در دهمین نوبلخوانی شهرکتاب مطرح شد:
آثار مودیانو؛ موسیقی غمزدهای در مینور

دنیای داستانی مودیانو از اهمیت خاصی برخوردار است. او تاریخ قهرمانهای شکستخورده و نامکان را در آثارش نشان میدهد. نثرش شاعرانه است. او چهاردهمین نویسنده فرانسوی است که جایزه نوبل را از آن خود کرده.
نقد و بررسی آثار پاتریک مودیانو با حضور اصغر نوری، کاوه فولادی نسب، آرش نقبیان و بلقیس سلیمان دیروز عصر(۲۷ مهرماه) در شهر کتاب برگزار شد.
به گزارش خبرنگار ایلنا در این نشست اصغر نوری(مترجم آثار پاتریک مودیانو) با اشاره به اینکه آثار اندوه در همه آثار مودیانو مشهود است؛ گفت: زمانی که دانشجوی زبان فرانسه بودم با مودیانو آشنا شدم. «محله گمشده» را از او ترجمه کردم که توسط نشر افراز به چاپ رسید.
وی افزود: داستان کوتاهی به نام «مرا نگین کوچولو مینامیدند» تنها داستان کوتاه پاتریک مودیانو است که در یک مجله چاپ میشد و وی بعدها آن را به رمان تبدیل کرد. رمان «بلوارهای کمربندی» را در سال ۹۰ ترجمه کردم.
نوری با اشاره به اینکه ستاره در دنیای داستانی مودیانو از اهمیت خاصی برخوردار است؛ اظهار داشت: در دورهای که پاریس اشغال شده یهودیان ستارهای روی سینه خود نصب میکردند تا از آلمانها جدا شوند. ولی پدر مودیانو با اینکه یهودی بود این کار را انجام نمیداد و حتی در کارهایی با آلمانها همکاری میکرد. پدری که در دوره اشغال، با آلمانها همکاری کرده و ننگی که بعد از جنگ دامنگیر این آدمها میشد و زندگیاش در پانسیونهای شبانهروزی و مرگ برادر کوچکش او را به لمس یک تنهایی بزرگ وادار کرد.
وی ادامه داد: مودیانو تاریخ قهرمانهای شکستخورده را در آثارش نشان میدهد. کتابهای وی به گونهای است که انگار در حال تعریف خاطره است. او میخواهد این وضع را نشان دهد که جنگ چگونه زندگی آدمها را عوض میکند. اعمالی که فرد نشان میدهد به خواست خودش نیست بلکه اقتضای شرایط است. وقتی دوره دوم نویسندگی را شروع میکند به جنگ الجزایر میپردازد. در کتابهای بعدی او فضای جنگ کمرنگ شده همچنان وجود دارد.
این مترجم با بیان اینکه مودیانو در آثارش به سرنوشت آدمهایی اشاره میکند که هیچ وقت در زندگیشان به جایی نرسیدند و نمیتوانند در حال زندگی کنند چراکه به دنبال هویتشان در گذشته میگردند. وی افزود: داستانهای او بیشتر در دوره اشغال فرانسه یا دهه شصت اتفاق میافتد. این آدمها میخواهند در گذشته به یک هویت برسند اما نمیتوانند. در کارهای مودیانو گرهزنی و گرهگشایی به آن صورت دیده نمیشود. در آثار او یک آدم را داریم که هویتش را از دست داده و به دنبال آن میگردد، و همین جستجو محتوای آثار اوست.
وی با اشاره به اینکه آثار مودیانو اتوبیوگرافی نیست؛ گفت: مودیانو در آثارش به بیشتر به اتوفیکشن نزدیک است تا اتوبیوگرافی. خود وی میگوید هیچ اتوبیوگرافی جذاب نیست. چراکه هرکس سعی میکند از خودش یا یک قربانی بسازد یا یک قهرمان. شخصیت اصلی انسان در اتوبیوگرافی بیان نمیشود. او معتقد است که در یک فضای بیرونی انسان زندگی خودش را هم بهتر میتواند به تصویر بکشد.
