خبرگزاری کار ایران

كانون نویسندگان،خانه سینما و جوایز ادبی در گفتگوی ایلنا با محسن پرویز؛

اگر هوشنگ گلشیری خدمتی می‌كرد که به نفع جمهوری‌اسلامی بود، حمایت می‌شد

اگر هوشنگ گلشیری خدمتی می‌كرد که به نفع جمهوری‌اسلامی بود، حمایت می‌شد

کانون نویسندگان هرگز رسمی و قانونی نبود/ در جریانات ادبی مختلف سعی می‌شود نوعی از ادبیات تقویت شود که مورد پسند من نیست. ادای روشنفکری در می‌آورند و خودشان هم نمی‌دانند چه می‌گویند و بین مردم هم طرفدار پیدا نمی‌کنند.

ایلنا: محسن پرویز در آخرین گفتگوی خود با ایلنا درباره گرایش ادبی و سیاسی خود به انجمن قلم و نیز نقد كانون نویسندگان می‌پردازد. از نگاه این مدیر این انجمن جدا از گرایش ادبی خاص خود از آزادی فكری وتنوع آرا برخوردار است. او همچنین از نگاه خود در دوره مسئولیت‌اش در وزارت ارشاد در نقد جوایز ادبی خصوصی قاطعانه دفاع می‌كند. گفتگوی خواندنی او با ایلنا را بخوانید.

*جناب پرویز؛ بحث خود را با انجمن قلم آغاز می‌كنم،‌ آیا انجمن قلم مورد حمایت دولت قرار گرفته است؟ قراردادهای ثابت برای انتشار کتاب دارد و یا می‌تواند فعالیت‌های فرهنگی خودش را دنبال کند؟

__ در حوزه‌ی نویسندگان، تشکل‌های قانونی فعالی مثل انجمن نویسندگان کودکان و نوجوانان، انجمن قلم و انجمن شاعران وجود دارد. خانه‌ی شعر جوان و انجمن شاعران، اعضای اصلی محدودی دارند و از بین آن اعضا افراد هیات مدیره تعیین می‌شوند. دفتر شعر جوان هم همین طور است. انجمن‌های قلم و شاعران با ضوابط مشخص عضوگیری انجام می‌دهند و به طور شفاف مشخص است چه کاری انجام می‌دهند. طبیعی است اگر احیانآ دولت بخواهد تعاملی با حوزه‌های نویسندگان داشته باشد، باید در این مکان‌ها باشد. در غیر این صورت باید فردی برخورد شود. استنباط من این است که از نظر شما تعامل دولت با تشکل‌ها پسندیده‌تر است. انجمن قلم در دولت آقای خاتمی شکل گرفت و هیچ گونه کمک دولتی از طرف وزارت ارشاد به این انجمن صورت نگرفت و هیچ قراردادی هم با این انجمن منعقد نشد. در حالی که من می‌دانم کمک‌های زیادی به خیلی از جا‌های دیگر انجام شده است، از جمله بودجه‌ی رسمی برای خانه شاعران در نظر گرفته شد و در ابتدای دولت آقای احمدی‌نژاد همین موضوع مورد مناقشه قرار گرفت. رقم آن هم چند صد میلیونی بود. بعد از دوره‌ی آقای خاتمی، در دولت آقای احمدی‌نژاد در دوره‌ای که من در وزارت ارشاد مسئولیت داشتم، قرارداد کاری با انجمن منعقد شد. در حالی که من می‌دانم بعضی از مراکز در حوزه‌های سینمایی بودجه ثابت دارند بدون اینکه پروژه‌ای تعریف شود و مبالغ این کمک‌ها هم بسیار بالاست. در گذشته هم بوده و الان هم هنوز ادامه دارد و این‌ها قابل انکار هم نیست. حتی اتحادیه‌ی ناشران و کتاب فروشان تهران هم در دوره‌های زمانی مختلف کمک مستقیم گرفته است؛ یعنی مبلغی را برای انجام فعالیت‌ها به این مجموعه بخشیده‌اند. قرارداد کاری برای تالیف آثار با انجمن در دوره‌ی مسئولیت بنده بسته شد و قبل از اتمام مدت قرارداد‌ها مسئولیت من تمام شد و هنوز هم به طور کامل بودجه‌ی آن پرداخت نشده است. درباره‌ی نهاد کتابخانه‌های عمومی هم باید بگویم بده بستانی با انجمن نداشته است. ما با آن‌ها مذاکراتی کرده‌ایم و باید از توان و پتانسیل آن‌ها استفاده شود. ما برای کمک به اهداف نهاد در راستای تولید اعلام آمادگی کرده‌ایم و اعلام کردیم اگر طرحی در نهاد کتابخانه‌ها هست، برای گسترش کتابخوانی کمک می‌کنیم. در خارج از کشور هم تابه حال موردی برای اعزام اعضا نداشته‌ایم. همانطور که برای هنرمندان مختلف سهمیه‌ای در نظر می‌گرفتند، برای حج تمتع سه یا چهار سهمیه هم به معاونت فرهنگی می‌دادند. قبل از مسئولیت من، بین مدیران توزیع می‌شد یا هنرمندان توسط مدیران انتخاب می‌شدند. بعد از مسئولیت من هم همین اتفاق می‌افتد، اما در دوره‌ی من اگر سه سهمیه حج تمتع می‌دادند، یکی را به انجمن قلم، یکی به انجمن نویسندگان کودک و نوجوان و یکی را هم به خانه شاعران می‌دادیم تا افراد به حج بروند. البته به نظر من اگر فردی برای سفرهای خارجی انتخاب شود، باید همانطوری که در حوزه‌ی نشر در دوره‌های متوالی به اتحادیه‌ها و تشکل‌های نشر سپرده می‌شد، در حوزه‌ی نشر هم از تشکل‌های مربوطه کمک گرفته شود. بعضی از تشکل‌های نشر در دوره‌های مختلف در نمایشگاه‌ها و با هزینه‌ی دولت شرکت می‌کردند، اما مطرح نمی‌شد. بعضی از نویسندگان هم با انتخاب مدیران شرکت می‌کردند.

