طلا نژادحسن در گفتگو با ایلنا:
ممیزی سلیقهای به داستاننویسی آسیب زده است
نژادحسن: ممیزیها هم به شکل سلیقهای اعمال میشود؛ یک ممیز یک اثر را قلع و قمع میکند و ممیز دیگری همانها را در کتاب دیگری تأیید میکند.
ایلنا: طلا نژادحسن؛ نویسنده دربارهی آخرین وضعیت آثار خود توضیح داد. او ضمن اشاره به رکود ادبیات زنان در دههی گذشته در ایران، ادبیات مردان را در این مدت موفقتر دانست. او همچنین اعمال ممیزیهای سلیقهای را عامل بازدارندهای در راستای حرکت ادبیات یاد کرد و در انتها به انتقاد از جوایز ادبی مثل گلشیری که ادعای استقلال دارند، پرداخت.
به گزارش خبرنگار ایلنا، نژادحسن که اخیرآ کتاب «من گم شدهام» را به ناشر سپرده، دربارهی این اثر توضیح داد: «من گم شدهام» در کتابخانهی ملی ثبث فیپا شده و نزدیک ۴ ماه است که از سوی ناشر برای اخذ مجوز به وزارت ارشاد فرستاده شده است و به هر حال برای نمایشگاه کتاب امسال آماده نخواهد شد، اما در نمایشگاه امسال دو کتاب خواهم داشت.
او افزود: یکی از این کتابها، چاپ دوم کتاب «شهریور هزار و سیصد و نمیدانم چند» از سوی انتشارات «قطره» و دیگری بازنویسی «هفت پیکر نظامی» به زبان نوجوانان است که از سوی انتشارات «پارسه» ارائه خواهد شد.
این نویسنده به بازنویسی رمان دیگری نیز اشاره کرد و گفت: کارهای این اثر با اسم فعلی «احتمالآ شیشه عینکم ترک خورده است» هنوز تمام نشده و دومین سالی است که مشغول آن هستم. برای این کتاب مقداری با وسواس رفتار کردم و الان مشغول بازبینی نهایی آن هستم و احتمالآ تا چندماه آینده آماده خواهد شد. ناشر این اثر هم به احتمال زیاد «قطره» است.
نژادحسن در ادامه در توضیح موضوع کتاب «من گم شدهام» به محوریت نقش زن در موضوع آن پرداخت و گفت: تم اصلی این کتاب از یکی از مسائل روز گرفته شده؛ زنانی که گم یا ربوده شدهاند. این ربوده شدن، شکل فیزیکی هم دارد، اما یک بنمایهی روانشناختی در تم درونی داستان نهفته است که در پایان دستگیر خواننده میشود. هر چند این ربوده شدن به صورتی عینی و فیزیکی رخ میدهد، اما خواستگاه راوی فقط ربودن ظاهری نیست.
او ادامه داد: در برخی اوقات یک زن ممکن است زنی ربوده شده باشد که خواست خودش نیز در این امر موثر بوده، در این اثر مسائل روحی و روانی و ضعفهای راوی نشان داده میشود.
این برندهی جایزهی پروین اعتصامی درخصوص «احتمالآ شیشه عینکم ترک خورده است» گفت: به نظر خودم رمانی سنگین است که تا حدود زیادی از فضای سادهی خطی و معمولی رمان بیرون رفته است. سعی کردم رمانی تاریخی، اجتماعی، سیاسی باشد که زیر لایهی روانشناختی، با محوریت ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به این سو، درون مایههای آن را تشکیل میدهند. در این اثر یک جریان عشقی هم وجود دارد که پروردهی ذهنم بود و حتمآ آدمهای آن دوره هم با آن درگیر بودهاند و دستخوش چالشهای آن روزگار میشود. ظرف مکانی این اثر هم جنوب کشور است که تا تهران ادامه مییابد.
این نویسنده به رمان نیمه کارهی دیگری اشاره کرد و گفت: در حدود ۱۵۰ صفحه از این اثر را نوشتهام. این رمان به حوادث تاریخی حدود ۲۰ سال اخیر میپردازد. به هر حال به دلیل مطرح بودن مسائل روز، دست و پایم برای مطرح کردن مسائل بسته است و از طرف دیگر نمیخواهم به هیچوجه اسیر سیاست و سیاستزدگی شوم و این مسئله، دغدغهی عمدهی من در نگارش این اثر است. به همین دلیل با وجود اینکه نگارش آن را قبل از «احتمالآ شیشه عینکم ترک خورده است» شروع کردم، اما هنوز کامل نشده است.
*در دههی اخیر ادبیات مردان موفقتر از ادبیات زنان بوده است
نژادحسن در ادامه درخصوص ادبیات زنان ایران گفت: متأسفانه کلیت ادبیات زنان ما از پایان دههی ۷۰ به این سمت (کل دههی ۸۰ و ۹۰ تا امروز) خود را تکرار کرده و حرف جدیدی نداشته و به نوعی میتوان گفت پشت یک چراغ قرمز خود ساخته متوقف شده است. ادبیات زنان ما از نیمههای دههی ۶۰ تا آخر دههی ۷۰ خوش درخشید و به سمت جنبههای روانشناختی، جامعهشناسی و تاریخی در آثار حرکت کرد.
