در نشست نقد و بررسی کتاب «مبارکشاه بخاری» مطرح شد:
مولانا مبارکشاه بخاری، شرح سه رساله مهم موسیقی جهان اسلام است
اگرچه این کتاب به مباحثنظری موسیقی اشاره میکند اما به پای کتابهای فارابی و ابن سینا که در آن به تفصیل به رابطه موسیقی و ریاضیات پرداخته شده، نمیرسد. با این حال ارموی توانسته تمام دستگاههایی که در آن زمان از آن استفاده میشده و نظریههای موسیقی را به رشته تحریر بکشد.
نشست نقد و بررسی کتاب «مبارکشاه بخاری» با حضور سیدعبدالله انوار(مصحح کتاب)، داریوش طلایی، استاد موسیقی دانشگاه تهران و سعید کردمافی، مدرس موسیقی دانشگاه هنر سهشنبه(۱۱ آذرماه) در سرای اهل قلم برگزار شد.
به گزارش ایلنا؛ این نشست با سخنان عبدالله انوار، مصحح این کتاب آغاز شد. وی در معرفی «مبارکشاه بخاری» گفت: این کتاب شرحی است بر ادوار اُرموی در علم موسیقی که از سوی مبارکشاه بخاری نوشته شده است.
وی با بیان این نکته که در فرهنگ اسلامی تمام موسیقیدانهای ایرانی به عرب منسوب شدهاند، ادامه داد: «اُرموی» اهل ارومیه است که متاسفانه موسیقیدان عرب معرفی شده است؛ در حالیکه این شخصیت ارزشمند و بسیاری از ایرانیها در فرهنگ اسلامی از پایهگذاران مهم موسیقی بودند.
وی درباره این کتاب گفت: کتاب مورد بحث، شرحی است بر یکی از کارهای شفیعالدین ارموی، از خطاطان و موسیقیدانهای معروف که صنعت یا هنر موسیقی را در آن زمان از مرگ نجات داد. او شاهد حمله مغول به بغداد بود و شرح گرفتن بغداد در زمان حمله هلاکو را که در هیچ تاریخ اسلامی وجود ندارد نوشت و میتوان گفت یگانه مدرکی که توانسته این واقعه را به خوبی بیان کند، شرح ارموی است.
انوار به بحثدرباره محتوا و ترجمه این کتاب پرداخت و با بیان اینکه این کتاب بحثی درباره تئوری و مباحثنظری موسیقی است، گفت: اگر چه این کتاب به مباحثنظری موسیقی اشاره میکند اما به پای کتابهای فارابی و ابن سینا که در آن به تفصیل به رابطه موسیقی و ریاضیات پرداخته شده، نمیرسد. با این حال ارموی توانسته تمام دستگاههایی که در آن زمان از آن استفاده میشده و نظریههای موسیقی را به رشته تحریر بکشد.
این متخصص متون کهن ریاضی و موسیقی سپس به ترجمه این کتاب پرداخت و گفت: اصل این کتاب در دنیا بیشتر از یک نسخه نیست و در آن افتادگیهای بسیاری وجود داشت و به قدری در هم پیچیده و ناخوانا بود که من در ابتدا از ترجمه و تصحیح آن پرهیز کردم اما به ناچار با همکاری برخی مصححان نسخ خطی و با تکمیل جاافتادگیهای بسیار با استفاده از نسخ دیگر تلاش کردم این کتاب را تصحیح و ترجمه کنم.
وی همچنین عنوان کرد: در ترجمه این کتاب بسیار کوشیدم به اصل لغات موسیقی هیچ دخل و تصرفی نکنم و توصیه من به دیگر مترجمان آن است که به هیچ وجه این لغات را تغییر ندهند؛ چرا که قطعا برخی تغییرات واژهها مفهومهای اصلی آنها را تغییر میدهد.
سعید کردمافی نیز در ادامه این نشست به بیان سخنانی درباره این کتاب و محتوای آن پرداخت و گفت: هرچند بسیاری از تاریخموسیقیشناسان قطبالدین شیرازی را نخستین شارح آرای صفیالدین ارموی میدانند، اما اطلاقِ عنوان «اولین شارح مکتب منتظمیه» به قطبالدین کمی جای تردید دارد.