*اشاره کردید به اینکه انجمن‌هایی در این حوزه فعالیت می‌کنند، اما نویسندگان مستقل و کسانی که منتقد جریان دولت هستند در هیچ انجمن و تشکلی بعد از توقف کانون فعالیت ندارند.  از یكسوانجمن‌ها، منادی تفکر و گرایش فكی و ادبی خاصی هستند به همین دلیل این انجمن‌ها تمامیت تفکرات مربوط به بخش تولید کتاب را در حوزه‌ی علوم انسانی در بر نمی‌گیرند.

__ اگر منظورتان از کانون، کانون نویسندگان است این کانون هرگز رسمی و قانونی نبود و مجوز فعالیت هم نداشت. نویسندگان مستقل تعریف درستی ندارند. این واژه‌ها را بعضی از آدم‌های خاص باب می‌کنند که خودشان را مستقل می‌دانند و بقیه را وابسته، در حالی که به نظر من برعکس این است. ما عده‌ای نویسنده وابسته به بیگانگان داریم و عده‌ای نویسنده مستقل از بیگانگان. با این تعبیر وضعیت فرق می‌کند. اگر کسی دل در گرو بیگانگان داشته باشد و در جهت منافع آن‌ها قلم بزند، شایسته نیست از این افراد توقع داشته باشیم حمایت ویژه‌ای از طرف نظام وجود داشته باشند. درباره‌ی تشکل‌هایی که من اسم بردم و قانونی فعالیت می‌کنند، به نظر من امکان فعالیت برای همه‌ی افرادی که مشکلی با نظام جمهوری اسلامی نداشته باشند و در آن‌ها وجود دارد و آن تشکل هم الزامآ جایی نیست که بخواهد مجوز فعالیت آدم‌ها را صادر کند و اگر کسی عضو تشکل نبود امکان فعالیت نداشته باشد. همانطوری که یک ناشر خصوصی می‌تواند با نهاد کتابخانه‌های عمومی مذاکره کند و برای گسترش کتابخوانی تولید کتاب کند، یک تشکلی که نویسندگان و شاعران در آن حضور دارند هم می‌تواند این کار انجام دهد. این به معنی بسته شدن فضا برای افراد دیگر نیست.