این نویسنده ادامه داد: سرخوردگی زنان از مسائل اجتماعی، آنان را به سمت هنر و داستان نویسی سوق داد که تحت تأثیر رمان و ادبیات روز دنیا، آثار ارزندهای در زمینهی داستان کوتاه و تکنیکهای داستانی خلق و عرضه شد. در پایان دههی ۷۰، این ادبیات از یک حوزهی خاص بیرون نیامد و تبدیل به تکرار مفاهیم سابق شد و از حوزهی سرخوردگیهای اجتماعی، تفاوتهای جنسیتی و... بیرون نیامد و زنان این جسارت را به خود ندادند که جلو بروند. این مسئله یک نوع آسیب و رویکردی کژتابانه است و به جرأت میتوان گفت ادبیات مردها در دههی اخیر خیلی موفقتر از ادبیات زنان بوده است.
*ممیزی آسیبهای زیادی به جریانهای داستاننویسی ما وارد کرده است
او همچنین از ممیزی به عنوان عامل مهم دیگری یاد کرد که آسیبهای زیادی به جریانهای داستان نویسی ایران رسانده و گفت: این آسیبها همچنان ادامه دارد. همین ممیزیها هم به شکل سلیقهای اعمال میشود؛ یک ممیز یک اثر را قلع و قمع میکند و ممیز دیگری همانها را در کتاب دیگری تأیید میکند و همان مطالب جزء نقاط موفقیت همان کتاب محسوب میشود. مثلآ برای همین کتاب «شهریور هزار و سیصد و نمیدانم چند» ۴۷ مورد ممیزی مشخص شد که گاهی در حد ۴ کلمه و گاهی ۴ صفحه بود.
نژادحسن ادامه داد: مثلآ جملهی «دایه دایه وقت جنگه» از کتاب حذف شد. من در این کتاب وارد بحث فرهنگهای «به حاشیه رانده» شده بودم و برای تصویرسازی فضاهای اقلیمی، از ترانههای مختلف محلی استفاده کرده بودم. این شعر بسیار معروف است و حتی در تلویزیون خودمان هم پخش میشود. به هر حال مسئلهی سلیقهای شدن ممیزی، فشار زیادی وارد میکند و از طرف دیگر بعضی از آثار هم کلآ مجوز دریافت نمیکند و بعضی دیگر با پیگیریهای مداوم موفق به دریافت مجوز میشوند.
*گرانی کاغذ گاهی بهانهای برای ناشران شده است
مشکلات اقتصادی حوزهی نشر و به خصوص گرانی کاغذ مسئلهای بود که این نویسنده دربارهی آن گفت: گرانی کاغذ در برخی موارد واقعآ دست ناشران را بسته و در برخی موارد دیگر، تبدیل به بهانهای برای ناشران شده است و افزایش قیمت کتابها، خوانندهها را به شدت کمتر کرده است.
او افزود: یکی از رویکردهایی که برخی نویسندهها در پیش گرفتهاند، انتشار آثار در فضای اینترنت است، اما باید پرسید مگر ادبیات فقط در همین تهران و شهرهای بزرگ مخاطب دارد؟ اینترنت در کشور ما فراگیر نیست، من در سفرهای زیادی که به شهرهای مختلف داشتم دیدم که در خیلی از نقاط به ندرت به اینترنت دسترسی دارند.
*استقلال برخی جوایز ادبی زیر سؤال رفته است
نژاد حسن همچنین به جوایز ادبی داخل کشور اشاره کرد و گفت: انتقاد وقتی ارزش دارد که جنبههای مثبت کار را هم مطرح کنیم. نه به دلیل اینکه من هم جزء برندگان جایزه پروین بودم، اما به نظرم این جایزه در بخش داوریها به خوبی رفتار کرد و دلیل این مسئله هم حضور افراد مستقل زیادی در برگزیدگان آن بود. همه میدانند که من قلم تند و تیزی دارم و همواره نقدهایی را مطرح کردهام و مستقل بودهام، یا برگزیدگانی مثل خانمها حائری و کلهر و مدعوینی مثل خانم کریمی و یثربی، شاهدی بر این مسئله بودند که نگاه خاصی در انتخاب نفرات وجود نداشته است.
او ادامه داد: مطلب دوم داوران این جایزه بودند؛ در بخش رمان آقایان «محمود بشیری» و «منوچهر اکبری» به عنوان داور حضور داشتند که هر دو از اساتید مطرح و مستقل در حوزهی ادبیات محسوب میشوند.
نژادحسن از جوایز ادبی مستقل یاد کرد و گفت: از بعضی از این جوایز مثل جایزهی گلشیری گلایه دارم. در جایزهی گلشیری با وجود تمام ادعایی که مبنی بر مستقل بودن آن وجود دارد، حداقل در این دوره بسیاری از کارها خوانده و دیده نشدند. ترکیب داوران این جایزه هم برخی شبهات را ایجاد میکرد. به هر حال برای این جایزه با ادعای استقلال، کار چندانی انجام نشد و امسال این جایزه زیر سؤال رفت.