خبرگزاری کار ایران

مدیر انجمن ناشران کتاب دانشگاهی در گفتگو با ایلنا:

میانگین صنعت نشر ورشکسته است

میانگین صنعت نشر ورشکسته است
کد خبر : ۳۷۰۸۷

محمدرضا حاتمی: میانگین صنعت کتاب و نشر در کشور ما ورشکسته است و می‌توان این صنعت را ورشکسته نامید. میانگین وضعیت تمام بخش‌های صنعت نشر مثل هم است.

ایلنا: حوزه‌ی نشر دانشگاهی جز بخش‌هایی از صنعت نشر ایران است که شاید به دلیل طیف گسترده‌ی مخاطبان، در ظاهر شرایط بهتری به نسبت سایر حوزه‌های صنعت نشر کشور دارد. برای بررسی تاریخچه و وضعیت فعلی ناشران فعال این حوزه با «محمدرضا حاتمی»؛ مدیر مسئول انجمن فرهنگی ناشران کتاب دانشگاهی و مدیر انتشارات دانشگاهی «دانش نگار» به گفتگو نشستیم.

*اولین ناشران دانشگاهی به صورت مستقل و مجزا در چه زمانی وارد کار شدند؟

_در حدود ۷۵ سال پیش دانشگاه تهران توسط رضا شاه تاسیس شد. اولین ناشر دانشگاهی در ایران،‌‌ همان دانشگاه تهران است که موسسه‌ی چاپ و انتشارات دانشگاه تهران، اولین کتاب دانشگاهی را به زبان فارسی در ایران منتشر کرده است. تا پیش از آن یا جزوات اساتیدی که در اروپا و آمریکا درس خوانده بودند به عنوان مرجع درسی تدریس می‌شد، یا کتاب‌های زبان اصلی. قبل از انقلاب تعداد ناشران خصوصی که در این حوزه کار می‌کردند بسیار کم بوده یا بهتر بگوییم اصلآ وجود نداشتند و نشر دانشگاهی به انتشارات دانشگاه تهران و بعد‌تر دانشگاه صنعتی شریف منتهی می‌شد که در واقع بخشی از خود نهاد دانشگاهی محسوب می‌شدند. البته در‌‌ همان زمان ناشران عامی هم بودند که بعضی از مرجع‌های دانشگاهی را تولید می‌کردند. مثلآ انتشارات «امیر کبیر» یا انتشارات «فرانکلین» تعداد کمی کتاب دانشگاهی هم تولید کرده‌اند، اما نمی‌توان به آن‌ها ناشر دانشگاهی اطلاق کرد. ناشران دیگری هم مثل مرحوم «دکتر فریور» و انتشارات «دهخدا» هم سرمایه‌گزاری‌هایی را در این حوزه داشتند، اما باز هم نمی‌توان به آن‌ها به چشم ناشر دانشگاهی نگاه کرد. بعد از انقلاب با دوره‌ای روبرو می‌شویم که دانشگاه‌ها به دلیل انقلاب فرهنگی، چند سالی تعطیل می‌شوند (تقریبآ ۲-۳ سال). در این زمان بعضی از اساتید بیکار شده‌ی دانشگاه‌ها اقدام با تاسیس مرکز نشر دانشگاهی کردند. تاسیس این مرکز در واقع گام و پرش دوم در حوزه‌ی تولید کتاب‌های دانشگاهی در داخل کشور محسوب می‌شود. در همین دوره مرکز جهاد دانشگاهی هم تاسیس شد که این مرکز هم در حوزه‌ی نشر دانشگاهی فعال بود. بعد از تاسیس مرکز نشر و بازگشایی مجدد دانشگاه‌ها، ناشران خصوصی هم به تدریج شروع به کار می‌کنند، یعنی ناشران خصوصی دانشگاهی از اوائل دهه‌ی ۶۰ وارد کار شدند. این کار ابتدا با حضور در حوزه‌ی کتاب‌های ادبیات فارسی شروع می‌شود و بعد به حوزه‌ی پزشکی می‌رسد که کارهای این حوزه به دلیل شرایط جنگ و مشمول نبودن ما در قانون کپی رایت، به صورت افست انجام می‌شد. به جرات می‌توان گفت که هنوز هم هیچ ناشر دولتی در حوزه‌ی کتاب‌های پزشکی وجود ندارد و ناشران خصوصی در این حوزه نیاز را یا به صورت «افست» یا با ترجمه تامین می‌کنند. بعد به تدریج ناشران ما وارد حوزه‌هایی مثل فنی مهندسی و علوم پایه شدند. در سال‌های بعد، در نمایشگاه بین‌المللی، ناشران بخش دانشگاهی از بقیه جدا شدند و حالت مستقل‌تری به خود گرفتند. بعد از اینکه دو- سه سال این تفکیک در نمایشگاه صورت گرفت، انجمن ناشران دانشگاهی هم تشکیل شد.