*درباره‌ی انجمن، اشاره کردید به قراردادهایی که با دولت داشته است. من متوجه نشدم نوع این قرارداد‌ها به چه صورت بوده؟ آیا کتاب‌ها را به صورت رایگان منتشر می‌کردید؟

__ قرادادهای مرتبط با حمایت از آثار ارزشمند در وزارت ارشاد هم قبل از مسئولیت من و هم در دوره‌ی فعلی، به همین شکل بوده است که کتاب‌های ارزشمند را پیش خرید می‌کردند، اما در دوره‌های گذشته آمار و ارقام و شکل انتشار این کتاب‌ها منتشر نمی‌شد. در دوره‌ی مسئولیت من این اطلاعات به صورت شفاف منتشر می‌شد. این بابی است که همیشه وجود داشته است.

*شما قبول دارید انجمن قلم همیشه گرایش‌های خاص سیاسی داشته است و هیچ وقت خودش را مستقل از گرایش‌های سیاسی نشان نداده است؟

__ اگر منظورتان گرایش حمایت از نظام جمهوری اسلامی بوده که در همه‌ی تشکل‌های رسمی وجود دارد.

*نه، اینکه یک موضوع بدیهی است که در همه‌ی تشکل‌های قانونی وجود دارد. به طور مشخص، منظور گرایش‌های سیاسی خاص به یک جناح است.

__اگر گرایش سیاسی به این معناست که از افراد خاص حمایت کرده باشد، نه. این شکل در تصمیم گیری کلان انجمن قلم موجود نبوده است. تک تک افرادی که عضو انجمن هستند ممکن است گرایش‌های سیاسی خاص داشته باشند، اما این شکل که انجمن خودش حمایت از فرد خاصی کرده باشد، این نیست و اگر بخواهیم شفاف‌تر بگوییم، در حمایت از کاندیداهای ریاست جمهوری، در انجمن افرادی وجود داشتند که به هر چهار کاندید ریاست جمهوری دوره‌ی دهم رای داده باشند.

*یعنی انجمن در هیچ موقعیت سیاسی، اظهار نظر سیاسی و یا حمایت‌های سیاسی نداشته و بی‌طرف بوده است؟

__ من معنای بی‌طرف را متوجه نمی‌شوم، اگر منظور اعضای انجمن است که بله، آن‌ها هر کدام گرایش خودشان را دارند، اما هیچ وقت بیانیه‌ی خاصی نداده است. برآیند هیات مدیره، برآیند اعضای آن است. در برخی موارد نظراتی بوده که هیات مدیره در موضوع خاص حمایت کند اما تا به حال این اتفاق نیافتاده. در بین افراد گرایش‌های سیاسی وجود دارد اما تا به حال این اتفاق نیافتاده است، اگر چه منعی هم ندارد.

*شما فکر می‌کنید اساسآ در حوزه‌ی فرهنگ، به این دلیل که این حوزه با تفکر، اندیشه، آزادی خواهی و وجدان در ارتباط است، امر سیاسی وجود دارد یا خیر؟ به طور مشخص آیا فرهنگ یک امر سیاسی است یا نه؟ این سوال را به این دلیل می‌پرسم که نویسندگان مستقل یا منتقد با گرایش‌های سیاسی خاصی وجود دارند که نسبت به اتفاقات اطرافشان خنثی نیستند. این افراد خصوصآ در دولت نهم و دهم به شدت تحت فشار قرار داشتند. به عنوان مثال یکی از اتهاماتی که وزارت ارشاد به خانه‌ی سینما وارد کرد، حمایت از یکی از کاندیدا‌ها بود.

