نیمنگاهی به دستفروشانی كه توهم كار فرهنگی دارند؛
سرازیر شدن پول از شیب تند اجحاف به كف خیابان
یك كتاب به چند دلیل میتواند از بازارهای زیرزمینی سر درآورده باشد. ممكن است وزارت ارشاد به كتاب مجوز نداده یا جلوی چاپ مجددش را گرفته باشد درحالیكه بهترین راهحل، تعامل دوسویه ارشاد با ناشر و مولف است تا بازار قاچاق كتاب فروكش كند.
ایلنا: در دهه هفتاد گروهی از تندروهای سیاسی که هنوز نوخاسته و نورسته بودند، کتابفروشی نشر "مرغ آمین" را به بهانه چاپ کتابی به آتش کشیدند و دلیل را توهینی ذکر کردند که در کتاب روا به مقدسات و ارزشهای به زعم خودشان روا شده بود. کتابی که ذکرش رفت تا سالها نایاب بود و کم پیدا اما این روزها به بهای اندک - واقعا اندک- در دستان دستفروشان خیابان انقلاب میچرخد و عرضه میشود.
سال 89، انتشارات علمی فرهنگی از چاپ مجدد کتاب "خانوم" مسعود بهنود منع شد. بلافاصله اما، نسخه بیکیفیت و زیرزمینی آن به بازار آمد و همچنان میآید تا به امروز. اگر سری به کتابفروشیهای خیابان انقلاب بزنید و حوصلهای به خرج دهید، شاید آخرین چاپ رسمی این کتاب را هنوز در برخی از کتابفروشیها بیابید به قیمت 14 تا 16 هزار تومان. نسخه قاچاق اما، بین 8 تا 10 هزار تومان به فروش میرسد، اهل چانه زدن باشید تخفیف هم میدهند.
سال گذشته مجموعه اشعار فروغ فرخزاد از نمایشگاه کتاب تهران جمعآوری شد، ناگهانی و ضربتی. در عوض خیابان انقلاب اسلامی پر شد از دیوان کامل و بدون سانسور این شاعره فقید. عمل ضربتی، عکسالعمل شلاقی.
و در همین نمایشگاه کتابی که اوایل سال پیش پشت سر گذاشتیم، زمزمه جمعآوری کتابهای "احمد محمود"، رونقی مضاعف بخشید به بساط دستفروشان یار مهربان و دیگر آثار این نویسنده، در کنار رمان "همسایهها"ی او که سالهاست بازار سیاه دارد، خودنمایی و شاید دلرباییها کردند و میکنند.
وقتی فروشنده متوهم است
تنوع کتابهای بساط کوچک قالب گرفته شده در چند سنگ فرش حاشیه پیادهرو، نفس را در سینه حبس میکند. از داستانهای "رضا اعتمادی" گرفته تا ترجمههای تاریخی "ذبیح ا... منصوری"، از خاطرات "فرح دیبا" و " تقی ظهوری" و "شعبان جعفری" تا "اصل انواع" داروین و کتابهای مارکس، از "بوف کور" و "توپ مرواری" صادق هدایت تا "سنگ صبور" صادق چوبک، از "صد سال تنهایی" ماركز تا "آخرین وسوسه مسیح" کازانتزاکیس همه و همه در این کتابفروشی سیار کوچک موجود است.
کتابهای مذهبی، فلسفی و عرفانی هم برای خودشان جایگاه ویژهای دارند؛ آثار عبدالحسین زرین کوب، "عایشه بعداز پیامبر"، "محمد، پیغمبری كه از نو باید شناخت" و.... کتابهایی هم وجود دارد که جلوی چشم نیست اما هست و در چشم برهم زدنی حاضر و مهیا، از جمله کتابهای"احمد کسروی".
و شگفتا که فروشنده هم در توهم کار فرهنگ را به سر و سامان رساندن و امور خلق ا.. را راه انداختن است. وقتی چشمانش را براق میکند که اگر جای کتاب، مواد یا پاسور میفروختم خوب بود، زبان را باید در کام کشید لابد. با خیال آسوده و بدون دغدغه بساط کرده و میفروشد. نگرانی و واهمهای هم از ماموران شهرداری به دل راه نمیدهد. گویا به تعامل فرهنگی رسیده است با این عزیزان زحمتکش.
کپی ارزانتر از اصل
کاغذ بیکیفیت، ریسوگراف به جای افست، فضای کار بسیار کوچکتر، کارگر ارزانتر، فرار از مالیات، فقدان هزینههای اجاره، آب، برق، گاز و تلفن و.... همه و همه دست به دست هم دادهاند تا چاپ غیرمجاز و زیرزمینی نسبت به بازار رسمی ارزانتر از کار درآید.
طبعا کتابی که به وسیله یک دستگاه ریسوگراف در یک اتاق 6 متری با کاغذ بیکیفیت چاپ میشود و به دست فروشندهای که از هرگونه مالیات، اجاره و عوارض و پول آب و برق و گاز و تلفن معاف است- حق و حقوق مولف هم اصولا در شرایط عادی محلی از اعراب ندارد دیگر چه برسد در این احوال- در معرض فروش قرار میگیرد، بسیار ارزانتر از محصولی که در چاپخانه رسمی و با کاغذ مرغوب و صرف هزینههای دیگر که در بالا ذکرش رفت به طبع میرسد، در اختیار مشتری و خواهانش قرار میگیرد.
به اعتقاد "فریاد شیری" شاعر و نویسنده، مافیایی بر بازار سیاه کتاب حاکم است که کتابها را در شمارگان بالا اما با کیفیت پایین منتشر و به مرور زمان در شبکه فروش مویرگی تحت نظر خود تزریق میکند.
