزن آب بودیم و آسمان آبی آبی بود. می‌شد چند ماهی‌گیر را از دور دید و دود دودکش‌ها می‌رفت بر فراز درخت‌ها. پیرمرد با لب‌هایی که به‌سختی تکان می‌خورد گفت جنگل سبز، برای ساحره‌های آتشین… به فاصله‌ی پنج یارد از من، قزل‌آلایی جهید. سیگارم را خاموش کردم و چشم‌هام را بستم. کلوزآپ دختری مکزیکی در حال مطالعه. بلوند است، با بینی کشیده و لب‌های باریک. سری بالا می‌کند، رو به دوربین می‌چرخد و لبخند می‌زند.»

روبرتو بولانیو(۲۰۰۳-۱۹۵۳) شاعر و نویسنده‌ی‌ شیلیایی که تی‌. اس. الیوت و ویرجینیا وولفِ ادبیات آمریکای لاتین نامیده‌اندش، و آن‌طور که سوزان سونتاگ می‌گوید ناب‌ترین، نایاب‌ترین و واقعی‌ترین نویسنده‌یی که ثابت کرده هر کاری از ادبیات ساخته است؛ نویسنده‌یی که بارها هم‌زبانان اسپانیولی‌زبان‌اش را به بادِ انتقاد می‌گرفت: مارکز را به‌‌عنوان «کسی که عشق حرف‌زدن با رییس‌جمهورها و اسقف‌ها دارد» و یوسا را «همان، فقط کمی شسته‌رفته‌تر» دست می‌انداخت، و هموطن‌اش ایزابل آلنده را مبتذل‌نویسی می‌دانست که در حوزه‌ی ادبیات کار می‌کند که از کیچ آغاز می‌شود و به ادبیات آب‌گوشتی می‌رسد.

بولانیوی سرکش و یاغی، که معمولا دنبال جنجال بود، توانست به ادبیات آمریکای لاتین کمک کند تا از سایه‌ی تقلیدهای بی‌پایه از رئالیسم جادویی رها شود و بار دیگر به تثبیت ادبیات تجربه‌گرایان جهان‌وطنی هم‌چون بورخس و کورتاسار روی آورد. بولانیو، مانند بورخس علاقه‌ی خاصی به خواندن داشت و حریصانه کتاب‌هایش را که بیش‌تر می‌دزدید، می‌بلعید. داستان‌هایش هم بی‌شباهت به داستان‌های بورخس نیست. زمانی هم که از او می‌پرسند چیزهای مورد علاقه‌اش را نام ببرد، در دو کلمه می‌گوید: «بورخس و مغازله».

از محمد حیاتی آثار دیگری نیز در دست ترجمه است:
۱. کتاب دانیال(رمان) نوشته‌ی ای. ال داکترو.
۲. تبر(رمان) نوشته‌ی دانلد وست‌لیک.
۳. فراموش نکن که خواهی مُرد(برگزیده‌ی داستان‌های پُست‌مدرن آمریکایی): جاناتان نولان، شرمن آلکسی، جان بارت، تیم اُبراین، لین تیلمن، و دیوید فاستروالاس.
۴. امروز جمعه است(مجموعه‌ی شش نمایش‌نامه): ارنست همینگوی، هارولد پینتر، ادوارد آلبی، دیوید آیوز، جونا بارنز، و برایان فریل
۵. کرگدن(نمایش‌نامه) نوشته‌ی اوژن یونسکو با مقدمه‌ی دکتر کیهان بهمنی.
۶. بوطیقای متن، بوطیقای صدا(جستارهایی در تحلیل موسیقی) همراه با مقاله‌یینوشته‌ی روی شوکر باترجمه‌ی مراد فرهادپور و شهریار وقفی‌پور.

ارسال نظر
پیشنهاد امروز