__ شما مطلب را خلط کردید، چون موضوع خانه‌ی سینما را وسط کشیدید باید بگویم من چیزی که درباره‌ی خانه سینما شنیدم همکاری با بی‌بی سی بوده است. اگر آن‌ها از میرحسین موسوی حمایت کرده‌اند کارشان درست بوده به نظر شما یا غلط؟

*منظور من ورود هنرمندان به موضوع سیاسی است.

__بله هنرمندان هم در جامعه افرادی عادی هستند.

اگر هوشنگ گلشیری خدمتی می‌كرد که به نفع جمهوری‌اسلامی بود، حمایت می‌شد

*درست است، اما موضوع این است که در دوره‌ی دولت نهم و دهم یکی از عوامل فشار توسط دولت بر روی هنرمندان چه سینماگر و چه نویسنده، گرایشات سیاسی آن‌ها است.

__ خیر، این طور نیست. من در دولت نهم پنجاه ماه مسئولیت داشتم و به یاد نمی‌آورم به هیچ نویسنده‌ای برای حمایت از شخص خاصی فشار آورده باشیم..

*منظور ما شخص شما نیست. این گاف دولت دهم و آقای حسینی بود که این اتفاق به صورت علنی در خانه‌ی سینما افتاد.

__ ما گاف و غیر گاف نداریم. در ترکیب مواردی که داشتیم این نگاه نبوده است. اگر بعضی جا‌ها بوده من اطلاع ندارم. در مجموعه‌ی ما که اینطور نبوده است. در مجموعه‌ی شعر فجر، افرادی که در نظر گرفته بودیم، چهره‌های شناخته شده‌ی حامی میرحسین موسوی بودند. یا برای مثالی دیگر ما در مجموعه‌مان فردی را داشتیم که به میرحسین رای داده بود. مدیر مستقیم زیر دستم این طوری بود. بر این اساس من قاطعانه می‌گویم ما چنین نگاهی را نداشتیم و نمی‌توانم این حرف را که کسی به خاطر گرایش سیاسی کنار گذاشته شده است بپذیرم. من اطلاع داشتم و این در مخیله من خطور نمی‌کند. درباره‌ی خانه‌ی سینما هم بحث با هنرمندان فرق می‌کند. من اطلاعیه‌ی حمایت از آقای احمدی‌نژاد را زمانی که کاندیداهای متعدد وجود داشت امضا کردم، چرا که به عنوان یک نویسنده حق قانونی خودم می‌دانم و فکر می‌کنم هنرمند باید موضع سیاسی داشته باشد. اگر کسی موضع نداشت، یا از شرایط بی‌خبر است، یا دلسوز نظام نیست. تشکلی که بودجه‌ی رسمی از دولت می‌گیرد و به منظور خاصی متولد شده است، نباید از شخص خاصی حمایت کند. اگر این کار در خانه‌ی سینما اتفاق افتاده، خطا بوده است. خانه‌ی سینما مجموعه‌ای است که نباید از یک کاندیدا حمایت کند. اتحادیه‌ی صنفی وظایف دیگری بر عهده دارد. کسانی در بدنه‌ی صنف وجود دارند که ممکن است گرایش دیگری داشته باشند. صنفی که از یک شخص خاص حمایت می‌کند، اعضای خودش را تحت شعاع قرار می‌دهد و در هیچ جای دنیا این مرسوم نیست. تشکل‌های فرهنگی مثل انجمن قلم اگر به اسم انجمن حمایت سیاسی انجام بدهد اشکالی ندارد. چنانچه انجمن پزشکان از یک کاندیدا حمایت می‌کند اما سازمان نظام پزشکی که نمی‌تواند از شخص خاصی حمایت کند.

