بزرگ علوی از زبان محمدعلی سپانلو:
علوی، روایتگر داستانهای زندان
یکی از بزرگترین کارهایی که علوی در زمینهی ادبیات ایرانی انجام داده است، شاید فتح باب نوعی از ادبیات است که به ادبیات پایداری و زندان مشهور شد.
سیزدهم بهمن سالروز تولد بزرگ علوی، خالق داستانهای «گیله مرد»، «چشمهایش» و… است.
علوی بههمراه با محمدعلی جمالزاده و صادق هدایت، پیشگامانی از ادبیات داستانی معاصر ما هستند که در غرب تحصیل کردهاند. محمدعلی سپانلو(نویسنده و شاعر) هم در اینرابطه به خبرنگار ایلنا گفت: بزرگ علوی بعداز محمدعلی جمالزاده که لولای داستاننویسی سنتی و نوین ایران است و درکنار صادق هدایت و صادق چوبک پدر داستاننویسی کشور به حساب میآید و جالب اینجاست که از همان سال ۱۳۱۲ که کتاب اولش را منتشر کرد، چشمانداز یک نویسندهی خلاق و آشنا به کلمات را نوید داد. این روند و رعایت استانداردهای داستانی در کارهای بعدی او حفظ و حتی بهتر شد.
یکی از بزرگترین کارهایی که علوی در زمینهی ادبیات ایرانی انجام داده است، شاید فتح باب نوعی از ادبیات است که به ادبیات پایداری و زندان مشهور شد، علوی که به دلیل نوع فعالیتهای اجتماعی و سیاسیاش خودش زندان را تجربه کرده بود بیشتر داستانهایش یا در پشت میلهها اتفاق میافتد و یا به نوعی قهرمان داستان اسیر بند و زندان است.
سپانلو هم با تاکید بر سبک روایی پلیسی داستانهای بزرگ علوی بیان کرد: در اغلب داستانهای علوی طرح یک رمان پلیسی معمایی به چشم میخورد که ماجراهایی در گذشته اتفاق افتاده و پیرنگ داستان حول محور حل این گره شکل میگیرد. به عنوان مثال در اثر داستانی «چشمهایش» ماجرا از گم شدن یک تابلوی نقاشی شروع میشود و بعد پیگیری میشود که اساسا این چشمهایی که بر تابلو نقش بستهاند چه راز و رمزی داشتهاند یا دارند. در دیگر داستانهای علوی همچون «گیلهمرد» یا «۵۳نفر» زندان و اسارات نمود روشن و پررنگی دارند.
وی افزود: از دیگر نکات زندگی بزرگ علوی آشنایی و دوستی او با صادق هدایت است. علوی از دوستان نزدیک هدایت و یکی از اعضای گروه معروف به «ربعه» بود، به همین دلیل عدهای در داستانهای او یک لحن هدایتی را حاکم میبینند. داستانهای مجموعه «چمدان» ازجمله آثار اوست که در شخصیتپردازی و کشمکش اتفاقات تقلیدی از داستانهای هدایت دانسته میشود.
سپانلو اما نظر دیگری دارد و دربارهی تاثیرپذیری علوی از هدایت گفت: اساسا ارزش داستانهای علوی در این است که هیچکدام تحثتاثیر نویسندهی دیگری نبوده است. درست است که هدایت، علوی و چوبک به نوعی از پایهگذاران ادبیات داستانی نوین ایران هستند و حتی به نوعی رفیق و همراه هم بودهاند اما آثارشان سه سبک کاملا جداگانه را طرحریزی میکند. تقلیدهایی از کارهای هرکدام این سهنفر صورت گرفته اما به دلیل فقدان خلاقیتی که خاص آنها بوده ارزش جندانی پیدا نکرده است.
خود بزرگ علوی هم تاثیرپذیری صرف از هدایت را تکذیب کرده و گفته که تنها از نوع نگارش هدایت خوشم میآمده، ولی هیچگاه از آن تقلید نکرده است. به گفتهی علوی او به هدایت احترام میگذاشته، ولی کاملاً دنبالهرویش نبوده است.
در کنار این ویژگیها آشنایی وسیع علوی با ادبیات دیگر ملل و اگاهی و تسلط او بر چند زبان اروپایی و به خصوص آلمانی، به وی امکان داد که ترجمههای خوبی از ادبیات ملل به زبان فارسی منتشر کند. «باغ آلبالو» از چخوف، «دوازده ماه» از پریستلی از زبان انگلیسی و «دوشیزه اورلئان» اثر شیللر و «حماسه ملی ایران» اثر تئودور نولدکه به زبان آلمانی از آن جمله اند.