*انجمن فرهنگی ناشران دانشگاهی چگونه شکل گرفت؟

_از چندین سال پیش تعدادی از ناشران فعال در حوزه‌ی نشر دانشگاهی به این نتیجه رسیده بودند که با توجه به تخصصی شدن صنعت نشر، باید در حوزه‌ی نشر دانشگاهی هم تشکل مستقلی وجود داشته باشد. همانطور که اشاره کردم، با جداسازی بخش نشر دانشگاهی در نمایشگاه کتاب، استقلال این حوزه به صورت کامل برای خود ناشران ایجاد شد. در سال ۸۲، در حدود ۵۰ نفر از همکاران ما در این حوزه در محل اتحادیه‌ی ناشران و کتاب‌فروشان گرد یکدیگر آمدند و هیات موسسی از بین آن‌ها اقدام به تدوین اساسنامه‌ی این انجمن کردند و هیات مدیره‌ای برای این انجمن مشخص شد.

 *در همین دهه‌ی ۸۰ با رشد چشمگیر دانشگاه‌ها و افزایش بسیار زیاد تعداد دانشجویان در کشور روبرو هستیم. این افزایش مخاطبان کتب دانشگاهی را تا چه اندازه می‌توان در گسترش و لزوم استقلال حوزه‌ی نشر دانشگاهی موثر دانست؟

_قطعآ یکی از عوامل مهم در استقلال این حوزه همین افزایش دانشجویان است. با همین گسترش مخاطب، الان در تمام حوزه‌های نشر دانشگاهی، بخش خصوصی نشر دانشگاهی، چه از لحاظ مدیریتی و چه از لحاظ مالی این توانایی را دارد که تمام تولید کتاب را بر عهده بگیرند و بخش دولتی دیگر اقدام به تولید کتاب نکند.

*انجمن ناشران دانشگاهی کارکرد صنفی هم دارد؟

_ما نهادی فرهنگی هستیم که در واقع به صورت NGO و به صورت غیردولتی فعالیت می‌کنیم و کارکرد صنفی نداریم. یعنی مثل اتحادیه‌ها مصوبه‌ی مجلس نیستیم که وظایف قانونی برای ما تعریف شده باشد. کارهای ما بیشتر در حد رایزنی و ایجاد تعامل با بخش‌های مرتبط مثل وزارت ارشاد است. یا در نمایشگاه‌های کتاب، ساماندهی بخش نشر دانشگاهی بر عهده‌ی این انجمن است، یا مثلآ در حوزه‌ی کتاب‌خانه‌های عمومی تلاش داریم که در این کتاب خانه‌ها هم کتاب دانشگاهی قرار بگیرد.

*این انجمن چند عضو دارد و فقط شامل ناشران دانشگاهی تهران می‌شود؟

_حدود ۱۲۰ عضو که البته بسیاری از این‌ها نماینده‌ی تعداد زیاد دیگری از ناشران هستند و پروانه‌های مختلف نشر دارند. تقریبآ ۷۰ درصد از این ناشران هم تهرانی هستند. ناشران شهرستانی بیشتر در شهرهای مشهد، تبریز و شیراز فعال هستند.

*در حال حاضر چندمین دوره‌ی هیات مدیره‌ی این انجمن بر سر کار است؟

_ما پنجمین دوره‌ی فعالیت هیات مدیره‌ی انجمن ناشران دانشگاهی هستیم و هر دو سال یکبار هیات مدیره‌ی جدید انتخاب می‌شوند.

