خبرگزاری کار ایران

مهرداد فلاح:

شعر در جریان اجتماعی معاصر گم شده‌‌است

شعر در جریان اجتماعی معاصر گم شده‌‌است
کد خبر : ۲۴۲۳۵۲

عده‌ای می‌گویند شعر جای خود را به داستان داده است که بیشتر یک شعار تهی برای سرباز زدن از وظایف نقد و همپا نشدن با تحولات رخ داده در شعرهای امروزی است.

شعری که از آن به عنوان شعر دهه هفتاد نامبرده می‌شود، شامل طیفی از آثار شاعرانی است که نه لزوما از اواخر دهه شصت و یا اوایل دهه هفتاد نوشتن و انتشار اشعارشان را آغار کردند، بلکه نمود پختگی کارشان در این دهه مطرح شده ‌است. بنیان‌گذاران اصلی شعر هفتاد کم‌کم به واسطهٔ میانسالی‌شان غالباً از هیاهو دوری جستند و نسل جدید شعر فارسی راه جدیدی را در پیش گرفت که از دید بسیاری از منتقدان ادبی و شاعران دهه‌ی هفتاد به ترکستان و رو به افول است.

مهرداد فلاح(شاعر دهه‌ی هفتاد) در گفت‌وگو با خبرنگار ایلنا؛ به تاثیر تمایزهای اجتماعی و فرهنگی دهه‌ی هفتاد با سال‌های بعد از آن بر شعر فارسی اشاره کرد و گفت: نکته‌ای که شعر دهه‌ی هفتاد را متفاوت و متمایز می‌کند مقطع زمانی ویژه‌ای است که شاعران آن دوره تجربه کردند. دهه‌ی هفتاد اساسا یک دوره‌ی زمانی خیلی خاص از نظر تحولات اجتماعی و فرهنگی در سطح داخلی و خارجی بود. در آن سال‌ها تحولات بزرگی را از سر گذراندیم و همین مسئله نگاه شاعران را به مسئله‌ی شعر، جایگاه این ژانر ادبی و تمام مولفه‌های شعری که تا پیش از این شناخته می‌شد تغییر داد و یک نگاه و نگرش تازه در شعر به صورتی کاملا پایدار و استوار شکل گرفت. به طبع تحولات رخ داده شاعران تلاش کردند تجربیات خود را در شعر بازتاب بدهند و تا حدودی از فرم‌های شناخته شده شعری تا آن زمان و آرمان‌گرایی‌های موجود در آن فاصله بگیرند و عناصر و مفاهیم تازه‌ای به شعر فارسی وارد کنند. نتیجه‌ی نوآوری‌ها هم شعرهای مرزشکن و تجربه‌گرای دهه‌ی هفتاد و جریان شعری شد که الان بعد از دو دهه به عنوان یک جریان ادبی درخشان مطرح می‌شود.

او ادامه داد: البته در زمان خودش به شعر دهه‌ی هفتاد با دید شک و تردید نگاه می‌کردند و عمدتا مورد نقد و مخالفت واقع می‌شد یا نادیده گرفته می‌شد. شاعر دهه‌ی هفتاد برای اینکه جایگه خودش را تثبیت کند مبارزه‌ای طولانی و تئوریک را در پیش گرفت و سعی کرد با تولید شعرهایی که اصالت شعر این دهه را ثابت و تثبیت کند جایگاه واقعی شعر دهه‌ی هفتاد را یه جامعه و منتقدان معرفی کنیم. بسیاری از استعدادهای نسل پنجم شعر به دلیل همین نادیده گرفتن‌ها سوخت و شکوفا نشد عده‌ی معدودی از نسل ششم هم که در کتاب‌های اول و دوم خود شعرهای خوبی ارائه کرده بودند و تا حدودی به نوآوری‌های شعری دهه‌ی هفتاد نگاهی داشتند در کارهای بعدی خود این مسیر را ادامه نداند. به عبارت دیگر ظرفیت‌های شعر دهه‌ی هفتاد توسط نسل بعدی به کار گرفته نشد و تدام پیدا نکرد. در حقیقت تمایلی گفته و ناگفته وجود داشت که شعر دهه‌ی هفتاد را دور بزند و نادیده بگیرد. خیلی از شاعران دهه‌ی هفتاد هم به تکرار فرم شعری سال‌های ۴۰ و ۵۰ روی آوردند و به مهجور مانده شعر این دهه دامن زدند. باید قبول کرد که بعد از دوره‌ای نوآوری نمی‌توان به همان فرم‌های شعری گذشته برگشت و اثری ارزنده و جریانت‌ساز خلق کرد. اساسا شعر مثل دو امدادی یک فعالیت جمعی است، یعنی هر نسلی باید از جایی ادامه بدهد که نسل قبل کار را به انجام رسانده است. نمی‌توان به عقب برگشت یا مسیر طی نشده را با یک میان‌بر دور زد و از آن عبور نکرد.

