مدیر پروژه باغ كتاب در انتقاد به نمایشگاه کتاب:
ارشاد نمی تواند هم مجری باشد؛ هم ناظر
علی اکبر اشعری ضمن اعلام این مطلب که باغ کتاب در شش ماهه اول سال جاری گشایش مییابد، از ظرفیتهای این مجموعه و توانایی میزبانی نمایشگاه کتاب تهران گفت. وی همچنین انتقاداتی را بر اجرا و مدیریت نمایشگاه کتاب وارد کرد.
ایلنا: چند سالی از آغاز پروژه احداث باغ كتاب در اراضی عباس آباد تهران میگذرد و علی رغم به تعویق افتادن تاریخ افتتاح، چیزی تا اتمام كار نمانده. با این حساب باغ كتاب در دورهای فعالیت خود را آغاز میكند كه حلقههای نشر در سراسر كشور، بحرانهای متعددی را تجربه میكند. در این راستا با علی اكبر اشعری؛ مدیر پروژه باغ كتاب هم كلام شدیم تا ضمن پرداختن به آخرین خبرها از مراحل ساخت این پروژه، از برنامههایی كه در مواجهه با معضلات امروز نشر دنبال میكند مطلع شویم. همچنین در این گفت و گو، مشكلاتی كه نمایشگاه بینالمللی كتاب تهران؛ در این دوره و ادوار پیشین با آن روبرو بوده و هست مطرح شده؛ كه در راس آنها مسالهی محل برگزاری نمایشگاه است.
* در ابتدا از شرایط پروژه باغ كتاب بگویید. چه قسمت از كارها تمام شده؟
__ پروژه باغ کتاب، مطابق با برنامهریزیها و اطلاعرسانیهایی که پیش از این صورت گرفته بود، میبایست تا حالا به اتمام میرسید و امروز آمادهی بهرهبرداری میبود. اما علی رغم اینکه مسوولان شهرداری بسیار اصرار دارند که هرچه زودتر باغ کتاب، گشایش پیدا کند، متاسفانه با مشکلات اقتصادی کلانی که طی در سال گذشته در کشورمان به جهتِ اعمال تحریمهای خارجی رخ داد، مانع از پیشرفت پروژه و اتمام کارهای عمرانی آن شد. این شرایط دست ما نیستند؛ گرانیها و کمبود بودجه، دست ما را در انتخاب گزینههای مناسب و کارآمد میبندد و سرعت پیشرفت پروژه را پایین میآورد. اما در عین حال تا همین امروز، بیش از 90 درصد از کارها انجام شده؛ خصوصا فضاهای پیرامونی آن که تقریبا تکمیل شده. با این حساب اگر در ماههای آتی فشارهای اقتصادی بیشتر نشوند و با تغییر رییس جمهور و تغییر احتمالی شهردار تهران شرایط تغییر نکند؛ پیش بینی میکنیم که در نیمه اول سال جاری کار باغ کتاب به اتمام برسد.
* باغ کتاب برای بهبود مسالهی توزیع کتاب و رونق بخشی به اقتصاد نشر، چه برنامههایی را دنبال میکند؟
__ اول از همه اینکه در باغ کتاب، فضای لازم برای ارائه کردن تمام کتابهایی که در بازارهای کتاب وجود دارد را داراست. یعنی علاقمندان به کتابهای مختلف، میتوانند با مراجعه در هر روز از سال، کتاب مورد نظر خود را خریداری کنند. اما از آنجایی که احساس میکردیم ممکن است بخش فروشگاهی باغ کتاب، به وضعیت شغلی کتابفروشان صدمه بزند، طراحی و راهاندازی سامانهای اینترنتی را پیشبینی کردیم که مخاطبانِ کتاب بتوانند با استفاده از آن، آدرس نزدیکترین کتابفروشی را که کتاب مورد نظرشان را ارائه میکند، مراجعه کرده و کتاب بخرد. البته این طرح در مرحلهی ابتدایی تنها برای تهران راهاندازی میشود، ولی گسترش سامانه و پوشش کشوری آن، از برنامههای آتی ما خواهد بود.