*تعریف کلی کتاب دانشگاهی چیست؟ یعنی به چه کتابی دانشگاهی اطلاق می‌شود و آیا کتاب‌های کمک درسی هم در شمار کتاب‌های دانشگاهی دسته‌بندی می‌شوند؟

_در واقع کتاب‌های متن درسی دانشجویان و همچنین کتاب‌های کمک درسی دانشجویان، کتاب دانشگاهی نامیده می‌شود. بعضی دیگر هم کتاب‌هایی هستند که کتاب کار هستند، اما اسباب دست دانشجو محسوب می‌شوند. به این کتاب‌ها هم کتاب دانشگاهی گفته می‌شود. اما آثاری که در زمینه‌ی کتاب‌های دانش عمومی هستند، جز آثار دانشگاهی طبقه‌بندی نمی‌شوند؛ مثلآ کتاب «آموزش باغبانی» با این‌که کتابی آموزشی است، اما دانشگاهی نیست. یا ناشرینی که صرفآ کتاب‌های درسی کنکوری را تهیه می‌کنند، با ملاحظه‌ی خاصی ناشر دانشگاهی گفته می‌شود. مثلآ باید ببینیم دانشگاه تهران، مرکز نشر، دانشگاه شیراز، علم و صنعت، شهید بهشتی چه کتاب‌هایی را منتشر می‌کنند، این آثار جز کتاب‌های دانشگاهی حساب می‌شوند. البته ممکن است یک ناشر دانشگاهی کتاب عمومی هم منتشر کند، اما کتابی که به عنوان کتاب درسی یا کمک درسی دانشجو و توسط استاد معرفی می‌شود، کتاب دانشگاهی است.

*منظور از کتاب کمک درسی چیست؟

_یک وقت استاد یک کتاب را به عنوان رفرنس و مرجع اصلی درس معرفی می‌کند، اما دو کتاب دیگر را هم برای مطالعه در حوزه‌‌ی‌ همان درس (در واقع رفرنس فرعی) معرفی می‌کند، به آن کتاب‌ها، کتاب کمک‌ درسی گفته می‌شود. مثلآ در یک کلاس درسی، مبانی فیزیک «هالیدی» توسط استاد به عنوان مرجع درس فیزیک معرفی می‌شود و در کنار آن کتاب فیزیک دانشگاهی «زیمانسکی» هم معرفی شود.

*کتاب‌های «حل مساله» چطور؟ این‌ها جز کتاب‌های دانشگاهی هستند؟

_نه، کتاب‌های «حل مساله» به هیچ‌وجه جز آثار دانشگاهی محسوب نمی‌شود.

*به بحث گردش مالی و وضعیت اقتصادی حوزه‌ی نشر دانشگاهی بپردازیم. چیزی که مشخص است، این حوزه به دلایل مختلف به نسبت سایر حوزه‌های نشر وضعیت بهتری دارد، دلایلی مثل بازار گسترده، عدم وجود بحث ممیزی از سوی وزارت ارشاد بر روی کتاب‌های حوزه‌ی دانشگاهی، افزایش بیش از پیش تعداد دانشجویان و اجبار آن‌ها برای خرید کتاب دانشگاهی و... از سوی دیگر فروش کتاب‌های حوزه‌ی نشر دانشگاهی سریع‌تر از حوزه‌های عمومی صورت می‌گیرد و سرمایه‌ی ناشر، خواب زیادی ندارد. این مسائل از نقاط قوت این حوزه محسوب می‌شوند. با تمام این تعاریف، می‌توان به حوزه‌ی نشر دانشگاهی به عنوان یک فعالیت سودآور که توجیه اقتصادی دارد نگاه کرد.

_میانگین صنعت کتاب و نشر در کشور ما ورشکسته است و می‌توان این صنعت را ورشکسته نامید. دولت هم این مساله را درک کرده است. بعد از انقلاب حمایت‌های مختلفی از ناشران صورت گرفته است، کمک‌هایی مثل کمک شهرداری‌ها برای استفاده‌ی بخش‌های مرتبط با کتاب از اماکن مسکونی و یا اخیرآ بحث کاربری فرهنگی و بخشودگی بخش زیادی از عوارض شهرداری و... این کمک‌ها نشان می‌دهد این حوزه برای کسب درآمد با مشکل روبرو است. میانگین وضعیت تمام بخش‌های صنعت نشر مثل هم است. ما در حوزه‌ی دانشگاهی، کتاب‌های با تیراژ ۵۰۰ یا ۱۰۰۰ نسخه هم داریم.، در حالی که تیراژ کتاب مثلآ در حوزه‌ی کودک ۵۰۰۰ نسخه است.

