مدیا کاشیگر:
انتقال ممیزی به ناشران؛ گامی به جلوست
بحثحذف سانسور مطرح نیست، بلکه مسئله حذف سانسور دولتی و حکومتی است. انتقال مسئولیت ممیزی به ناشران چنانچه صحیح و اصولی اجرا شود هم در کاهش و حذف سانسور حکومتی موثر خواهد بود و هم مسئولیت اجتماعی و مدنی را افزایش میدهد.
وضعیت ممیزی و صدور مجوز یکی از بحثهای اصلی و همیشگی در دنیای ادبیات و کتاب است. در دوره جدید وزارت ارشاد شاهد تفاوت در نوع نگاه به اعمال ممیزی در آثار هستیم اما ظاهرا هنوز هم هستند نویسندگانی که گاهی با سد بلند ممیزی برخورد میکنند.
مدیا کاشیگر(نویسنده و مترجم) میگوید؛ یکی از کتابهایش هنوز موفق به دریافت مجوز نشده است. این درحالی است که برای دیگر آثار این نویسنده مشکلی به وجود نیامده و حتی کتابی که بیش از دو سال بیدلیل در انتظار مجوز مانده بود؛ بدون ممیزی خاصی برای انتشار ارسال شده است.
او در گفتوگو با خبرنگار ایلنا؛ اظهار داشت: تغییراتی که در نحوه اعمال ممیزی و سرعت صدور مجوز صورت گرفته؛ کاملا قابل لمس است. خوشبختانه کتابهایی هم که در دوره گذشته وزارت ارشاد با سختگیری مواجه شده بودند میتوانند امید داشته باشند تا در این دوره موفق به دریافت مجوز و انتشار شوند.
وی ادامه داد: صحبتهایی که برای انتقال اعمال ممیزی به ناشران میشود میتواند مثبت باشد. مطمئنا هیچ نویسنده و ناشری اثری را منتشر نمیکند که آسیبزننده باشد و این واگذاری مسئولیت به جامعه مدنی و کاهش تصدیگری دولت نتیجه خوبی خواهد داد. اصلا در دنیای معاصر سانسور خیلی معنایی ندارد، چراکه حتی اگر کاری مجوز نگیرد تا از طریق معمولی به دست مخاطب برسد، روی فضای اینترنت و دنیای مجازی قابل دسترسی و دانلود خواهد بود.
کاشیگر در رابطه با احتمال افزایش خودسانسوری توسط ناشر و نویسنده درصورت انتقال مسئولیت ممیزی به ناشران گفت: سانسور را نمیتوان کاملا از بین برد. هرکدام از ما طی روز تقریبا چندین مرتبه خودمان را سانسور میکنیم. پس بحثحذف سانسور مطرح نیست، بلکه مسئله حذف سانسور دولتی و حکومتی است. انتقال مسئولیت ممیزی به ناشران چنانچه صحیح و اصولی اجرا شود؛ هم در کاهش و حذف سانسور حکومتی موثر خواهد بود و هم مسئولیت اجتماعی و مدنی را افزایش میدهد.
این مترجم با اشاره به عوامل بازدارنده صدور ادبیات ایران به دیگر کشورها گفت: تا زمانی که ایران به قانون کپیرایت ملحق نشود و حق ناشر و مولف خارجی را به رسمیت نشناسد؛ نمیتوانیم توقع داشته باشیم که ناشر خارجی با ما از ترجمه آثار فارسی صحبت کند، چراکه این ناشر اصلا نمیداند براساس چه روال و قانونی باید برای بستن قرارداد اقدام کند. خلاء در قانون کپیرایت است که باعثشده ادبیات و داستان فارسی در جهان جایی نداشته باشد و اگر این کمبود جبران شود همانطور که آثاری از دولتآبادی، پیرزاد، سپانلو و… به زبانهای دیگر ترجمه شدهاند؛ بازهم شاهد این اتفاق برای نویسدگان جوان هم خواهیم بود. البته نباید فراموش کرد که قرار نیست همه داستانها و رمانهای ایرانی به زبانهای خارجی ترجمه شوند. همانطور که همه نویسنده نمیشوند، همه آثار هم ترجمه نخواهند شد.
کاشیگر در رابطه با چرایی اقبال بیشتر مخاطبان به آثار ترجمه شده و پاسخ به این سوال که آیا تفاوت در کیفیت آثار ادبی ایرانی و خارجی باعثاین مسئله شده است، گفت: در عمل یکهزارم آثار ادبی جهان هم در کشور ترجمه نمیشود و اینگونه نیست که ادبیات ما تنها به ترجمه آثار خارجی مشغول است و تولید چشمگیری ندارد. انتخاب کتاب برای مطالعه سلیقهای و شخصی است. نمیتوان مخاطب را مجبور کرد که داستان خارجی نخواند و به اصلاح «ایرانی، ایرانی بخر» اقتدا کنیم. در همهجای دنیا هم هنوز نویسندگانی مثل مارکز و.. میلیونها خواننده دارند و این مسئله فقط مختص به ایران نیست.
وی در ادامه افزود: مخاطب به عنوان مشتری کتاب، اثری را انتخاب میکند که برایش جذابتر باشد. در سالهای اخیر به دلیل سختگیریها و اعمال سانسور شدید، کتابخوانها به نوعی به داستان ایرانی بیاعتماد شدهاند. از طرف دیگر تیراژ کتابهای داستان داخلی در کشور بسیار پایین است.
کاشیگر در پایان گفت: آثار ترجمه شده و داستانهای خارجی حتی میتواند باعثرشد نسل جدید نویسندگان ایرانی شود. در گذشته هم اگر رمان و داستان خوب در ایران نوشته میشد به خاطر ترجمههایی بوده که در دسترس این نویسندگان قرار داده شد.