* در مقایسه با نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، که اتفاقا نقش عمدهای در گرداندن چرخ اقتصاد نشر دارد، باغ کتاب چه امتیازاتی در حوزهی اقتصاد نشر خواهد داشت؟
__ اولا باید به این سوال پاسخ دهیم که دلیل استقبال مردم از نمایشگاه کتاب چیست! دو دلیل دارد: اول اینکه مردم میتوانند با حضور در نمایشگاه کتاب، به بخش عمدهای از تازههای نشر، دسترسی داشته باشند و یکباره تمام نیازهای خود را در نمایشگاه کتاب مرتفع کنند. خب این نیاز در بخش فروشگاهی باغ کتاب نیز لحاظ شده؛ حتی به شکل گستردهتر و قابل دسترستر. در ثانی؛ یکی از اصلیترین انگیزههای بازدیدکنندگان نمایشگاه کتاب، تخفیفهای نمایشگاهیست که از سوی ناشران اعمال میشود. این ویژگی نیز در بخش فروشگاهی باغ کتاب، تعبیه شده است. اما مهمترین امتیاز باغ کتاب این است که در طول سال، به طور یکنواخت نیاز علاقه مندان کتاب را مرتفع میکند اما نمایشگاه کتاب تهران تنها ده روز از سال دایر است. به عبارت دیگر بخش عمدهای از بازدیدکنندگانِ نمایشگاه کتاب، خرید یک سالهی خود را در نمایشگاه کتاب میکنند؛ بنابراین کتابهایی که پس از اتمام نمایشگاه کتاب منتشر میشوند، یک سال بعد و در نمایشگاه بعدی شانسِ این را دارند که مورد اقبال خوانندگان کتاب قرار بگیرند. این یعنی یک تاخیر طولانی مدت. اما باغ کتاب؛ خصوصا با راهاندازی سامانهای که به آن اشاره شد، میتوانند بلافاصله پس از انتشار هر کتابی، مطلع شده و نسبت به خرید آن اقدام کنند. یکی دیگر از برنامههایی که ما در باغ کتاب به اجرا خواهیم گذاشت، این است که؛ از اساتید شناخته شدهی آن حوزه میخواهیم تا شاخصترین کتابها را معرفی و به مخاطبانِ کتاب، توصیه کنند.
* آیا در سطح بین الملل نیز برنامههایی را برای باغ کتاب در نظر گرفتهاید؟
__ بله. با توجه به اهمیت و کاستیهای موجود درخصوص ورود به عرصهی نشر جهانی، دو طرح دیگر را نیز در باغ کتاب تبیین کردهایم. اولی جایزهایست که در قالبِ آن، کتابهایی که به از زبان فارسی به زبانهای خارجی ترجمه میشوند، مورد داوری قرار بگیرند و از برگزیدگان تقدیر شود. هدف ما از برگزاری این جایزه این است که بتوانیم در کنار اقداماتی که دولت و سایر سازمانهای مرتبط در راستای ورود به نشر جهانی انجام میدهند، ما نیز با تشویق ناشران به ترجمه کتابهاشان به زبانهای خارجی، نقشی در این حوزه داشته باشیم. اما با توجه به موفقیتهایی که طی سالهای اخیر در حوزهی کتابهای کودک و نوجوان در سطوح بینالمللی (خصوصا در حوزهی طراحی کتاب) به دست آوردهاند، قصد راهاندازی نمایشگاه بینالمللی و دوسالانهی کتاب کودک و نوجوان را داریم؛ شبیه نمایشگاهی که در بولونیا برگزار میشود.
* بالا بردن کیفیتِ نشر نیز یکی از اهداف تعیین شده برای باغ کتاب عنوان شده. سیاستگذرایهای شما دراینباره چیست؟
__ طبق برنامهریزیهای صورت گرفته، بنا داریم با استفاده از تجربیاتی که از راه تعامل با ناشران مطرح خارجی به دست آورده و خواهیم اورد، کلاسهایی را در مراحل مختلفِ تولید(از حروفچینی گرفته تا چاپ و بازاریابی) برای فعالان در حرفههای مختلف نشر برگزار کنیم و آنها را با جدیدترین دستآوردها و استانداردهای نشر جهانی آشنا کنیم. به هر حال باغ کتاب نیز در کنارِ مراکز دولتی و غیردولتی دیگر، نه به عنوان یک نهادِ حکومتی؛ بلکه به عنوان واسطهای میان دولت و بخش خصوصی، قصد دارد با پیگیری برنامههایی از این دست، نشر داخلی را به استانداردهایی برساند و جاهای خالی را پر کند.
