فراخوان اینترنی حمایت از حقوق مولفان و مصنفان و یک دغدغه اجتماعی - اخلاقی
مولفان و مصنفانی که به فراخوان کپیرایت ملحق شدهاند چه دغدغه و نگرانیهایی از عدم وجود قوانین محکم در زمنیهی مالکیت معنوی دارند؟ آیا این حرکت به تسریع تصویت قانون مالکیت فکری که بهتازگی به مجلس تحویل شده، کمکی میکند؟
چندسالی میشود که بحثپیوستن و نپیوستن ایران به قانون جهانی کپیرایت در بین مولفان، ناشران و مدیران فرهنگی کشور مطرح شده است. عدهای معتقدند پیوستن به این قانون آنچنان هم بیدردسر نیست و همه مشکلات را رفع نمیکند، اما تقریبا تمام دستاندرکاران بر این نکته که رعایت این قانون برای ورود به بازار جهانی نشر ضرورت دارد، اتفاق نظر دارند.
در تمام این سالها به مناسبتهای گوناگون ازجمله هنگام برپایی نمایشگاههای معتبر بینالمللی کتاب مانند نمایشگاه فرانکفورت، بار دیگر بحثدرمورد ضرورت پیوستن ایران به پیمان جهانی کپیرایت نیز مطرح میشود. ظاهرا بخش بزرگی از ناشران، مولفان و قانونگذران پذیرفتهاند که پیوستن به این پیمان از ملزومات حضور جدی و فعال در بازارهای جهانی نشر است و حتی از سال ۸۷ هم جمعی از حقوقدانان و کارشناسان به دعوت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی؛ پیشنویس لایحهای درمورد کپیرایت را تدوین کردهاند تا به مجلس ارائه شود.
اکنون که چهار دهه از عمر قانون «حمایت از خقوق مولفان و مصنفان» که برای سازماندهی حقوق مولفان و مصنفان در چارچوب ملی تصویب شده بود؛ میگذرد و پیوستن ایران به این قانون بینالمللی همچنان در هالهای از ابهام قرار دارد، اهالی فرهنگ و قلم طی یک فراخوان مجازی ازسوی یکی از پایگاههای اینترنتی ادبی؛ به امضای قانون حمایت از حقوق مؤلفان ایرانی دعوت شدهاند. در این فراخوان که تا لحظهی تنظیم این گزارش به امضای ۸۱ نفر از نویسندگان، مترجمان و مولفان کشور رسیده است؛ از ناشران ایرانی که برای دستیابی به فضای باز فرهنگی در ایران همواره حامی مؤلفان بودهاند؛ خواسته شده تا به قوانین بینالملی حمایت از حقوق مؤلف احترام بگذارند و نویسنده را به عنوان خالق اثر نادیده نگرفته و از نویسنده قبل از ترجمه و انتشار اثر اجازه بگیرند.
امضاکنندگان این فراخوان از فعالان صنعت نشر کشور تقاضای توقف نشر زیرزمینی و حمایت و همکاری این صنف را درجهت توقف نشر زیرزمینی که بهرهوری همهی اعضای این خانواده(نویسنده، مترجم، ناشر) را از دسترنج خویش ناممکن میسازد، داشتهاند. این مولفان و مصنفان همچنین از ناشران خواستهاند تا از ایفای نقش ممیز غیررسمی امتناع کنند، تا وزارت ارشاد یگانه مسئول و مجری سانسور باقی بماند.
در انتهای متن این فراخوان مجازی هم آمده است: " ما مؤلفان، صنف ناشران را فرامیخوانیم تا به حقوق اولیهی معنوی مؤلفان ایرانی احترام بگذارند و از همکارانمان در سراسر جهان تقاضای همبستگی در نیل به این هدف را داریم. "
درست است که رعایت حقوق پدیدآورندگان آثار هنری، علاوه بر صیانت از مالکیت مادی و معنوی آثار فرهنگی و هنری به معنای احترام به حقوق مصرفکنندگان نیز هست و انتشار ترجمههای متعدد از یک اثر، که به ویژه در مورد آثار برندگان جایزه نوبل یا کتابهای پرفروش، به دلیل نبود چنین قوانین حمایتی معمولا با شتاب و بدون دقت هم رخ میدهد، در حقیقت اجحاف به خوانندهای است که خریدار یک کالای «خوشنام» بیکیفیت میشود، اما آیا حرکتهایی از این دست به واقع میتواند تاثیر مورد انتظار را داشته باشد؟ مولفان و مصنفانی که به این فراخوان ملحق شدهاند؛ چه دغدغه و نگرانیهایی از عدم وجود قوانین محکم در زمنیهی مالکیت معنوی دارند؟ انگیزه و هدف راهاندازی چنین فراخوانی از کجا نشات میگیرد و آیا این حرکت میتواند کمکی برای تسریع تصویت قانون مالکیت فکری که بهتازگی به مجلس شورای اسلامی تحویل داده شده است، باشد؟ دلیل حضور نویسندگانی که در خارج از کشور زندگی میکنند و بعضا ار ملیتهای دیگری هستند؛ در این طرح چیست؟
فریبا منتظرظهور(نویسنده) یکی از امضاکنندگان فراخوان «قانون حمایت از حقوق مؤلفان ایرانی» در همین رابطه به خبرنگار ایلنا گفت: این فراخوان میتواند یک حرکت خوب و تاثیرگذار باشد. متن فراخوان به خوبی و با دقت تنظیم شده و سعی دارد از حقوق نویسنده، مترجم و مولف ایرانی و خارجی درمقابل فقدان به رسمیت شناخته شدن حق معنوی اثر دفاع کند.