ناشر مظلوم، نویسنده مظلومتر
"شیری" قدمت بازار سیاه کتاب را به سالهای قبل از انقلاب حواله میدهد و میگوید: قبل از انقلاب کتابهایی که اجازه چاپ و نشر نداشتند به جلد سفید معروف بودند و اصولا آثاری که تجدید چاپ نمیشوند یا توقیف میشوند و به مرور زمان نایاب، حس کنجکاوی مخاطب را برمی انگیزانند.
نویسنده کتابهای "کلاغها زبان گنجشک را نمیفهمند" و "پاسپورت لبخند و آرزو" وجود بازار زیرزمینی کتاب را ظلم و اجحافی در حق ناشر و مولف، هر دو میداند و یادآور میشود: اگر کتابی مخاطب هم داشته باشد، معمولا در چاپ اول منفعتی ندارد و در چاپهای بعدی به سوددهی میرسد. اما اگر این کتاب در همان چاپ اول توقیف شود یا به دلایل دیگر امکان تجدید چاپ نیابد، عملا منفعتی نصیب ناشر و مولف نمیشود که هیچ، کتاب هم بازار سیاه پیدا میکند.
دستفروش را رها کن، سایت را دریاب
این روزها معرکه کتابهای صوتی و دانلود نسخه پی دی اف کتاب گرمتر از گذشته است. چه بسیارند از اهالی مطالعه که با دانلود نسخه پی دی اف، راه تهیه یک کتاب را برای خود کوتاه، كم هزینه و بی دردسر میسازند.
"فریاد شیری" با بیان اینکه علاوه بر بازار غیرقانونی کتاب، بر فضای مجازی هم کنترل و نظارتی اعمال نمیشود، از سایتهایی انتقاد میکند که نسخههای کتابهایی که حتی مجوز دارند را نیز در دسترس دانلود عموم قرار میدهند و به این ترتیب حق و حقوق ناشر و مولف را یکسره ضایع میکنند.
این نویسنده و شاعر كه خود نیز دستی هر چند دور بر آتش نشر كتاب دارد، میگوید: وجود این گونه سایتها متاسفانه از نگاه مسوولان مغفول مانده است. دستفروشان و دلالان فایل كتابها را معمولا از روی این سایتها دانلود و سپس در شمارگان بالا چاپ و منتشر میكنند.
دو پرسش همچنان بیپاسخ
پرسش اول: متولی یا متولیان برخورد قانونی با بازار غیرقانونی كتاب چه نهاد یا نهادهایی هستند؟ وزارت ارشاد؟ شهرداری؟ پلیس؟ قوه قضاییه؟ اتحادیه ناشران؟
به گفته رییس اداره كتاب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، جمع آوری كتابفروشان كنار خیابان انقلاب صرفا وظیفه وزارت ارشاد نیست و یك كار مشاركتی میان نیروی انتظامی، قوه قضاییه، وزارت ارشاد، شهرداری و حتی خود مردم است.
"محمد الهیاری فومنی" از برخوردهای گذشته با این سودجویان میگوید اما اذعان میكند كه اینها حالت قارچ گونه دارند و از هر گوشه و كناری میرویند.
پرسش دوم: اگر ناشر یا نویسندهای یكی از آثارش را در بازار سیاه كتاب دید و قصد كرد كه عارض شود، شكایت خود را به كجا و نزد چه كسی باید ببرد؟!
وزارت ارشاد فیتیله ممیزی را كمی پایین بكشد
"شیری" معتقد است كه یك كتاب به چند دلیل میتواند از بازارهای زیرزمینی سر درآورده باشد. ممكن است وزارت ارشاد به كتاب مجوز نداده یا جلوی چاپ مجددش را گرفته باشد كه بهترین راه حل، تعامل دوسویه ارشاد با ناشر و مولف است.
شاعر مجموعه شعر "عاشقانههای سرزمین بلوط" ادامه میدهد: كتابهایی هم هستند كه مورد ممیزی ندارند اما ناشر حاضر به چاپ مجدد آنها نشده یا مولف فوت كرده و از دسترس خارج است كه در این حالت هم میتوان ناشر جدیدی یافت و یا با وراث مولف وارد مذاكره شد.
به نظر میرسد بهترین راه برای مبارزه با پدیده فروش غیرقانونی كتاب، تعامل هرچه بیشتر وزارت ارشاد با نویسندگان و ناشران باشد. اگر قرار است كتابی كه مجوزش نمیدهند، خارج از اراده صاحبانش به صورت غیرقانونی به عموم ارایه شود و حاصل روزها و شاید سالها تفكر و نگارش عدهای به جیب دیگرانی سودجو سرازیر شود، پس چه بهتر كه با همدلی و خوش بینی، امكان و زمینه چاپ قانونی آن فراهم شود.
اگر به كتابی اجازه چاپ ندهیم و مخاطب بتواند آن را به صورت رایگان دانلود یا به قیمتی كمتر از بهای واقعیاش خریداری كند، دیگر توقع نهادینه شدن فرهنگ دانلود نكردن، نخریدن و بایكوت چنین كتابهایی در بازار سیاه، شاید كمی سختگیرانه و رویایی باشد.
تمام آن چه از تعامل و تساهل و تسامح گفته شد البته و صد البته در مورد كتابهایی مصداق دارد كه قابلیت چاپ و انتشار را در چهارچوب نظام جمهوری اسلامی ایران داشته باشند.
گفتگو از: محسن محمدی