* در یکی دو سال اخیر، مذاکرات و اظهارات متعددی مبنی بر انتقال نمایشگاه کتاب تهران به باغ کتاب، در رسانههای مختلف مطرح شده است. اما همچنان برگزارکنندگان اصلی نمایشگاه کتاب –یعنی وزارت فرهنگ و ارشاد- واکنش مثبتی دراینباره نشان ندادهاند. آیا همچنان معتقدید که باغ کتاب توانایی میزبانی دائمی نمایشگاه کتاب را دارد؟
__ اگر به اسناد و نامهنگاریهایی که در بدو مراحل احداث باغ کتاب صورت گرفته است رجوع کنید، میبینید که این مساله یکی از اصلیترین اهداف ساخت باغ کتاب بوده است. طرح ما این بوده که باغ کتاب برای یازده ماه از سال، یک نمایشگاه دائمی کتاب باشد و در یک ماه از سال، نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران را میزبانی کند. برای این هدف، نیت ما این بود که اگر ساختمانی را با متراژ 60-70 هزار متر مربع بنا کنیم، میتوانیم بخش عمدهای از نمایشگاه کتاب را در این فضا مستقر کنیم و در فضاهای پیرامونی نیز، زیرساختهای لازم و کارشناسی شدهای را برای اینکه در سال، یک ماه سرِ پا شود و آن بخش از نمایشگاه را که هر سال با صرف هزینههای فراوان در فضاهای باز مصلای تهران ایجاد میشود در خود جای دهد، پیشبینی کنیم. منظور از زیرساختها؛ به وجود آوردن امکانات رفاهی، بهداشتی، برق، آب، گاز، هوشمندی سکوهایی که قرار است سازههای موقت روی آن ساخته شوند و... است. منتها به دلیل وجود سلایق مختلف بین مسوولان، هیچ گاه در سالهای این اتفاق نیافتاده است. خود من بارها از جناب آقای حسینی؛ وزیر فرهنگ و ارشاد درخواست کردهام که یک تیم کارشناسی تشکیل دهد تا بیایند و پتانسیلهای موجود در باغ کتاب را مورد بررسی قرار دهند و انتظارات خود را ارائه کنند. حالا یا شهرداری بگوید ما نمیتوانیم انتظارات شما را برآورده کنیم، یا اینکه تا دیر نشده در صدد برآورده ساختن مطالبات و تعبیهی زیرساختهای لازم برآیند. چراکه پس از به اتمام رسیدنِ پروژه، خیلی سخت است که بخواهیم تغییرات لازم و مورد نظر مسوولان ارشاد را فراهم کنیم. ایشان پیشنهاد ما را پذیرفتند اما به هر تقدیر مذاکرات صورت گرفته تا نمایشگاه بیست و ششم، که چندی قبل به اتمام رسیده، محقق نشده است. حالا باید دید در آینده چه پیش میآید.
* اما گویا برنامههای دیگری نیز برای صاحب خانه شدن نمایشگاه کتاب در دولت مطرح شده است. برنامههایی که به کلنگزنی و احداثِ محلی دائمی برای نمایشگاه تهران ختم میشود. حتی شنیده میشود که قرار است در محیط پیرامونی مرقد امام خمینی(ره) این امر صورت بگیرد!
