علیرضا بهنام:
فضای سختگیرانه چند سال گذشته؛ عرصه را بر نویسندگان تنگ کرده بود
در دوره جدید وزارت ارشاد کتاب «عشق ستاره درخشان من است» لنگستون هیوز و چند کتاب دیگر هم که در دوره قبلی وزارت ارشاد بلاتکلیف مانده بود؛ مجوز گرفت و خوشبختانه مشکل این آثار حل شد.
علیرضا بهنام(مترجم و نویسنده) از ارسال ترجمهای از گزیده اشعار بوکوفسکی برای گرفتن مجوز خبر داد.
او در گفتوگو با خبرنگار ایلنا؛ اظهار داشت: مجموعه شعر «خوششانسها» را انتشارات مروارید منتشر میکند و درحال حاضر برای طی مراحل قانونی به وزارت ارشاد سپرده شده است.
وی ادامه داد: در دوره جدید وزارت ارشاد کتاب «عشق ستاره درخشان من است» لنگستون هیوز و چند کتاب دیگر هم که در دوره قبلی وزارت ارشاد بلاتکلیف مانده بود؛ مجوز گرفت و خوشبختانه مشکل این آثار حل شد.
بهنام در رابطه با تغییرات صورت گرفته در روال ممیزی و صدور مجوز گفت: تفاوت وزرات ارشاد جدید با دو دوره قبلی در این است که صدور مجوز و اعمال ممیزی براساس روال قانونی به پیش میرود و در یک بازه زمانی مشخص و بر طبق ضوابطی معین تکلیف ناشر و نویسنده روشن میشود. در صورتی که در دو دوره گذشته برای چند کار ترجمه و داستانی من حدود ۳ الی ۴ چهارسال بلاتکلیف مانده بود و جالبتر اینکه همین مجموعه داستان بدون کوچکترین ممیزی در وزارت ارشاد جدید مجوز گرفت. خود این مسئله یک پیشرفت بزرگ است چون دست نویسنده و ناشر با اعمال سانسور مخفی و پنهان مواجه نیستند و بلاتکلیف نمیمانند.
این مترجم در رابطه با صحبتهایی که درمورد واگذاری ممیزی و صدور مجوز به ناشران میشود و پاسخ به این سوال که آیا این اتتقال اعمال ممیزی میتواند راهگشا باشد، گفت: از همان ابتدای مطرح شدن این قضیه من به شخصه واکنش نشان دادم و مخالفتم را با این سبک اعمال ممیزی ابراز کردم. ما در جامعهای زندگی میکنیم که قوانین آن به نوعی مبتنی بر یک ایدوئولوژی هستند و همین مسئله اعمال ممیزی و نظارت را تقریبا اجتناب ناپذیر میکند. پس حالا که ممیزی باید اجرا شود بهتر است که متولیان آن نهادهای دولتی و قانونی باشند. چنانچه ناشران را درگیر بحثمجوز و ممیزی کنیم از یک طرف آنها و نویسندگان را به یک سانسور خودخواسته مجبور کردهایم و ازسوی دیگر این سلب مسئولیت ممیزی از دولت ناشران را در یک ناامنی مالی و اقتصادی فرو میبرد.
بهنام با اشاره به کمتوجهی مخاطبان کتاب به تولیدان و داستانهای داخلی گفت: شاید به دلیل اینکه در کارهای ترجمه با سختگیریهای کمتری موجه هستیم و داستانهای داخلی عموما به دلیل اینکه با یک ممیزی سفتوسخت مواجه میشوند و بعداز مجوز؛ عملا جذابیت و کششی برای اثر باقی نمیماند دلیلی باشد برای عدم اقبال عمومی به تولیدات ادبی داخلی. البته فضای سالهای گذشته به قدر عرصه را بر نویسندگان تنگ کرده بود که درصد بالایی از آنها یا به خودسانسوری حاد مبتلا شدهاند که این قضیه بر کیفیت کارشان اثر گذاشته است و یا دیگر شور و شوقی برای نوشتن و خلق داستان پرکشش ندارند.
وی در ادامه افزود: از فقدان جوایز ادبی پویا و با نشاط هم نباید چشمپوشی کرد. همهجای دنیا جوایز ادبی دلیلی میشوند برای معرفی و نمایش آثار ادبی فاخر، اما در ایران به دلیل نبود چنین بستری خیلی از آثار خوی ناشناخته باقی میمانند و مخاطب هم به سراغشان نمیرود. علاوه بر اینها جریان حال حاضر مطبوعات و رسانهها در کشور به گونهای است که بیشتر بر کارهای ترجمه شده مانور میدهند و در قالب معرفی، نقد یا مصاحبه این آثار را به جامعه معرفی میکنند و طبیعی هم هست که در چنین شرایطی خوانندگان بیشتر به سراغ کارهای ترجمهشده بروند.