۴ کتاب تازه از نشر مروارید منتشر شد

قصه‌های «آسانسورچی» نوشته‌ی پوریا عالمی توسط نشر مروارید منتشر شد.

به گزارش خبرنگار ایلنا؛ این کتاب مجموعه‌ای از داستان‌هایی است که در آسانسور اتفاق می‌افتد.

مسعود ده‌نمکی در آسانسور، یک دیپلمات در آسانسور، همسر موقت در آسانسور، سنگ اندازی در آسانسور، مناظره در آسانسور و… از سرفصل‌های این کتاب هستند.

پشت جلد کتاب می‌خوانیم: «من تنها آسانسورچی دنیا هستم که قصه‌ی بالا و پایین رفتن‌هایم را برایتان تعریف می‌کنم.»

آسانسورچی ۱۳۰۰۰ تومان است و ۲۴۹ صفحه دارد و در ۱۱۰۰ نسخه به چاپ رسیده است.

قلم‌ داد

نشر مروارید مجموعه شعر طنز «قلم‌ داد» نوشته‌ی مهدی استاداحمد را منتشر کرد.

این کتاب ۱۶۰ صفحه دارد وبا شمارگان ۱۱۰۰ نسخه و قیمت ۸۵۰۰ تومان به بازار کتاب عرضه شده است.

قلم داد شامل ۵۱ شعر کوتاه است. قرص خواب، ته‌چین، مخرج مشترک، رنگ سال، کجستان، آقا اجازه، پفک، خرده ریز و… از عنوان‌های این اشعار کوتاه است.

در پشت جلد کتاب قسمتی از کتاب را می‌خوانیم: «وقتی اینقد همه‌چی منطقیه وقتی که هیچ چیز خنده‌داری نیست
باز آدم ممکنه خنده‌ش بگیره خندیدن یه امر اختیاری نیست»

بی سرزمین

مجموعه‌ی شعر «بی سرزمین» نوشته‌ی ناهید کبیری توسط نشر مروارید به چاپ رسید.

این مجموعه‌ی شعر ۸۹ صفحه دارد و با قیمت ۴۸۰۰تومان و شمارگان ۱۱۰۰ نسخه به چاپ رسیده است.

بی‌حرف و بی‌نگاه، دلم برایت تنگ می‌شود، صبح‌های بی‌آفتاب، برف، بی حرف و بی‌نگاه، منتظر من دیگر نباش و… ازجمله عنوان‌های این اشعار هستند.

پشت جلد کتاب قطعه‌ای شعر از کتاب را می‌خوانیم: «خورشید را از نوک مدادم فراری می‌دهند و دو کبوتر جوان را از جزیره‌ی سینه‌ام.
اما من هنوز به جان عشق قسم می‌خورم به جان کلمه به جان تو به جان رویاهایم که آبی و شعرهایم که سپید.
حالا بگذار سپیده‌ دم دیگری سرزده باشد از سقف بی چراغ این اتاق»

لالایی با شیپور

«لالایی با شیپور» نوشته‌ی ایلیا دیانوش توسط نشر مروارید به چاپ پنجم رسید.

این کتاب گزیده‌ای از گفته‌ها و نگفته‌های احمد شاملو است. گزین گویه‌های شاملو و نیز کثرت پاره‌یی‌شان در برخی مفاهیم

لالایی شیپور ۳۹۲ صفحه دارد و با شمارگان ۵۵۰ نسخه و قیمت ۲۰۵۰۰ تومان به فروش می‌رود.

چند جمله از شاملو را پشت جلد کتاب می‌خوانیم: «- دست، تنها ابزار آفرینندگی انسان نبوده است که نشانه‌‌ی آزادی او نیز هست!
- انسان کاملا برحسب تصادف به دنیا می‌آید اما مرگش حتمی‌ست. همین مقدر بودن مرگ است که به زندگی معنا می‌دهد.
- تو فقط هنگامی می‌توانی بدانی درست می‌اندیشی که من منطقت را با اندیشه‌ی نادرستی تحریک کنم و من فقط هنگامی می‌توانم عقیده‌ی سخیفم را اصلاح کنم که تو اجازه‌ی سخن گفتن داشته‌ باشی.
- با مشاهده‌ی یک در بلافاصله لزوم دیوارها احساس می‌شود. آیا با مشاهده‌‌ی یک دیوار هم به همان اندازه لزوم یک در را احساس می‌کنیم؟
- دردها، دردهای مزمن قرن‌هاست. لاجرم امیدها ریخت خنده‌آوری پیدا کرده است. تصور کنید امید فسیل‌شده چه جور چیزی می‌تواند باشد.»