خبرگزاری کار ایران

عباس منوچهری:

قوانین هیچ‌گاه یونیورسال نیست و نمی‌توانند مبنای الگوی توسعه قرار بگیرند

قوانین هیچ‌گاه یونیورسال نیست و نمی‌توانند مبنای الگوی توسعه قرار بگیرند
کد خبر : ۴۶۶۵۰

عباس منوچهری با طرح مسئله شرایط امکان توسعه، گفت: باید در نظر داشت که توسعه با تقلید از الگوهای مدرناسیون و تجددخواهانه پدید نخواهد آمد، زیرا قوانین توسعه در هر جامعه‌ای متفاوت است و قوانین نیز هیچگاه یونیورسال نگاشته نمی‌شوند.

ایلنا: هشتمین سخنرانی از دومین سلسله نشست‌های «الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت» با موضوع «تاریخ و تفکر در اندیشه توسعه» توسط عباس منوچهری در دانشکده اقتصاد، دانشگاه تهران برگزار شد.
به گزارش ایلنا به نقل از روابط عمومی سلسله نشست‌های «الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت»؛ این نشست که با حضور حسن سبحانی، محسن یزدان‌پناه و جمعی از دانشجویان رشته اقتصاد همراه بود، منوچهری با اشاره به دو گرایش عمده در علوم سیاسی گفت: در بخش علوم سیاسی دو گرایش اصلی وجود دارد که اول مطالعات سیاسی ایران و دوم اندیشه‌های سیاسی است. در مبحث اندیشه سیاسی، مطالعات مربوط به توسعه نیز کار می‌شود که بیشتر به وضعیت پست کلونیال (پسا استعماری) به طور جدی پرداخته می‌شود. کار اصلی من نیز بر حوزه اندیشه است و بر روی اندیشه سیاسی تطبیقی و در دل آن وضعیت استعماری، استعمارزدایی و مدرناسیون را بررسی می‌کنم.
وی با ورود به بحث تاریخ و تفکر، از منظر بررسی مباحث الگوی توسعه، تصریح کرد: بحث اصلی درباره الگوهای توسعه، نقد‌ها و مبانی نظری توسعه در کشورهای دیگر است که این وضعیت را تجربه کرده‌اند. در همین رابطه در مورد الگوهای نظری توسعه، بحث و دیدگاه‌های بدیل برای رسیدن به توسعه و اشکالاتی که در راه‌های بدیل منتهی به الگوهای توسعه هست، را بررس خواهم کرد. عنوانی که من برای این مبحث در نظر گرفتم «شرایط امکان توسعه» است که مبانی نظری برای آنچه که توسعه می‌شناسیم را شناسایی و شرایط امکان فکر تاریخی و فکر سیاسی را بررسی می‌کند.
این استاد دانشگاه ادامه داد: مسئله الگوسازی از دو آسیب مدرناسیون رنج می‌برد. یکی نگرش مبانی فکری خطی و دوم مخدوش بودن تاریخ. باید در نظر گرفت مبانی نظری در توسعه آنگونه که امروز به صورت خطی از تحولات و تغییرات سخن گفته می‌شود اتفاق نیفتاده است. متفکری که بحث‌های انتقادی به این مسئله دارد هایدیگر است، او در نظریه «حضور و غیاب» مطرح می‌سازد: «آنچه که اتفاق می‌افتد حضور است، ولی ضرورت آن نیست که باید اتفاق می‌افتاد.». همچنین مخدوش بودن تاریخ نیز از جمله مشکلات ترسیم الگوی پیشرفت است. تحولات تاریخی، فرایند اقتصادی و نظام‌های سیاسی که در جوامع غربی در دو قرن گذشته به وجود آمد، نشاندهنده این فرآیند است که شکل‌گیری آن‌ها درون تمدنی نبوده است. به طور مثال تفکر سیاسی قالب لیبرال و مارکسیستی نشان دهنده این موضوع است که اتفاقات تاریخی را یا مخدوش و یا بطور ناقص دیده‌اند و الگوهایی را متکی به این تفسیر تاریخی نگاشته‌اند. برای نمونه اروپاییان در قرن ۱۶ زمانی که به آمریکا لاتین رفتند در بولیویی به استخراج نقره پرداختند و همین مسئله بحران نقره را در اروپا رقم زد. همچنین استخراج این منابع از آمریکای لاتین بحث نیروی انسانی و برده داری را شکل داد. این دو نمونه از عمده موارد فرآیند پیشرفت در اروپا است که به شکلی دقیق دیده نشده و یا مخدوش در توسعه غربی به آن نگاه شده است.