*این را از این نظر گفتم که در دوره‌های مختلف، بخش خاصی از ادبیات جدی ما نادیده گرفته شده است. در جوایز ادبی مثل کتاب سال و جلال آل احمد معمولآ بخش جدی ادبیات ما نادیده گرفته شده. تنها دلیلی که می‌تواند اذهان را توجیح کند گرایش‌های سیاسی است. چرا برای انتخاب کتاب سال داوران نمی‌توانند به یک اشتراک برسند؟ برای انتخاب کتابی که داستانی و معتبر است. چه عاملی می‌تواند غیر از گرایش‌های سیاسی افراد وجود داشته باشد. مثلآ در چهار سال مختلف، هیچ کتابی نداشتیم که به عنوان کتاب سال انتخاب شود؟

__ با فرمایش شما از یک منظر دیگر موافقم. بخشی از ادبیات جدی ما که شما اسمشان را مستقل گذاشته‌اید، نادیده گرفته شده است. کاملآ درست است. آن‌ها دیگران را نادیده گرفته‌اند. ما در حوزه‌ی ادبیات داستانی و شعر آثار بسیار ارزشمندی داریم که با موضوع دفاع مقدس و انقلاب نوشته شده و این‌ها هیچ وقت در نگاه جریانات خاص جایی نداشته‌اند.

*ما ادبیات دیگری داریم که با موضوع انقلاب و دفاع مقدس ارتباطی ندارد.

__ همین طور است، به این بخش هم می‌رسم. من با اینکه گروهی از جریانات در جامعه ادبی ما سعی می‌کنند نویسندگان متعهد و آثاری را که موضع آن‌ها حمایت از جمهوری اسلامی ایران است و یا اتفاقات مثبتی که بعد از پیروزی انقلاب اتفاق افتاده را نادیده بگیرند. این‌ها جریانات قوی هستند. نویسنده‌ای که همه‌ی آثارش دو کتاب است و ساکن آمریکاست و این دو کتاب هم چندان کتاب‌های خوبی نیستند، به عنوان نویسنده‌ی ایرانی مطرح می‌شود. در حالی که نویسندگان دیگری بسیار توانمند و با قدرت، آثاری را خلق کردند که به نوعی متعهد بوده و در درون آن کمک به نشان دادن چهره‌ی انقلاب وجود دارد، نادیده گرفته می‌شوند. اما در حوزه‌ی دولت این طور نیست. در جایزه‌ی کتاب سال، کلیه‌ی آثاری که در کشور منتشر می‌شود مورد بررسی قرار می‌گیرد و اگر امتیاز کافی نیاورد توسط داوران حذف می‌شود. این مربوط به دولت نهم و دهم نیست، قبل از دولت نهم هم این طور بوده است. چند دوره‌ کتاب سال برگزیده ادبیات داستانی نداشتیم. این ملاک نیست و نمی‌توان از آن نتیجه‌ای که شما می‌خواهید را گرفت.

*من فکر می‌کنم در مدیران پیش از دولت نهم، برای ورود به گزینش ادبیات داستانی ترسی وجود داشت. در دوره‌ی نهم و دهم این ترس وجود ندارد و آن‌ها هیچ علاقه‌ای به آن ندارند. در تعریف شما آثار محمود دولت آبادی جزو ادبیات متعهد محسوب می‌شود یا خیر؟

__ آثار آقای دولت آبادی را که آن جمع می‌بینند، آثار دیگر مثل «جاده جنگ» را نمی‌بینند. جاده‌ی جنگ منصور انوری به عنوان یک نویسنده گمنام و شهرستانی است که دیده نمی‌شود. من آثار آقای دولت آبادی را خوانده‌ام و نقد هم کرده‌ام. من می‌گویم آقای انوری را چرا نمی‌بینند. جمع‌های خاصی که مد نظر من است نمی‌بینند.