این نویسنده دلیل امضای این فراخوان را منطقی و اصولی بودن موارد مطرح شده در آن میداند و اضافه میکند: اینکه چنین حرکتهای مجازی در دنیای واقعی چقدر تاثیرگذار خواهند بود هم به متن و محتوای فراخوان برمیگردد و هم به میزان استقبالی که از آن میشود. این فراخوان دستکم نشان میدهد که نبود قوانین حمایتی از اهالی فرهنگ و قلم تا چه حد دغدغهی نویسندگان و مترجمان است و نیاز هست تا قراردادهای کتاب و نشر به صورت جزئیتر و دقیقتر منعقد شود و این نکات جزئی به صورت مدون و قانونی برای تمام ناشران تبیین و مشخص گردد.
آرام روانشاد(نویسنده) امضا کنندهی دیگری است که اعتقاد دارد این فراخوان دستکم یک حرکت و تلاش برای سروسامان دادن به وضعیت مالکیت معنوی و فکری در کشور است.
نویسندهی کتاب «ساعت ویرانی» ادامه میدهد: امضای این فراخوان در حال حاضر تنها گزینهای است که برای نشان دادن دغدعهمان در زمینه حقوق مالکیت فکری در دست داریم. با حضور در این حرکت شاید نتیجهی ایدهآل را کسب نکنیم اما اعلام میکنیم که حقوق مالکیت معنوی و فکری در کشور خیلی رعایت نمیشود و در بسیاری از مواقع حتی زیرپا گذاشته میشود.
روانشاد با اشاره به خلاء این قانون حتی در قراردادهای معقد شده؛ بیان کرد: نویسنده و مولف تقریبا از هیچ حقوق قانونی برخوردار نیست و متاسفانه برخی از ناشران حتی به موارد مندرج در قراردادها هم عمل نمیکنند و صدای صاحب اثر هم به جایی نمیرسد. با امضای فراخوان «حمایت از حقوق مولفان و مصنفان» دستکم بهصورت محترمانه و قانونی ناراحتی و اعتراض خودمان را به وضعیت موجود در این حوزه اعلام میکنیم. اگر به حقوق قانونی مالکان اثر و مولفان توجه شود مطمئنا ادبیات و کتاب کشور رشد خواهد کرد، چراکه نویسنده وقتی فارغ از دغدغههای معیشتی و مالی باشد؛ خلاقیت بهتری از خود نشان میدهد و داستانهای بنیهدارتری را به ادبیات کشور هدیه میکند.
هم اکنون نیز برخی از ناشران مستقل تلاش میکنند تا حد ممکن برای ترجمه و انتشار کتابهای خارجی موافقت ناشر و مولف را کسب کنند، یا دستکم حق و حقوق مولف ایرانی را با دقت هرچه تمامتر محاسبه کنند.
تجربههای این ناشران نشان میدهد در اغلب موارد و برخلاف تصور رایج رعایت قانون کپیرایت و حق مولف هزینهی زیادی به ناشر ایرانی تحمیل نمیکند. با این همه نشر شورآفرین تنها انتشارانی است که تاکنون این فراخوان را امضا کرده است.
کاظمیان مقیمی(مدیر این انتشارات) قانون کپیرایت و حقوق مولفان و مصنفان را دغدغهی همیشگی نشر شورآفرین دانست و دربارهی اهمیت نگاهی درست به این قانون اظهار داشت: برای امضای این فراخوان لحظهای صبر نکردیم و به محض مطلع شدن از آن به این حرکت ملحق شدیم. پیوستن به قانون بینالمللی کپیرایت به دلیل اینکه احتمالا بار مالی فراوانی را به حوزهی فرهنگ کشور تحمیل میکند، فعلا دور از دهن به نظر میآید. اما ترجمه مجدد و انتشار همزمان برخی از آثار ادبی شناختهشدهی جهانی توسط ناشران متعدد حکایت از آن دارد که سامان دادن واقعی به این کار محتاج قوانین روشن و شفافی است.
