بررسی نمایشگاه فرانکفورت در انجمن فرهنگی ناشران کتاب کودک و نوجوان
آیا باید از کتاب دیجیتال استفاده کنیم یا کتاب سنتی. ما وارد یک دنیای دیجیتال شدهایم. چیزی که به ما میگوید اگر دیجیتالی نشوی عقب میافتی / فرق ما با کودک این است که ما وارد یک جهان دیجیتالی شدیم، اما کودک در این جهان متولد شده است.
نشست «چیزی بیشتر از خواندن خالی، رهیافتی جدید به ادبیات کودک و مدرسه آینده» با هدف بررسی بازار نشر جهانی صورت گرفت و تجربیاتی که از نمایشگاه فرانکفورت به دست آمده بود؛ در این نشست مطرح شد.
به گزارش خبرنگار ایلنا؛ اعضای هیات مدیره انجمن فرهنگی ناشران کتاب کودک و نوجوان ۱۸ آذرماه در سالن اجتماعات این انجمن با بیان این سوال که «آیا باید از کتاب دیجیتال استفاده کنیم یا کتاب سنتی» که یکی از بحثهای اصلی در نمایشگاه فرانکفورت به شمار میرفت نشست خود را جهت بررسی نمایشگاه کتاب فرانکفورت ۲۰۱۴ برگزار کردند.
در تمام مجموعه سخنرانیهایی که در حاشیهی نمایشگاه فرانکفورت مطرح شد؛ پرسش استفاده از کتاب دیجیتال یا سنتی مورد بررسی قرار گرفت و سخنرانها درباره خوبیها و بدیهای هر دو نوع کتاب سخن گفتند.
ایرج اسماعیل پورقوچانی گفت: یک رویکرد کلی وجود داد که از ما میپرسد، کتاب دیجیتال تولید کنیم یا کتاب سنتی؟ باید بدانیم نزدیک به دو سال است که در حوزه اجتماعی این موضوع، یکی از مباحثداغ است که شکل واقعی شده آن را در نمایشگاه فرانکفورت میدیدیم. ما وارد یک دنیای دیجیتال شدهایم. چیزی که به ما میگوید «اگر دیجیتالی نشوی عقب میافتی» اینجا دیگر پرسش از دست ما خارج است.
این استاد دانشگاه با اشاره به رابطه کودک با جهان دیجیتالی در مقایسه با رابطه ما با این جهان افزود: فاصلهای وجود دارد که به ما اجازه ورود به جهان کودک را نمیدهد. ما درواقع نمیدانیم که او چه میخواهد. فرق ما با کودک این است که ما وارد یک جهان دیجیتالی شدیم، اما کودک در این جهان متولد شده است که این یکی از بحثهای مهم نمایشگاه فرانکفورت بود. علاقه کودکان به بازیهای رایانهای و همزاد پنداری با شخصیت بازی، توییت کردن و بارگزاری عکسهای سلفی خود در شبکههای اجتماعی، همه اینها نشان دهنده به وجود آمدن یک نارسیسیسم است. نمیدانیم چرا این علاقه وجود دارد اما جهان به سمتی درحال حرکت است که برای نسل ما شناخته شده نیست.
به گفته پورقوچانی؛ هیچ راهی وجود ندارد جز اینکه از روشهای سنتی کتاب فاصله بگیریم.
او افزود: واقعیت این است که کودک عامل اصلی در فرآیند مطالعه کتاب است. آنچه که یک کودک از کتاب دریافت میکند، به طرز حیرتآوری با برداشتهای بزرگسالان متفاوت است. کودک با قهرمان داستان همزاد پنداری میکند، بدون آنکه بخواهد به نتیجه اخلاقی که مدنظر والدین یا ناشرین بوده است توجهی نشان دهد. کودک تاریخ را مثل ما نمیبیند. ذهن کودک در رابطه با زمان، ماهیت نرم تری دارد.
به گفته این پژوهشگر و استاد دانشگاه خواندن، فرآیندی است که با بسته شدن کتاب پایان مییابد اما فرآیند یادگیری هیچگاه متوقف نمیشود.
پورقوچانی با بیان اینکه نوع اداره مدرسه و سیاستهای آموزش و پرورش بحثی مهم در نمایشگاه فرانکفورت بود؛ گفت: تولیدات و محصولات و همچنین اتفاقاتی که در شبکههای اجتماعی میافتد با سرویس مدرسههایمان متفاوت است. تلاش جهانی براساس این است که کودک باید آزاد باشد. رابطه دو طرفه استاد و کودک برقرار باشد به گونهای هر دو طرف از هم آموزش ببینند. این سوال پیش میآید که چرا این سیستم آموزشی در ایران قابل اجرا نیست؟ دلیل آن افزایش فاصله طبقاتی آحاد جامعه است. فاصله طبقاتی موجب تحلیل سیستم آموزشی میشود.
او ادامه داد: این روش حدود صد سال است که ابداع شده که از آلمان شروع شد. یک دانشجوی کم هوش در کلاس کنار یک دانشآموز نابغه ریاضی مینشیند، که این امر بسیار مهمی است چراکه کودک همزیستی را میآموزد. آنها معتقدند باید همه با هم آموزش ببینند و درکنار هم زندگی کنند. در این بین است که یک رابطه واقعی به وجود میآید.
پورقوچانی با بیان اینکه ما طبق سلایق، کتابهایمان را ارائه میدهیم؛ افزود: امسال در نمایشگاه از چند کتابی که فکر میکردیم موفق میشود نتیجه منفی گرفتیم و پیشرفت خوبی نداشتم. در حوزه تصویرگری ناشران آلمانی تصویرگریها را نمیپسندیدند و حتی برخی تصویرگریها را وحشتناک خطاب میکردند.
او در پایان اظهار داشت: باید به واقعیتها نگاه کنیم و آنها را بپذیریم. بیشتر تحقیق کنیم و بدانیم که دنیا به کدام سمت درحال حرکت است. اگر توقع داریم رایت کتابها فروش برود بدانیم که بازار جهانی چه نگاهی دارد و چه چیزی را میپسندد؟ چراکه دنیای نشر به سرعت در حال تغییر است.