___ به نظر من ما باید به مسالهی سرمایههای ملی توجه کنیم. یک وقتی هست که کشوری آنقدر ثروتمند است که میتواند در راستای گسترش فرهنگ و دانش، هزینههای موازی انجام دهد و سازمانها و نهادها و اماکن متعددی را در موازات یکدیگر بنا کند. مثل ساختارها و سازههایی که در دوبی ساخته میشود! اما واقعیت این است که این شرایط در کشور ما وجود ندارد و من معتقدم در شرایط موجود، باید از هر امکانی که وجود دارد حداکثر بهرهبرداری صورت بگیرد. من از پیشرفت مذاکرات مسوولان جهت احداث محل تازهای برای نمایشگاه تهران خبر ندارم، اما به عنوان شخصی که از اولین دورهی برگزاری نمایشگاه کتاب تهران حضور داشتم، علاوه بر آن؛ نمایشگاههای زیادی را خودم مدیریت کردهام و از نمایشگاههای خارجی نیز دیدن کردهام، احساسم این است که اگر ما یک قطب نمایشگاهی در تپههای عباس آباد احداث بکنیم، خیلی بهتر از این است که بخواهیم نمایشگاه را به حاشیههای شهر ببریم. فرهنگ مردم ما نیز اینگونه است که میخواهند در نمایشگاه کتاب، احساس امنیت بکنند. وقتی نمایشگاه کتاب در دل شهر باشد، به راحتی میتوانند با یک اتوبوس، با یک دوچرخه و یا حتی پیاده به نمایشگاه بیایند. اینگونه هم راحتترند تا اینکه بخواهند کیلومترها راه را برای رفتن به نمایشگاه کتاب طی کنند و هم اینکه احساس امنیت خانوادگی بیشتری میکنند. خصوصا اینکه وقتی پروژهی باغ کتاب به اتمام برسد، به منطقه
ای باصفا و دلچسبی تبدیل میشود که قطعا برای خانوادهها دوست داشتنی و محبوب خواهد شد.
* شما به عنوان یک کارشناس در حوزهی نشر و کتاب، چه بایدها و نبایدهایی را برای نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران قایل هستید؟
__ اصلیترین مساله برای نمایشگاه کتاب، مسالهی برنامهریزیهاست. بگذارید مثالی بزنم که مسالهی برنامهریزی و مدیریت را تشریح کند: شما اگر مراحل کار نمایشگاههای بینالمللی؛ مثلا نمایشگاه فرانکفورت را بررسی کنید، میبینید که بلافاصله پس از اتمام نمایشگاه در هر سال، کارها و برنامهریزیها برای نمایشگاه بعدی آغاز میشود. یکی از اصلیترین برنامهها، تخصیص غرفههاست؛ بدان گونه که باتوجه به ساختار نمایشگاه، ناشرانِ علاقهمند به حضور از هر نقطهای در جهان میتوانند غرفهی مورد نظرشان را با استفاده از سایت و فضای مجازی نمایشگاه، در متراژ و محل مشخص شده خریداری کنند. حتی میتوانند تعداد میز و صندلیهایی که در غرفه نیاز دارند را سفارش بدهند و چند روز مانده به نمایشگاه، غرفهشان را در همان محل و با همان متراژ و مشخصات، در اختیار بگیرند. اما متاسفانه در نمایشگاه کتاب تهران، تازه چند ماه مانده به روز اولِ نمایشگاه، کارِ ثبت نام و تخصیص متراژها آغاز میشود و همیشه هم بخش قابل توجهی از ناشران نسبت به محلی که به آنها داده شده، متراژ تخصیص یافته ابراز ناراحتی و دلخوری میکنند. حتی برخی از آنها آن قدر میرنجند که قهر میکنند و در نمایشگاه حضور پیدان نمیکنند. من گاهی از زبان مسوولان نمایشگاه میشنوم که گله دارند از اینکه فلان غرفه که متعلق است به فلان نهاد یا سازمانِ دولتی، مثلا یک متر به متراژ غرفهی خود افزوده و باعث شده ناشران خصوصی با محدودیت روبرو شوند. در صورتی که اگر همهی فعالیتها به شکل برنامهریزی شده و از پیش تعیین شده باشد، این اتفاقها نمیافتد. حتی با مختصات و فضاهای موجود در مصلای تهران، میشود با مدیریت و برنامهریزی، کار رزو غرفهها و ثبت نام ناشران را از ماهها قبل و براساس اولویت درخواستها ساماندهی کرد! در مجموع من فکر میکنم مهمترین مسالهای که در ادارهی نمایشگاه کتاب تهران باید مورد توجه قرار گیرد، مسالهی مدیریت و برنامهریزیهاست. از طرف دیگر ما در ساختار موجود، شاهد تغییر مدیریتها در دورههای مختلف هستیم که منجر میشود به تغییر سلایق و رویکردهای مدیریتی. همچنین کار ادارهی نمایشگاه کتاب در این ابعاد وسیع، توسط مسوولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که به خودی خود مشغلههای فراوانی در حوزهی مدیریتی و وزارتخانهای خود دارند، کار دشواریست. بنابراین به نظر میرسد حرکت به سمت و سویی که ادارهی بخشهای مختلف نمایشگاه کتاب، به بخش خصوصی واگذار شود، حرکتی ضروریست. اینکه همیشه یک نوع قیومیت از سوی برگزارکنندگان نمایشگاه کتاب در قبال برگزاری آن اعمال شود، باید تغییر کند. این نوع برخورد حاکمیتی دیگر دورهاش به سر آمده. دوره؛ دورهی مشارکت و همکاریست، دورهی مدیریت به معنای هماهنگی است؛ نه به معنای استیلا! به اعتقاد من، یک وزارتخانه نمیتواند خودش هم مجری باشد و هم ناظر! طبیعیست که مجریان یک نمایشگاه، به خودشان انتقاد نمیکنند! از طرفی؛ تجربه ثابت کرده بخش خصوصی؛ مثلا ناشران و انجمنها و اصناف نشر، به جهت سابقهی متوالی حرفهای میتوانند هر سال بر تجربات مدیریتی خویش اضافه کنند و حرکتی پیوست و رو به جلو داشته باشند. همچنین وقتی بخش خصوصی را قدرتمند کنیم، ایجاد رقابت میشود و همین مساله ناخوداگاه و ناگزیر، کیفیت را بالا میبرد.