این ناشر که راهکار روشن و شفاف شدن دستکم حقوق مولف داخلی را جمع شدن اطلاعات ناشر، نویسنده، مترجم و… در سامانهای مثل فیپا میداند، در توضیح بیشتر این مسئله گفت: اگر اطلاعات کارها و آثار در حال انجام ناشر، نویسنده و مترجم در چنین سامانهای ثبت و قابل پیگیری توسط دیگر همکاران باشد تا حدود زیادی میتواند موازیکاریها و تضییع حقوق این عزیزان را کاهش بدهد. البته تمام این نتایج نیاز به یک نگاه اخلاقی و وجدانی در صنوف فرهنگی و ادبی دارد.
کاظمیان درمورد چرایی ملحق شدن به این فراخوان هم گفت: اهالی فرهنگ و قلم آنقدر دغدغه فرهنگی دارند که فرصت رسیدگی به امور حقوقی خودشان را ندارند. بنابراین، برای حمایت از حقوق نویسندگان و احیانا ضایع نشدن این حقوق، باید قانونی مدون و شفاف تدوین شود تا پاسخگوی همه ابهامات در این زمینه باشد. با پذیرفتن این فراخوان درواقع حقوق مولف و نویسندهی ایرانی را به رسمیت میشناسیم. البته دغدغه رضایت مولف و ناشر خارجی همجنان وجود خواهد داشت.
تقریبا تمامی امضاکنندگان این فراخوان اذعان دارند که برای نشان دادن دغدغههای حقوقی و استفاده از این گزینه به عنوان تریبونی برای رساندن صدایشان به آن ملحق شدهاند. اما بهواقع چنین فراخوانی تا چه حد بار حقوقی و برش قضایی پیدا خواهد کرد؟ آیا با بالا رفتن تعداد اسامی امضاکنندگان میتوان امیدوار بود که روند تصویت قوانین مرتبط با این حوزه تسریع شود؟
قاسم جعفرزاده(حقوقدان و عضو انجمن علمی حقوق مالکیت فکری) دعوت به امضای فراخوان «حمایت از خقوق مولفان و مصنفان» را ناشی از وجود یک دغدغهی اجتماعی اخلاقی عنوان کرد و در رابطه با بار حقوقی چنین حرکتهایی گفت: چنین فراخوانهایی بار حقوقی و قضایی ندارند و تنها نشان دهندهی یک خواسته و نیاز در این زمینه هستند. برای حل واقعی و اصولی مسئلهی حقوق مالکیت فکری باید سازو کار حقوقی و قانونی روشنی تبیین شود تا بحثهایی مثل خسارت، دیرکرد و… مشخص باشد. فراخوان «حمایت از حقوق مولفان و مصنفان» بیشتر شاخصهای فرهنگی و اخلاقی دارد و میتواند برای فرهنگسازی و رساندن صدای نیاز به چنین قوانینی مورد استفاده قرار بگیرد. اساسا این فراخوانهای مجازی نوعی پلیس اجتماعی هستند که حساسیت اخلاقی و وجدان جامعه و مسولان را قلقلک میدهند.
این حقوقدان در ادامه به کارهایی که برای تصویت قوانین حوزهی ملکیت فکری انجام شده؛ اشاره کرد و در پاسخ به این سوال که چرا بهرغم تمام این دغدغهها و زنگهای اخلاقی که در جامعه به صدا درآمده است؛ هنوز هم به نظر میرسد مقاومتهایی برای پیوستن به قانون کپیرایت وجود دارد، گفت: مقاوتی در اینرابطه وجود ندارد و نزدیک به ده سال است که دولت، مجلس و… درگیر تنظیم و تصویت قوانینی برای صیانت از حقوق مولفان و مصنفان هستند. لایحهای هم که به مجلس ارائه شده، لایحهای جامع است که تنها قانون بینالمللی کپیرایت را شامل نمیشود و مفادی هم برای احقاق حقوق ناشران و مولفان داخلی دارد. علت اینکه تنظیم و تصویت این قوانین کند پیش میرود؛ تخصصی بودن مسائل از یک طرف و پراکنده بودن موارد مورد بررسی از سویی دیگر است. باید منتظر بمانیم و ببینیم سرانجام لایحهای که به نظر میرسد تحول حقوقی خوبی در حوزهی مالکیت فکری ایجاد خواهد کرد، به کجا میرسد.