به گفته اصغر نوری؛ حافظه در آثار مودیانو حافظه است ولی حافظهای که از مستندات برنمیآید بلکه با تحقیق به دست میآید.
نوری افزود: مودیانو در بسیاری از داستانهایش گوشههایی از زندگی خودش را نقل میکند اما در یک فضای متفاوت. در بیشتر کارهای او شخصی در پاریس پرسه میزند و با دیدن یک عکس یا نشستن در یک کافه به یاد چیزی در گذشتهای دور میافتد و شروع به روایت آن میکند. آثار مودیانو پر از داستانهای کوتاه درباره زندگی اشخاص مختلف است.
وی بیان کرد: تعلیق کارهای مودیانو در این است که در ابتدای رمان یک فضا ایجاد میشود یا سوالی مطرح میشود و خواننده فکر میکند که این تأثیر زیادی روی کل داستان خواهد داشت، اما در انتها میفهمد که این یک اتفاق ساده بوده و در روند داستان تأثیر چندانی نداشته. مودیانو در آثارش بیشتر از حرف زدن درباره خودش از دیگران میگوید. شخصیت اصلی داستان روای است ولی اتفاقات داستان مربوط به آدمهایی دیگر است.
این مترجم با اشاره به اینکه شهر پاریس، به کارهای مودیانو هویت میبخشد؛ گفت: مودیانو در آثارش یک «نامکان» را نشان میدهد. مثل آدمهایی که در مکانهایی عمومی چون مترو و اتوبوس هستند و تا وقتی که حرفی نزده باشند هویتشان ناشناخته است. بعضیها این ناشناخته بودن را دوست دارند و وارد بحثبا دیگران نمیشوند و برخی دیگر میخواهند خودشان را ابراز کنند و با دیگران وارد گفتگو میشوند. مودیانو این فضاها را در شهر پاریس به تصویر میکشد. او اسم تمام کوچهها و خیابان و پلهای شهر پاریس را در کتابهایش میآورد. او به گونهای نقشه شهر پاریس را برای مخاطب میکشد. هرچقدر که از پاریس بیشتر حرف میزند پاریس بیشتر به یک «نامکان» تبدیل میشود. پاریس در هالهای از مه دیده میشود و قهرمان داستان یک آدم سرگردان است.
وی افزود: قصه این آدمها بیشترین حجم رمانهای او را میگیرد. اما باید گفت که قدرت مودیانو بیشتر در نثرش است. او این دنیای خوابزده و کند را با نثر روانش قابل خواندن میکند. باید گفت نثر او یک نثر شاعرانه است که این موضوع را نمیتوان در ترجمه فارسی آن نشان داد. جملات در آثار مودیانو کوتاه و همراه با موسیقی کوچک غمزدهای است که در مینور نواخته میشود. حرکت در نثر مودیانو مشهود است. زبان به ظاهر ساده اما پیچیده و قابل تفکری دارد. رمانهای او یک «آن» دارد که اگر خواننده آن را در یک لحظه بگیرد مجذوب کتاب خواهد شد و گرنه خسته کننده به نظر میرسد. مودیانو از معدود نویسندگانی است که دارای این ویژگی است.
نقیبیان نیز در ادامه این نشست با بیان اینکه سالهاست پدیده نوبل خوانی را با یک دقت خاص پیگیری میکنم؛ گفت: جوایز ادبی در جهان زیاد است اما نوبل یک تأثیر دیگر دارد. بسیاری از نویسندگان هستند که در ایران یا خیلی کشورهای دیگر ناشناخته هستند اما وقتی جایزه نوبل میگیرند یک موجی از این نویسنده به راه میافتد که مخاطبانش زیاد میشوند. با اینکه مودیانو نویسندهای شناخته شده است اما در ایران طرفدار آنچنان نداشته.
