پروین سلاجقه:
دانشجویان با هویت تازه نقد در بحثهای ادبی غریبهاند
پیش از هر چیز باید در تدوین واحدهای درسی تجدیدنظر شود به نحوی که جایگاهی شایسته برای نقد ادبی و شاخههای مرتبط با آن فراهم شود.
در بیشتر کلاسهای نقد ادبی دانشجویان هنوز برای هویت تازه نقد در بحثهای ادبی امروز آشنا نیستند و در بهترین حالت؛ مباحثتنها به صورت تئوریک مطرح میشود و نقد عملی در آنجایی ندارد یا بسیار اندک است.
پروین سلاجقه(نویسنده، منتقد و استاد دانشگاه) در گفتگو با خبرنگار ایلنا؛ با بیان اینکه ۲ واحد نقد برای کارشناسی زبان و ادبیات فارسی به هیچ وجه کافی نیست؛ اظهار داشت: به نظر من باتوجه به اهمیت و گستردگی مباحثنقد ادبی و تنوع شیوههای آن؛ باید بین ۶ تا ۸ واحد درسی دانشگاهی برای آن درنظر گرفته شود؛ که در این صورت؛ ۲ واحد نظریههای ادبی، ۲ واحد مکاتب ادبی، ۲ واحد نقد رمان و ۲ واحد نقد شعر؛ میتواند درنظر گرفته شود.
او افزود: بنابراین دانشجویان عمدتاً با حفظ تعاریف و نظریههای انتزاعی و امتحان دادن آنها، واحد نقد ادبی را پشت سر میگذارند بدون اینکه توانایی استفاده از آن تعاریف را داشته باشند. مسأله دیگر این است که در بیشتر کلاسهای نقد ادبی هنوز نقد مؤلف و برون متنی به شیوهٔ سنتی؛ روش مسلط است.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه نقد برون متنی، نقدی است که در آن بیشتر به موضوعات پیرامونی و حاشیهای متن پرداخته میشود تا خود متن؛ گفت: این نقد به طورعمده قصد ارزش گذاری و قضاوت قطعی دارد و به استقلال متن به عنوان یک اثر هنری اهمیت نمیدهد. این نقد در واقع بخشی از همان نقد ذهنی و سنتی است که توجه به زندگی مؤلف و عقاید و پیشزمینهها را به متن تحمیل میکند و درنتیجه به نوعی نقد سلیقهای میانجامد که ارتباط چندانی با خود متن ندارد و در صدد تأیید یا رد شخصیت مؤلف است.
سلاجقه با اشاره به اینکه پیش از هر چیز باید در تدوین واحدهای درسی تجدیدنظر شود به نحوی که جایگاهی شایسته برای نقد ادبی و شاخههای مرتبط با آن فراهم شود؛ بیان کرد: ادبیات یک دانش بینا رشتهای است از این روی نگاه به آن میبایست نگاه چند جنبهای باشد پس لازم است که یک منتقد ادبی تا حدی از فلسفه، روانشناسی، مردمشناسی، نظریه ادبی، زبانشناسی همگانی و از همه مهمتر نشانهشناسی سررشته داشته باشد از این رو همهٔ اینها باید در مفاد درسی دانشجویان گنجانده شود.
او ادامه داد: بین خواستهها و ایده آلهای دانشجویان و سیستم آموزشی اختلاف زیادی وجود دارد. از آنجا که دانشجویان با مباحثنظری نقد و مولفههای نقد مدرن در کانونهای ادبی خارج ازدانشگاه و یا از طریق مطبوعات آشنا میشوند، به این کمبودها بیشتر پی میبرند. چراکه در محافل بیرون از دانشگاه در زمینه نقد مدرن کارهایی انجام شده است ولی هیچ کدام از اینها در سیستم آموزشی دانشگاهی اعمال نمیشود، به همین دلیل دانشجویان خواهان دروس مرتبط با نقد ادبی امروز و شیوهٔ آموزشهای نوین هستند. علاوه بر این استادان نقد ادبی میبایست از قالب منفرد خود خارج شوند و سعی کنند با جریانهای نقد ادبی روز دنیا بیشتر آشنا شوند و با مجامع و نشریات ادبی روز ارتباط صمیمانه تری برقرار کنند و در درک جریانهای معاصر بیشتر بکوشند تا از تأثیر متقابل این ارتباط هر دو گروه بهرهمند شوند.