 *متوسط تیراژ کتاب‌های دانشگاهی بیشتر از این نیست؟

_نه، متوسط تیراژ‌‌ همان ۱۰۰۰ یا نهایتآ ۱۵۰۰ نسخه است. در بحث کتاب‌های دوره‌ی لیسانس، تقریبآ بازار اشباع شده و از هر عنوان کتاب چندین ترجمه در بازار موجود است و سرمایه‌گزاری جدید در این بخش به هیچ‌وجه به صرفه نیست و وضعیت این بخش شاید حتی از حوزه‌ی عمومی هم بد‌تر است. در کتاب‌های تخصصی، فوق‌لیسانس و دکتری، هنوز وضعیت به این‌گونه نیست، اما به همین نسبت مخاطبان بسیار کمتری نسبت به بخش لیسانس دارد و فروش این بخش پائین‌تر است. مترجم و مؤلف هم در این حوزه (فوق لیسانس و دکتری) کم است، چون یک کتاب در این بخش شاید ۱۰۰۰ نسخه چاپ شود و برای همین ۱۰۰۰ نسخه باید ۳ سال وقت گذاشت. کتاب‌های حوزه‌ی عمومی کتابی کهنه نمی‌شوند، یعنی رمانی که نوشته شده، حتی اگر سریع هم به فروش نرود، چون منحصر به فرد است بالاخره در طولانی مدت فروش خود را خواهد داشت. در حوزه‌ی دانشگاهی اولآ کتاب‌ها قطور‌تر هستند و مخاطب آن‌ها قشر خاصی است که عمومآ پول چندانی در جیب خود ندارند و به همین دلیل دست ناشر برای قیمت‌گذاری باز نیست. از طرف دیگر در شهر تهران به جز در محدوده‌ی خیابان انقلاب، در سایر نقاط شهر چیزی به نام کتاب‌فروشی دانشگاهی معنا ندارد، در شهرستان‌ها که وضعیت به مراتب بد‌تر هم هست. در هیچ‌کدام از کتاب فروشی‌های بزرگ شهر تهران و شهر کتاب‌ها، کتاب دانشگاهی پیدا نمی‌شود. این مساله نشان می‌دهد کتاب دانشگاهی فروش عام ندارد. به این ترتیب می‌توان گفت میانگین وضعیت حوزه‌ی نشر دانشگاهی شبیه به بقیه‌ی حوزه‌هاست. البته ممکن است در حوزه‌ی دانشگاهی، چند کتاب پرفروش باشند، اما در بقیه‌ی حوزه‌ها هم به همین ترتیب است. از طرف دیگر باید بحث میزان سرمایه‌گزاری را هم در نظر گرفت، یعنی اگر یک کتاب حوزه‌ی کودک فروش نرفت (که به اعتقاد من بالاخره همیشه فروش می‌رود)، برایش ۲ یا ۳ میلیون تومان سرمایه‌گزاری شده است. برای یک کتاب دانشگاهی، به خصوص اگر بخواهد تصویر و عکس رنگی هم داشته باشد، باید مثلآ ۴۰ میلیون تومان سرمایه‌گزاری کرد. اینکه می‌گویم میانگین وضعیت مثل یکدیگر است، به دلیل همین موضوع است.