وی اظهار داشت: مودیانو در رمان به گونهای عمل میکند که انگار دوربینی دست گرفته و به ثبت لحظات مشغول باشد. این حس تعلیق و جذبیت را با روایت و نثر و شیوه بیان خاصش نشان میدهد.
نقیبیان با اشاره به اینکه فکر نمیکنم مودیانو علیرغم آثار قویاش نویسنده پرخوانندهای در ایران شود؛ گفت: محبوب شدن یک نویسنده در ایران با ایجاد موج متفاوت است. ذائقه ایرانی یک سلب و سنگینی خاص دارد. در اینجا نقش مطبوعات و رسانهها را داریم. رسانهها به خصوص مطبوعات باید نویسندگان خوب دنیا را به جامعه معرفی کنند. اکتشافات ادبی نباید معطوف به جوایز باشد. در غیاب رسانه ملی که به دلایلی از توجه به کتاب و معرفی نویسندگان و مترجمان برجسته ابا دارد، مطبوعات باید به این موضوع توجه ویژه داشته باشند. شناختن مسئله مهی است. رسانهها باید کمک کنند که جامعه از این شناخت دور نماند.
این مترجم با بیان اینکه جایگاه مودیانو در ادبیات فرانسه جایگاهی خاص است؛ اظهار داشت: نوستالژی در آثار مودیانو موج میزند. قهرمانان داستان او نسبت به گذشتهای مبهم احساس نوستالژی دارند و دائما به گذشته برمیگردند.
وی ادامه داد: نور در آثار مودیانو بسیار دیده میشود. به این معنا که ساعات مختلف روز در آثار او از اهمیت خاصی برخوردار است. تضاد شب و روز محوریت خاصی دارد. غالب رمانهایش را به برادر کوچکش تقدیم کرده که مرگ او سالها مودیانو را به حال افسردگی کشانده بود. همچنین رهایی و آزادی در رمانهای مودیانو دیده میشود. آدمهای داستان به دنبال رهایی هستند که آنها را به پرسهزنی در خیابانهای پاریس میکشاند. این پرسهزنیها از یک جور رهایی شکل میگیرد که فرد نمیداند آن چیست و این گمگشتگی و رهایی از دیگر محورهای آثار مودیانو است.
فولادی نسب در ادامه این نشست اظهار داشت: مودیانو به عنوان یک نویسنده خوش شانس است چراکه در پاریس زندگی میکند. پایتختها معنای متفاوتی دارند. برخی پایتختها چون لندن، نیویورک و پاریس جهانی هستند. این فضاها به یک آیکون تبدیل شده. مودیانو چهاردهمین نویسنده فرانسوی است که جایزه نوبل را از آن خود کرده.
این منتقد و نویسنده در ادامه اظهار داشت: آنچه که آکادمی نوبل درباره مودیانو گفته جالب است: «مودیانو نویسندهای است قابل دسترس. سبک او شسته رفته و بیآلایش است. با جملات کوتاه و بیپیرایه می نویسد.» به اعتقاد من این چیزی است که جایش در ادبیات ما خالی است.
فولادی نسب اظهار داشت: مودیانو خودش را به چشمههای داستاننویسی مرتبط میکند. نوشتههایش دارای یک رمانتیزم است که درگیر ماجرایی شده و مخاطب را به دنبال خود میکشد. جهان داستانی مودیانو که باغثمیشود ما با آن ارتباط برقرار کنیم این است که انگار در کل آثار یک داستان را روایت میکند ولی در هر زمان شمهای از آن را به ما نشان میدهد. این توانایی بزرگی است.
وی در پایان تشکر کرد از مترجمانی که ما را با مودیانو آشنا کردند و همچنین اشاره کرد که جای آقای تبسمی که اولین مترجم آثار مودیانو در ایران است؛ بین ما خالی است.