*آقای دری در اختتامیه‌ی جایزه جلال گفت قصد ما توجه به رمان دفاع مقدس و انقلاب است. گفت من به هیات داوران تذکر داده‌ام. عملآ همین خروجی را هم داده‌اند و ۱۱۰ سکه به نفر برگزیده دادند. این برعکس نظر شماست.

__ ببینید در حوزه‌ی فرهنگ ۵ یا ۱۰ سکه مطرح نیست. حوزه‌ی فرهنگ محل تعامل فکری است. ما قرار است بی‌عدالتی در نگاه به افراد و مجموعه‌ها را زیر سوال ببریم، نه چند سکه را. در اینجا ارزش مادی مطرح نیست. بحث دیگری مطرح است. در حوزه‌ی فرهنگ، دیدن یا ندیدن اندیشه‌ها مطرح است. چیزی که شما به آن انتقاد می‌کنید، مسئولیت دولتی گفته است و اولویت ما پرداختن به این موضوعات است. کسانی که ایرادی دارند باید نظرشان را بگویند. اشکالی هم ندارد و می‌توانند این نقد را وارد کنند. این اشکالی است که به اجرا بر می‌گردد. صرفآ محدود به یک گروه و یک سلیقه نمی‌شود. متاسفانه در بعضی جا‌ها برخورد ایدئولوژیک صورت می‌گیرد. بعضی از افراد و بعضی از صاحب نظران این کار را می‌کنند.

*منظور شما صاحب منصبان است. چون این طور که شما می‌گویید، کسانی که پست دارند اینطور رفتار می‌کنند.

__ نه، من صاحبان پست را نمی‌گویم. انتقاد من به دوستان آقای دولت آبادی است که ایشان را می‌بینند، اما امثال آقای انوری را نمی‌بینند. البته آقای دولت آبادی پیشکسوت این حوزه است و چون شما اسم ایشان را مطرح کردید من هم نام می‌برم.

*طرفداران آقای دولت آبادی خیالشان راحت است که صاحب منصبانی وجود دارند که آثار او را می‌بینند. چطوری ممکن است به یک رمان پنج جلدی که سه جلد آن چاپ شده است هدیه داده شود. این در حالی است که برخورد خیلی شکننده‌ای با جوایز خصوصی انجام می‌شود. این تفکر حتی به آن طرف مجال نفس کشیدن را نمی‌دهد. این طرف جایزه‌هایی مثل ۱۱۰ سکه برای کتاب داده می‌شود.

۱۱۰__ سکه زیاد است؟

*برای جامعه فرهنگی خیلی عجیب است. برای جامعه‌ای که یک یا دوسکه را بیشتر تجربه نکرده است خیلی عجیب است.

__ برای من جالب است که شما همچین چیزی را می‌گویید.

*چرا آقای پرویز آن جامعه را تحت نقد قرار می‌دهد؟

__ راجع به تعداد ۱۱۰ سکه که شورای هنر برای جایزه جلال تصویب کرد، همین بحث مطرح شده بود که چرا باید در حوزه‌ی ادبیات در مقایسه با دیگر رشته‌های هنری حجم جوایز این قدر پایین باشد. دستمزد‌ها هم همین طور است و اصلآ با حوزه‌ی سینما قابل مقایسه نیست. این اتفاقآ یکی از مواردی است که باعث می‌شود حوزه‌ی نشر و ادبیات ما حرفه‌ای نباشد. به نظر من این دو حوزه باید به یکدیگر نزدیک شوند. سینمای ما برتری خاصی به داستان ندارد. البته در آن زمان هم که این جایزه را در نظر گرفتند، هم قیمت سکه کمتر بود و هم تعداد آن کمتر از جایزه‌ای بود که فیلم فجر می‌داد. این عدد خیلی بزرگ نیست و شما هم آن را بزرگ نکنید. این رقم تازه به دیگر حوزه‌های فرهنگی نزدیک شده است. اما درباره‌ی جوایز فرهنگی خاص اشکال ندارد افراد با سلایق خاص انتخاب کنند. می‌توانند محفلی کوچک در یک خانه بنشینند و نظر بدهند، اما باید به طور شفاف اطلاع رسانی کنند و بگویند ما ۵ نفر این انتخاب را انجام داده‌ایم بزرگنمایی کردند و رفتارهایی شبیه به این ایراد دارد. تصور من این است که بعضی از جمع‌ها، کاملآ سلیقه‌ای و ایدئولوژیک رفتار می‌کنند و اتفاقآ خودشان دیگران را به انجام رفتارهای سلیقه‌ای متهم می‌کنند. این پسندیده نیست.