*تفاوت ناشران دولتی و خصوصی در حوزه‌ی نشر دانشگاهی چیست؟

_مطمئنآ در بخش دولتی وضعیت تفاوت دارد. مثلآ در دانشگاه پیام نور بسیاری از کتاب‌ها توسط خود این دانشگاه تولید می‌شود و دانشجویان هم مجبور به خرید این کتاب‌ها هستند. به این ترتیب فروش این ناشر بسیار خوب است و قابل مقایسه با یک ناشر خصوصی نیست. کتابی که توسط ناشر خصوصی منتشر می‌شود، اگر توسط استاد به دانشجویان توصیه شود تبدیل به کتابی پرفروش می‌شود، اما اگر معرفی نشود، مطمئنآ از کتاب‌های عمومی بسیار کم فروش‌تر خواهد بود. حال این وضعیت را با کتاب‌های کمک درسی دوره‌ی دبیرستان مثل «گاج» و «قلمچی» مقایسه کنید. باز هم فروش ناشران خصوصی قابل مقایسه با این کتاب‌ها نیست. البته ممکن است خیلی‌ها هم این کتاب‌های کمک درسی دوره‌ی مدرسه را اساسآ قبول نداشته باشند، مثلآ کتاب کمک درسی تست دوره ابتدایی به چه دردی می‌خورد؟ این کتاب‌ها، دانش آموزان را از کتاب‌خوانی، یعنی حتی خواندن کتاب‌های درسی خودشان هم دور کرده است. در کجای دنیا کتاب تست به این صورت در مدارس وجود دارد؟ در مدارس ما دانش آموزان را مجبور به خرید همین کتاب‌ها می‌کنند. در کشوری مثل آمریکا، روز به روز کتاب‌های دانشگاهی و درسی قطور‌تر می‌شوند و مطالب جدیدتری در آن‌ها گنجانده می‌شود، بعد در کشور ما خلاصه‌ای از همین کتاب‌ها به صورت جزوه‌های فشرده ارائه می‌شود. این با کتاب‌خوانی و علم اندوزی مغایر است. همین کتاب «فیزیک هالیدی» که گفتم، در نسخه‌ی قبلی ۱۰۰۰ صفحه بوده، در نسخه‌ی جدید ۱۲۰۰ صفحه شده است، یعنی روز به روز به دانش بشری اضافه شده، اما در کشور ما چه اتفاقی رخ می‌دهد؟ بخشی از همین کتاب‌ها را بر می‌دارند و به عنوان تالیف خودشان منتشر می‌کنند. اصلآ همه به این قضیه عادت کرده‌اند، یعنی استاد برای یک کتاب می‌گوید این بخش را نخوانید، این بخش توضیحات است، این بخش هم اضافی است، در ‌‌نهایت همین فرمول‌ها را حفظ کنید و امتحان بدهید. اگر قرار بود همین چند فرمول باشد، پس چرا این همه کتاب نوشته شده است؟

*یکی از ایرادهایی که به کتاب‌های دانشگاهی وارد می‌شود، غیرکاربردی بودن آن‌هاست، یعنی یک دانشجو حتی اگر همانطور که شما می‌گویید، کل یک کتاب را هم بخواند، باز برای عملی کردن آن‌ها با مشکل مواجه می‌شود.

_کتاب دانشگاهی به خصوص در مقطع لیسانس، پایه‌ی فنی را به دانشجویان آموزش می‌دهد، نه تخصص ریز را. مجموعه‌ای از همه‌ی این‌ها، از یک فرد، یک متخصص می‌سازد. یعنی وقتی یک مهندس در یک کارخانه حاضر می‌شود، دل و جرات این را داشته باشد که راجع به مساله‌ای، حداقل جرات فکر کردن به خود بدهد. کسی که آموزش کاربردی برای راه‌اندازی مثلآ یک کوره‌ی ذوب فلزات ببیند، یک تکنیسین است. برای چنین کاری دیگر نیازی به دانشگاه رفتن نیست، یک نفر با تحصیلات دیپلم هم می‌تواند آموزش ببیند و این کار را انجام دهد. فرق کسی که در دانشگاه درس خوانده این است که به واسطه‌ی دانسته‌های خود، جرات فکر کردن راجع به موضوع را دارد، یعنی دارای فکری باز است.

*در جایی از صحبت‌ها به بحث ویترین‌های فروش کتاب‌های دانشگاهی اشاره‌ای کردید. کمی بیشتر راجع به سیستم‌های فروش این آثار توضیح دهید.

