«دیوار» روایت غمانگیزی از جنگ
رمان «دیوار» نوشته علیرضا غلامی، روایت جنگ است از زبان یک نوجوان که راوی داستان است و از موقعیتی که در آن قرار درد دنیای اطرافش را روایت میکند.
جنگ یک واقعیت هولناک است که هرطور به آن نگاه کنیم زندگی انسانها را دگرگون میکند، باورهایشان را تغییر میدهد و دنیای متفاوتی پیش رویشان میگذارد.
به گزارش خبرنگار ایلنا؛ رمان دیوار نوشته علیرضا غلامی در بخش آغازین این گونه آورده است: «این داستان تقدیم میشود به کسانی که در جنگ هشت ساله جان دادند و از ایران و مردمش دفاع کردند.» این کتاب را انتشارات مروارید در شمارگان ۱۱۰۰نسخه در ۱۴۵ صفحه و قیمت ۷۵۰۰تومان منتشر کرده است.
این رمان یک راوی نوجوان دارد که با خونسردی ناشی از موقعیتی که در آن قرار دارد دنیای اطرافش را روایت میکند.
این رمان سیزده فصلی در صفحه نخست خود نقشهای از یک محله دارد و در راهنمای این نقشه شش محل نشان داده شده است: مدرسه راوی، مدرسه کر و لال ها / جهان آباد / سالن بهمن / خانه راوی، خاله ناهید، محمد و… / مغازه آقای فرزانه.
علیرضا غلامی که سالهاست روزنامه نگاری میکند، در رمانش زندگی انسانی را روایت میکند که در یک موقعیت داستانی همه آنچه را در اطرافش است با جزئیات میبیند، میشنود و فقط روایتشان میکند.
چند بخش کوتاه از رمان دیوار:
«کنار در مدرسه مردی با پیژامه و زیرپوش ایستاده بود و گریه میکرد. پیر نبود ولی موهای سر و صورتش سفید بود. با صدای بلند گریه میکرد و میگفت سه پسرش را توی ۱۰ روز از دست داده و برای همیشه چراغش خاموش شده.»
«من جمشید را خوشبختانه زود از بین بقیه شناختم البته قبلش همه را نگاه کردم، چون نمیخواستم اشتباه کنم. همه جای او سالم بود. فقط سر و صورت و لباسهاش خاکی شده بود. پای چپش هم نبود. گوشه دهنش کمی باد کرده بود که مال تکه ساندویچی بود که هنوز توی آن مانده بود. یک تکه از ساندویچ هم توی مشت راستش بود.»
«من گفتم مأموریت بابام اینجا تمام شده و اداره پست تهران نامه فرستاده که او باید زود برگردد. بعد این را هم سرش گذاشتم که احتمالاً میخواهند او را رییس اداره پست تهران کنند»