*من منظور شما را از بزرگ نمایی نمی‌فهمم.

__ یکی از مواردی که من اظهار نظر کردم، زمانی بود که یکی از این جوایز اعلام کرد در سال گذشته ۱۹ کتاب رمان منتشر شده است، در حالی که آن سال حداقل ۳۰۰ کتاب در این حوزه منتشر شده بود. آن‌ها مشخص کردند که از این تعداد ۱۹ تا را قبول دارند.

*این ایرادی است که به دولت هم بر می‌گردد. وقتی دولت بخش عمده‌ای از ادبیات جدی را نادیده می‌گیرد، عملآ همین اتفاق می‌افتد.

__ الزامی ندارد ما با هم یک نظر شویم، اما این طور نیست. گزارش‌هایی که در کتاب سال به من می‌دادند نشان می‌داد همه‌ی کتاب‌های منتشر شده بررسی شده است.

*آقای پرویز من یک سوال دیگر بپرسم. ضرورت تشکیل بنیاد چه بود، وقتی ما انجمن قلم را داشتیم که‌‌ همان اهداف را دنبال می‌کرد؟ آیا در حوزه‌ی علوم انسانی لازم است یک تشکل دولتی داشته باشد و برای آن ضوابط و ساختار فکری مشخص شود. فرآیند بنیاد قابل هضم نیست.

__ بنیاد ادبیات داستانی هیچ ارتباطی به انجمن قلم ندارد. این‌ها اساسآ دو مقوله‌ی متفاوت از هم هستند. انجمن قلم، مجمعی از نویسندگان و شعرا است و بنیاد برای پرکردن خلاء متولی داستان در وزارت ارشاد تشکیل شده است. در حوزه‌ی نمایش و حوزه‌های تجسمی هم ما بنیاد رودکی را داریم (در مجموعه‌های وابسته به وزارت ارشاد می‌گویم).

*آن بنیاد‌ها به دلیل ضرورت نیاز آن هنر‌ها به داشتن مکان به وجود آمده‌اند. یعنی هنرهای تجسمی و موسیقی باید مکان داشته باشد.

__ نه، همچین چیزی نیست. بنیاد فارابی برای حوزه‌ی سینما وجود داشت. در ادبیات داستانی هم با توجه به اهمیت آن به جایی برای کمک به رشد ادبیات داستانی نیاز بود. مد نظر ما این بود که بنیادی مثل دیگر بنیاد‌ها برای تمشیت امور ادبیات داستانی راه اندازی شود و جزء موسساتی وابسته به معاونت فرهنگی باشد و به رشد و اعتلای ادبیات داستانی کمک کند. بنیاد فارابی به مکان عرضه‌ی سینما‌ها چه ارتباطی دارد؟ کتاب و ادبیات داستای هم مکان می‌خواهد.

*اما بنیاد فارابی الان به ورشکستگی رسیده است و دولت نمی‌داند چطور باید آن را جمع کند. اگر ارشاد راهی داشته باشد می‌خواهد بنیاد فارابی را جمع کند. ‌‌نهایت تشکیل این بنیاد این خواهد شد که از نوع تفکر خودش حمایت کند. دولت چطور می‌تواند از ادبیات داستانی حمایت کند. دولت می‌تواند از نشر و حوزه چاپ حمایت کند اما نمی‌تواند بگوید من نویسنده پرورش می‌دهم.