_وضعیت تهران را که گفتم. در شهرستان‌ها هم کتاب‌فروشی‌های استانی، در مراکز استان‌ها هستند و در سایر شهرستان‌های یک استان، معمولآ کتاب‌فروشی تخصصی دانشگاهی وجود ندارد. از طرف دیگر طیف آثار دانشگاهی ارائه شده در شهرستان‌ها بعضآ محدود است، یعنی با توجه به دانشگاه‌ها و رشته‌های موجود در آن شهر، کتاب دانشگاهی وجود دارد، یعنی بدیهی است که در شهری که رشته‌ی جامعه‌شناسی وجود ندارد، کتاب‌های دانشگاهی این رشته هم در کتاب‌فروشی‌ها وجود ندارند. یعنی اگر به لحاظ ویترین در نظر بگیریم، کتاب‌های حوزه‌های عمومی و کودک و... ویترین‌های بسیار بیشتری از حوزه‌ی آثار دانشگاهی دارند. اینکه فقط بگوییم کتاب‌های دانشگاهی فروش می‌رود و بقیه فروش نمی‌روند، به همین دلایل نمی‌تواند درست باشد. با در نظر گرفتن شرایط ویترین، میزان سرمایه‌گزاری، مخاطب و... نمی‌توان گفت کتاب دانشگاهی از بقیه پرفروش‌تر است. به خصوص کتاب‌هایی که توسط بخش خصوصی تولید می‌شود. وقتی پای درد دل یک ناشر خصوصی بنشینید که بدون حمایت‌های مستقیم دولت و دانشگاه‌ها فعالیت می‌کند، متوجه می‌شویم که وضعیت با بقیه فرقی نمی‌کند.

* عمده‌ی کتاب‌های دانشگاهی در ایران به صورت ترجمه وجود دارند. دلیل اینکه تالیف چندانی در زمینه‌ی آثار دانشگاهی نداریم چیست؟

_علم و به تبع آن آثار دانشگاهی، مولود تکنولوژی و پیشرفت است و مسلمآ ما در این بخش کاری نکردیم و علم امروز برای ما نیست و تعارف هم نداریم. بسیاری از سرفصل‌های دانشگاهی ما، شبیه سرفصل‌های دانشگاهی جاهای دیگر هستند. اگر ما از ۲۰ یا ۳۰ سال پیش کتاب دانشگاهی را به زبان خودمان منتشر می‌کنیم، آن‌ها از ۱۵۰ سال پیش این کار را انجام می‌دهند. یعنی بسیاری از کتاب‌های دانشگاهی حال حاضر، بیش از ۵۰ سال سابقه دارند و در طی این سال‌ها مدام ویرایش شده‌اند. مساله‌ی دیگر مرجع بودن زبان انگلیسی است، یعنی اگر کسی در حوزه علم و آثار دانشگاهی، در دنیا صاحب نام باشد، اگر بخواهد کتابی بنویسد، قطعآ باید به زبان انگلیسی باشد. مثلآ در نظر بگیرید که در حوزه‌های علمیه‌ی خود ما، کسانی که جایگاه مهمی دارند، آثار خود را به زبان عربی می‌نویسند. این نشان می‌دهد که زبان علم آن‌ها، عربی است، چون مخاطب عام تری دارد و کسانی که با مسائل دینی و فقهی سر و کار دارند، اکثرآ به زبان عربی هم تسلط دارند. مشکل دیگری که ما داریم، تک زبان ماست. یعنی اگر کتابی به زبان انگلیسی نوشته شود، بسیاری از مردم دنیا انگلیسی زبان هستند، یعنی با در نظر گرفتن کشور هند، ۲ میلیارد نفر به این زبان تسلط دارند. ما ۷۰ میلیون نفر جمعیت داریم، اما باز هم مساله‌ی مهم‌‌ همان سابقه‌ی ۷۰ ساله‌ی دانشگاهی ما در ایران است.