* یکی از اصلیترین انتقادهایی که همه ساله به نمایشگاه کتاب تهران میشود این است که نمایشگاه؛ درواقع یک فروشگاهِ بزرگ است؛ نه نمایشگاه! با در نظر گرفتن نمایشگاههای معتبر جهانی نیز میبینیم که هیچ یک مسالهی فروش کتاب را در اولویت خود قرار نمیدهند، لذا با تراکم جمعیت بازدیدکنندگان نیز روبرو نیستند. نظر شما در مورد این مساله و نقدی که به نمایشگاه کتاب تهران وارد میشود، چیست؟
__ ببینید! ما اول باید تکلیفمان را در رابطه با دو نوع نگرش مختلف مشخص کنیم. باید ببینیم که آیا هدف ما این است که مثلا در هر دوره، 5 میلیون بازدیدکننده به نمایشگاه کتاب بیایند؛ که اگر اینگونه است باید ساختمان و محلی را مناسب با این حجم بازدیدکننده فراهم آوریم تا جمعیت با مشکلاتی نظیر شلوغی و سنگینی هوا و... مواجه نشوند. اما اگر برای ما این مهم است مردم به کتابی که میخواهند، سریع و بدون دردسر دسترسی پیدا کنند، این هدف ساز و کار دیگری را میطلبد. نمیشود هردوی آن هدفها را تجمیع کرد و همزمان برآورده ساخت. شما میدانید که ما درحال حاضر از سر ناچاری از مصلای تهران برای نمایشگاه کتاب استفاده میکنیم! هدف از احداثِ باغ کتاب نیز این بود که ما بیاییم این جمعیت کثیری که همه ساله و در ایام ده روزهی نمایشگاه به مصلا سرازیر میشوند، را در طول سال توزیع کنیم. طبق برآوردهای ما باغ کتاب میتواند روزانه تا 30 هزار نفر را به خوبی پذیرایی کند. یعنی اگر در هر مقطع 2 ساعته در روز (شش مقطع دو ساعته که میشود دوازده ساعت در روز) 5 هزار بازدید کننده داشته باشیم، میتوانیم انواع و اقسام امکانات رفاهی را در اختیار بازدیدکندگان قرار دهیم. اگر بیشتر از این باشد ما هم با مشکل برخورد خواهیم کرد اما چون در طول سال باغ کتاب دایر است، بدون شک آمار بازدیدکنندگان در یک روز، از این تعداد فراتر نخواهد رفت. از طرف دیگر نمایشگاه را با ایدهی ارتقاء صنعت نشر، در یک ماه از سال برگزار کنیم و انواع و اقسام تمهیدات نمایشگاهی را ارائه دهیم. مثلا در نمایشگاه فرانکفورت، چند هزار برنامهی جنبی شامل نشستها و کنفرانسهای مختلف در حوزهی نشر برگزار میشود و ناشران کشورهای مختلف، یافتهها و دستآوردهای جدیدشان را با ناشران سایر کشورها درمیان میگذارند. باغ کتاب نیز قابلیت برگزاری چنین برنامههایی را در یک ماه نمایشگاه خواهد داشت!