این شاعر دلیل عمده‌ی رکود و ضعف شعر فارسی امروز را نبود فضای مناسب برای همراه شدن منتقدان و نقد با شعرهای نوین فارسی در سال‌های دهه‌ی هفتاد دانست و بیان کرد: نقد شعر نتوانست یا نخواست که همپای تحولات به پیش بیاید، شاید هم نقد جدی و اصولی در حاشیه‌سازی‌ها و سروصداهای شعر دهه‌ی گم شد. دیدگاه‌های مسلط شعری هم با جریان فرم‌شکن همخوانی نداشت و همراه نشد و به نوعی عرصه را برای نوظهورها تنگ کرد. مشکل اصلی شعر فارسی امروز فقدان نقد درست و اصولی است. منتقدان شعری ما نتوانسته‌اند وظیفه‌ی تحلیل و بررسی خودشان را به انجام برسانند. البته شاعری که نگاه حرفه‌ای به کارهایش برایش مهم باشد حتی اگر نقد مناسبی هم انجام نشود خودش با نگاهی نقادانه به روند صعودی یا نزولی شعرهایش خودش را واکاوی می‌کند، اما تا نقد بیرونی حرفه‌ای صورت نگیرد بازدهی مورد نشر حاصل نمی‌شود. اگر هم نقدهای صورت می‌گیرد عمدتا کلی‌گرا و انتزاعی است و استدلال و بررسی اصولی در پشت آن وجود ندارد. نقدهای امروزی بیشتر یک نگاه عاقل اندر سفیه و از بالا به شعر دارند آن هم بدون آنکه خود منتقد از بخش بززگ شعرهای روز ایران و جهان بی‌اطلاع است و ناآگاهی خودش را پشت یک‌سری لفافه‌گویی با واژه‌های غلط‌انداز پنهان می‌کند. هرچه هست تمامی این عوامل دست به دست هم دادند تا امروز شاهد یک سردرگمی در شعر فارسی باشیم.

فلاح همچنین از فقدان چاپ و نشر مناسب در حوزه‌ی شعر و عدم حضور نشریات تخصصی ادبیات و شعر به عنوان یک عامل اصلی در سطحی شدن شعر کشور نام برد و اضافه کرد: به هم ریختگی اوضاع نشر در حوزه‌ی شعر و کمرنگ شدن نشریاتی که به صورت تخصصی در حوزه‌ی ادبیات فعالیت می‌کردند، باعثشد کم‌کم یک جریان ادبی سطحی و فاقد خلاقیت بر فضای شعر فارسی مسلط شود. حضور مستمر این وضعیت به از بین رفتن عطش نوجویی و ساختارشکنی منجر شد.

شاعر مجموعه‌ی «مانیفست اسب» در ادامه افزود: در حقیقت ناشران نقش کمی در فضای شعری به وجود آمده ندارند و در سال‌های اخیر با نگاه‌های تجاری خود بدترین ضربه‌ها را به شعر وارد کرده‌اند. ناشرانی که صرفا نقش یک کارگزار یا دلال نشر را در بازار کتاب‌های شعر بازی می‌کنند و تنها با هزینه‌های شخصی مولف کتاب را منتشر کرده و حتی به پخش و عرضه‌ی آن هم کاری ندارند چگونه می‌خواهند به رشد و معرفی آثار فاخر در زمینه‌ی شعر کمک کنند؟ در این بلبشوی فرهنگی باید هم شاهد کتاب‌های شعری باشیم که دل انسان را حتی بایت کاغذهای مصرف شده برای چاپ آن به‌درد می‌آورد، دلسوزی برای احساس موجود درشعر و حرمت شاعر هم که جای خود دارد.

از نگاه فلاح شیوه‌های نوین عرضه شعر هم می‌توانند در فضای راکد شعری به وجود آمده موثر باشند و شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی وجود قطعا آثار و عوارض منفی هم خواهند داشت اما تاکید می‌کند باید توجه کرد که امکان عرضه و دست‌رسی آسان به شعر در نهایت به سود جامعه‌ی شعری خواهد بود.

او از ابهام موجود در جایگاه شعر برای جریان زیستی انسان مدرن امروزی به عنوان مشکل بعدی این ژانر ادبی نام برد و گفت: در حال حاضر شاهد یک سردرگمی در جایگاه شعر در جریان زیستی و اجتماعی انسان معاصر هستیم و مشخص نیست که شعر در دنیای امروز و برای انسان این دهه چه نقش ایفا می‌کند. عده‌ای می‌گویند شعر جای خود را به داستان داده است که بیشتر یک شعار تهی برای سرباز زدن از وظایف نقد و همپا نشدن با تحولات رخ داده در شعرهای امروزی است. شاید در ویترین‌های رسانه‌ای شعر نسبت به داستان در جایگاه عقب‌تر قرار بگیرد اما عصر شعر به پایان نرسیده و نمی‌رسد.

این شاعر در پایان اوج گرفتن دوباره‌ی شعر فارسی را به چگونگی تغییرات فضای عمومی جامعه‌ی ایران و حتی میدان بزرگتری مثل اوضاع جامعه‌ی جهانی وابسته دانست و یادآور شد: بخشی از این تحولات می‌تواند شکل‌گیری نهادهای شعری با هویت در کشور، انتشار مجلات شعر تخصصی حرفه‌ای و نقد حساب شده و… باشد. در غیر این صورت چنانچه کارهای خوبی از نسل هفتم و جدید شاعران هم خلق شود نادیده می‌ماند و به مشارکت گذاشته نمی‌شود. در هر صورت شعر همچنان به حیات خودش ادامه می‌دهد و حتی وارد عرصه‌های جدیدی هم شده است. این رکود در نهایت شکسته خواهد شد اما اینکه دقیقا چه زمانی، مشخص نیست.

ارسال نظر
پیشنهاد امروز