__ دولت نمی‌خواهد نویسنده پرورش دهد.

*ولی کار آن بنیاد همین است. یکی از وظایف آن گسترش نویسندگان است.

__ یعنی نباید از نویسنده حمایت کند؟

*موضوع این است که حمایت‌ها سیاسی می‌شود.

__شما پیش داوری می‌کنید.

*نه، در همه جای دنیا حمایت یک نهاد دولتی سیاسی است. باید از کسانی حمایت کند که با تفکر او هماهنگ باشد. مگر می‌شود آقای پرویز در معاونت فرهنگی از تفکر هوشنگ گلشیری حمایت کند؟

__ اگر هوشنگ گلشیری خدمتی ارائه می‌داد که به نفع جمهوری اسلامی باشد چرا حمایت نمی‌شد؟

*آقای پرویز این‌ها هیچ وقت روی کاغذ نمی‌آید این تئوری‌ها غیر عملی هستند.

__ اجازه بدهید یک نمونه مشخص را بگویم، اخوی هوشنگ گلشیری، احمد گلشیری است که مترجم قابل و توانمندی است. ایشان چهار جلد کتاب ترجمه کرد و ما از آن حمایت کردیم و الان هم آماده چاپ است. چون اسم بردید می‌گویم. کار شایسته باشد و به نفع جامعه و کشور باشد، دولت هم از آن حمایت می‌کند. برای من تقسیم بندی‌های این مدلی قابل درک نیست. در حوزه‌ی ادبیات داستانی تفکر من با شما متفاوت است. این حوزه نیاز به حمایت و کمک دارد. اگر چه رشد آن کند باشد اما نیازمند این است که به شکل جدی‌تر حمایت شود اگر در یک بنیادی مثل فارابی خطایی اتفاق افتاده باشد که من آن را نشنیده‌ام دلیل نمی‌شود بگوییم بنیاد نیاز نیست. هر حوزه‌ای نیاز به یک مجموعه سیاست گذار و حامی دارد. عملکرد مجریان و سوتدبیر مجریان نشان دهنده عدم نیاز به کمک نیست.

*به عنوان آخرین سوال وضعیت ادبیات داستانی را در ایران چگونه می‌بینید و اگر قرار باشد تقسیم بندی کنید، درباره‌ی تفکرات حاکم بر ادبیات داستانی چطور آن را دسته بندی می‌کنید.

__ این موضوع به بحث مفصلی نیاز دارد. ادبیات داستانی نسبت به گذشته‌های دور رشد خوبی کرده است. تعداد نویسندگان حرفه‌ای ادبیات داستانی سال‌های پیش از انقلاب خیلی محدود بود. تعدادی پاورقی نویس داشتیم و تعداد محدودی نویسنده. الان عدد و رقم ما بسیار افزایش پیدا کرده است. در حوزه‌ی شعر اساسآ به طور انفجاری افزایش پیدا کرده است. سلایق حاکم به ادبیات به عدد آدم‌هاست. خیلی از آدم‌هایی که نام برده شد ادبیات آقای دولت آبادی را نمی‌پسندند. شاید آقای دولت آبادی هم در پاسخ آن‌ها سلوک را نوشت. سلایق در حوزه ادبیات داستانی بسیار متعدد است. در جریانات ادبی مختلف هم سعی می‌شود نوعی از ادبیات تقویت شود که مورد پسند من نیست. ادای روشنفکری در می‌آورند و خودشان هم نمی‌دانند چه می‌گویند و بین مردم هم طرفدار پیدا نمی‌کند. در برخی از حوزه‌ها گاهی اوقات کارهای بسیار خوبی هم دیده می‌شود. از نگاه من ادبیات هدف نیست. ادبیات باید در خدمت رشد جامعه و انتقال نوع نگاه باشد. اگر ادبیات هدف شود عمر نویسنده تباه می‌شود.

گفتگو از: زهرا حاج محمدی

ارسال نظر
پیشنهاد امروز