وی افزود: این بحث نمایان‌گر این دیدگاه است که توسعه در غرب از فرآیند برنامه‌ریزی شده‌ای به نتایج نرسیده است و این توسعه یافتگی منتج از تحولاتی است که در غرب رخ داده است. منتهی بحث آسیب‌شناسی به این نوع نگرش متضمن این است که تاریخ می‌بایست مورد بررسی واقعی قرار بگیرد. زیرا بحث این است که بررسی تاریخ نشان می‌دهد که تنها گونه‌ای که موجب پیشرفت شده است همانی نبوده که تجربه شده و در این زمینه امکانات دیگری وجود داشته که به خفا رفته است. پس برای الگوسازی، چه با در نظر گرفتن الگوهای ساخته شده، یا کپی برداری و یا یک الگوی اصیل باید در نظر داشت این دو مبنا به عنوان مبنای نظری و فکری مورد توجه قرار بگیرد.
این استاد علوم سیاسی گفت: اما نکته دوم راه‌های بدیل برای رسیدن به الگو توسعه است. راه‌هایی همچون بحث عقلانیت، بحث اقتصاد توسعه، نگرش‌های نظام جهانی، بحث اقتصاد هنجاری، اخلاق در اقتصاد و... که شرایط امکان توسعه را فراهم می‌کند. اما اشکالاتی که در این زمینه به نظر می‌رسد وجود دارد، تبدیل تحول به تغییر است که اتفاقا کمتر به تفاوت این دو بحث پرداخته و در نظر گرفته شده است. زیرا تحول در بطن جامعه شکل می‌گیرد و تغییر ضرروتا توسط کارگزار انجام می‌پذیرد. هرچند که در این موارد استثنا نیز وجود دارد و حتی در تحول نیز امکان وجود کارگرار نیز وجود دارد. اما بررسی این دو نشان می‌دهد که تحول از راه‌های غیر‌مفروض و غیرعلمی پدید می‌آید ولی تغییرات براساس مبانی فکری و نظری.
منوچهری با نگره انتقادی به الگوسازی توسعه گفت: دو موضوع فکر تاریخی و جامعه‌شناسی تاریخی در نظریه‌های توسعه کمتر دیده می‌شود. این دو مسئله به چرایی و چگونگی رسیدن به الگو توسعه منتج می‌شود و مبانی فکر و نظری بحث را پدید می‌آورند. به طور مثال در این بررسی موضوع «تاریخ اکنون» که توسط هادیگر و فوکو مطرح است به میان می‌آید. این موضوع به بررسی تاریخ از این زاویه نگاه می‌کند که تاریخ راجع به حال سخن می‌گوید و این بحث را مطرح می‌کند که نگاه به تاریخ به صورت رخدادی نیست، بلکه پرداختن به لایه زیرین و متافیزیک حضور تاریخی است. بنابراین ضرورت تبیین تاریخی، یکی تفکر هنجاری است و پرداختن به آن تحول و تغییر را فراهم می‌کند.
وی افزود: باید در نظر گرفت شکل دادن مبانی نظری برای توسعه لازمه کار و اساسا نقطه عزیمت است. زیرا در نظر گرفتن چیستی بحث، ابعاد و ظرفیت‌های موجود را شناسایی خواهد کرد. از سویی دیگر از آنجا که برنامه توسعه باید شرایط مثالی داشته باشد که برای جامعه ترسیم شود در نظر گرفتن مبانی نظری و فلسفی برای توسعه از مقدمات خواهد بود.
این استاد علوم سیاسی در پایان گفت: باید در نظر داشت که توسعه اساسا با تقلید و از روی الگوهای مدرناسیون و تجددخواهانه پدید نخواهد آمد، زیرا قوانین توسعه در هر جامعه‌ای متفاوت است و از آنجا که قوانین نیز هیچ‌گاه یونیورسال نگاشته نمی‌شوند، باید در بستر جوامع مبانی نظری را فراهم و بر اساس آن‌ها الگو توسعه نگاشت.
دومین سلسله نشست‌های «الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت»: بررسی اندیشه‌ها و تحلیل مبانی با محوریت نقد غرب و ارزیابی میراث تاریخی – تمدنی اسلام و ایران؛ به همت موسسه توسعه ایرانیان، موسسه مطالعات و تحقیقات مبین و موسسه توسعه و تحقیقات اقتصادی، توسط گروه مطالعات توسعه اسلامی دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران، از آبان‌ماه آغاز به کار کرده و هر دو هفته یک بار با سخنرانی یکی از صاحب نظران حوزه‌های مختلف اندیشه و فلسفه اسلامی ادامه دارد.

ارسال نظر
پیشنهاد امروز