*تالیف‌ها آثار دانشگاهی در ایران به چه صورت هستند؟

_خیلی از اساتید کتاب‌هایی را به زبان فارسی تالیف می‌کنند، این آثار به دو صورت هستند. وقتی می‌گوییم نوشتن کتاب دانشگاهی، یعنی باید مؤلف آن یک پایه مطالعاتی از مجموعه مقالات و کتاب‌های دیگر هم داشته باشد. مجموعه‌ای از دانسته‌های مؤلف تبدیل به کتاب می‌شود که این کتاب با ارزش است. نوع دیگری از تالیف کتاب‌های دانشگاهی زبان فارسی به این صورت است که تکه‌های مختلفی از کتاب‌های دیگران را به یکدیگر پیوند می‌زنند و تبدیل به کتاب می‌شود. اسم این مجموعه را نمی‌توان تالیف گذاشت، این کار گردآوری است. بسیاری از کتاب‌های فارسی ما در همین حوزه جا می‌گیرند، یعنی گردآوری و تدوین هستند. نوشتن یک کتاب فیزیک که قابل مقایسه با «فیزیک هالیدی» باشد، نیاز به سال‌ها مطالعه و تحقیق در منابع مختلف فیزیک دارد، یعنی باید فیزیک بنیادی، لیزر، فیزیک هسته‌ای، جامد و... و تمام رفرنس‌ها خوانده شوند تا در ‌‌نهایت تازه یک کتاب مبانی تولید شده است. چرا ما کتاب خارجی را ترجمه می‌کنیم و اساتید از آن استقبال می‌کنند، اما غربی‌ها یک کتاب از ما را ترجمه نمی‌کنند؟ این استعمار فرهنگی نیست، فرق کتاب‌های تالیفی ما با آن هاست. این نشان دهنده ضعف آثار ماست، وگرنه آن‌ها از آموختن استقبال می‌کنند و همانطور که در قرون گذشته از ما چیزهایی آموختند، باز هم این کار را می‌کردند.

* کتاب‌های ترجمه‌ای چگونه انتخاب می‌شوند؟ یعنی خود ناشر مستقیمآ پیشنهاد ترجمه یک کتاب را می‌دهد یا مترجم کتابی را در نظر می‌گیرد؟ مساله‌ی بعدی این است که ممیزهای وزارت ارشاد، مطمئنآ برای بررسی محتوای آثار علمی دانشگاهی تخصصی ندارند و مشخص نیست که اثر ترجمه شده از لحاظ محتوای علمی، درست یا غلط است. اساسآ نظارت بر محتوای آثار دانشگاهی چگونه است؟ برای این کار، نهاد مشخصی که وجود ندارد، خود ناشران برای این مساله دغدغه‌ای دارند؟ صرفآ به‌‌ همان چیزی که مترجم ارائه داده اعتماد می‌کنند؟

_ خود ناشران به دلیل اینکه نگاهی فرهنگی- اقتصادی به این قضیه دارند، قطعآ این نگاه کنترلی را دارند تا چیزی به اشتباه درج نشود، یعنی مثلآ چند صفحه از نوشته را به عنوان نمونه به شخص دیگری می‌دهند تا آن‌ها را بررسی کند. از طرف دیگر چون این کتاب‌ها بارهای بار نقد می‌شوند و مورد بررسی قرار می‌گیرند، خود اساتید هم به فکر آبروی خود هستند و ‌‌نهایت سعی خود را می‌کنند که نکته‌ی اشتباهی در آثار درج نشود. به همین دلیل بخش عمده‌ای از آثار به صورت خود کنترلی مورد نظارت شدید قرار می‌گیرند.

*بحث کپی رایت در آثار دانشگاهی به چه صورت است؟

_نمی‌دانم باید گفت متاسفانه یا خوبشبختانه، اما ما در این حوزه کپی‌رایت نداریم. بحث کپی‌رایت نیاز به بررسی‌های زیادی دارد، چون بحثی نیست که فقط منحصر به حوزه کتاب باشد. خوب و بد این قضیه به کنار، اما ما عضو سازمان تجارت جهانی نیستیم. ما فقط در حوزه کتاب‌های داخلی از طرف ارشاد کپی رایت داریم، یعنی هرکسی می‌تواند یک کتاب را ترجمه کند، اما نباید ترجمه‌ای کپی برداری شود.

*پس در ترجمه از زبان اصلی کپی رایت وجود ندارد.

_بله، اما بعضی از ناشران مجوزهایی را از ناشر اصلی می‌گیرند و کتاب انحصاری می‌شود و ناشر دیگری اجازه انتشار آن اثر را ندارد.

گفتگو از: احسان رنجبران

ارسال نظر
پیشنهاد امروز