وی ادامه داد: در واقع، قطبالدین را باید شارح شرفیه ارموی دانست نه ادوار او. اهل فن آگاهند که با وجود شباهت بسیاری از مباحثدر دو رساله ادوار و شرفیه، در برخی موضوعات بنیادی اعم از چگونگی شکلگیری گام اکتاوی، طبقهبندی سلولهای مدال، برخی مباحثمرتبط با ابعاد، موضوعات مربوط به اسباب ملایمت و تنافر و نحوه تشریح دورههای ایقاعی، دو رساله ادوار و شرفیه به نظر در دو سنت نظری متفاوت ریشه دارند.
این مدرس موسیقی دانشگاه هنر عنوان کرد: شرفیه عمدتا مبتنی بر نظریات مکتب اسکولاستیک بغداد و آثار فارابی و ابنسینا است. درحالیکه کتاب ادوار با وجود ریشه داشتن در آثار مدرسیون، حاکی از برخی نکات و رویکردهای بدیع و بیسابقه نظری در سنتهای موسیقیشناسانه جهان اسلام است. بنابراین، در نظر بسیاری از موسیقیشناسان، اصالت مکتب منتظمیه بغداد بیشتر مدیون کتاب الادوار ارموی است تا رساله شرفیه او، و همین واقعیت است که به شروح مبارکشاه و مراغی از حیثتمرکز بر مکتب منتظمیه اهمیت میبخشد؛ چرا که حداقل طبقه ادعای شارحین، هر دو شرح بر ادوار ارموی معطوفاند.
وی عنوان کرد: با این حال، این دو شرح حاوی نشانههایی از مواد نظری مورد استفاده در رساله شرفیه صفیالدین نیز هستند. به عبارت دیگر، آنچه به شروح مراغی و مبارکشاه، بهویژه دومی، اعتبار بیشتر میبخشد رویکرد تطبیقی آنها به هر دو رساله ادوار و شرفیه ارموی است. این رویکرد تطبیقی نشانههای بارزی در «فصل ایقاع» شرح مولانان مبارکشاه بر ادوار نیز دارد؛ جاییکه شارح با نگاه به آرای صفیالدین در دو رسالهاش مجموعه کاملی از مباحثمربوطه به دست میدهد و در برخی موارد حتی با بررسی آن دسته از آرای فارابی که در شرفیه ارموی نیز نشانی از آنها نیست، از مطالعه همزمان ادوار و شرفیه فراتر میرود و به نوعی به مطالعه تطبیقی دو مکتب منتظمیه و مدرسی میپردازد.
این عضو گروه موسیقی بنیاد دایرهالمعارف بزرگ اسلامی در ادامه درباره شرح مبارکشاه بخاری گفت: شرح مولانا مبارکشاه بخاری به واقع، نه صرفا شرح ادوار، که شرح حداقل سه رساله مهم موسیقی جهان اسلام است؛ موسیقی کبیر فارابی، کتاب الادوار ارموی و رساله شرفیه او. شارح با گردهم آوردن مباحثمرتبط از رسالت گوناگون با فصول متناسب، دایرهالمعارفی ارزشمند از مباحثگوناگون موسیقیشناسانه در حوزه اسلامی فراهم میآورد؛ دایرهالمعارفی که صرفا کلاژ مطالب مرتبط نیست، بلکه در جای جای آن حضور فاعلانه شارح را شاهدیم. این حضور فاعلانه، که با نهایت امانتداری دانشورانه در مورد نقل قولهای مستقیم و غیرمستقیم همراه است، شرح مولانا مبارکشاه را به یکی از منابع ارزشمند فرهنگ موسیقایی ما تبدیل کرده است.
در این نشست داریوش طلایی، استاد موسیقی دانشگاه تهران هم سخنانش را صرفا به مباحثتئوریک موسیقی که در کتاب مذکور به آن پرداخته شده اختصاص داد و به توضیح آلات دوتار و سه تار و کاربردهای آن که در این کتاب به شکل نظری توضیح داده شده؛ پرداخت.
او در این نشست با سهتاری که به همراه آورده بود به نشاندادن ریتمهای متفاوتی که در فاصلههای مختلف و صداهایی که از آن متشعشع میشوند پرداخت و نسبتها و فواصل ریاضیای که ارموی هم در این کتاب به آن اشاره کرده است به صورت عملی نشان داد.