جواد مجابی در گفتگو با ایلنا:
افكار عمومی تنها مرجعیست که صلاحیت ممیزی دارد
یك نفر یا یك نهاد نمیتواند یك اثر را غیرقابل چاپ اعلام كند، تنها جایی كه صلاحیت چنین كاری را دارد افكار عمومی مردم است. همهی آثار باید منتشر شوند تا خود مردم برای آنها تصمیم بگیرند.
ایلنا: جواد مجابی (نویسنده و شاعر) معتقد است که یک نفر یا یک نهاد، نمیتواند در مورد ادبیات، به جای همه تصمیم بگیرند و مجوز انتشار یا عدم انتشار به یک اثر بدهد و اساسآ یک مجموعه محدود، صلاحیت چنین کاری را ندارد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، مجابی با اعلام اینکه دو اثر او مدتهاست منتظر دریافت مجوز انتشار از وزارت ارشاد است، توضیح داد: چندین سال پیش جلد اول کلیات اشعار من با حدود ۱۰۰۰ صفحه، توسط انتشارات «نگاه» منتشر شد. جلد دوم این کلیات که آن هم در حدود ۱۰۰۰ صفحه دارد، ۴ سال است که در انتظار دریافت مجوز نشر در وزارت ارشاد بلاتکلیف مانده است و هنوز امکان انتشار پیدا نکرده است.
او افزود: زندگینامه و تحلیل آثار من از مجموعهی «فرهنگ شفاهی» هم که قرار بود توسط انتشارات ثالث منتشر شود، همین سرنوشت را پیدا کرده و چندین سال است منتظر دریافت مجوز انتشار از وزارت ارشاد است.
این نویسنده پیگیریهای صورت گرفته از طرف ناشر را برای مشخص كردن سرنوشت این آثار بدون نتیجه دانست و ادامه داد: از نظر ما غیرقابل چاپ معنی ندارد، یعنی یک نفر یا یک مجموعه، این صلاحیت را ندارد که اثری را غیرقابل چاپ اعلام کند و نباید به جای همه در مورد یک اثر قضاوت کنند. تنها مرجعی که صلاحیت این کار را دارد، افکار عمومی مردم است. تمام آثار باید منتشر شوند تا افکار عمومی مردم در درازمدت تکلیف آن اثر و مؤلفش را مشخص کند. این پروسه ممکن است ۵۰ یا ۱۰۰ سال طول بکشد، اما نهایتآ حقیقت از طرف خود مردم روشن میشود.
مجابی ادامه داد: در طول تاریخ این اتفاق افتاده است و جلوی انتشار خیلی از آثار، موقتآ گرفته شده، اما نهایتآ اگر آن آثار با ارزش بودند، مسیر خود را پیدا کردهاند و مردم آنها را شناختهاند. نمونهی بارز این مساله، اشعار نیما یوشیج است که مدتها بسیاری از آنها منتشر نشد، اما امروز ببینید که نیما در چه جایگاهی قرار دارد.
تاثیرات مسالهی ممیزی و ایجاد محدودیت برای نشر کتاب، چیزی است که از نظر این شاعر از دو منظر خود مؤلف و وضعیت کلی قابل بررسی است. او دربارهی بعد شخصی این مساله گفت: عدم انتشار آثار از دو نظر به افراد آسیب میرساند؛ اولآ ارتباط نویسنده را با مخاطبان قطع میکند و در طولانی مدت او را به شکل کامل از حوزهی فعالیتش دور میکند. نکتهی بعدی، قسمت مالی و اقتصادی است، به هر حال چاپ و انتشار آثار برای خالق آن ایجاد درآمد میکند و عدم انتشار آثار، زندگی یک هنرمند و نویسنده را از نظر مالی مختل میکند و اجازه نمیدهد او به شکل حرفهای وارد کار بشود.
او به تاثیرات کلی ایجاد محدودیت برای پخش آثار اشاره کرد و گفت: به هر حال فرهنگ یک کشور متاثر از ادبیات است و اگر این ادبیات به شکل واقعی ارائه نشود، فرهنگ بیجان و کمرمق میشود. در مورد ایران هم باید گفت این کشور از دیرباز با شعر و ادبیات در دنیا شناخته شده است، اگر شعر در کشور ما امکان انتشار پیدا نکند، به تدریج اعتبار بینالمللی ما از نظر فرهنگی زیر سوال میرود و حتی اعتبار خود دولتها هم خدشهدار میرود.
مشکلات اقتصادی در حوزهی نشر و گرانی کاغذ، مسائلی بودند که مجابی آنها را در مقابل مشکل عدم انتشار آثار، چندان مهم ندانست و توضیح داد: مشکلاتی مثل گرانی کاغذ و افزایش هزینههای چاپ و مشکلات مالی، بیشتر در حاشیه قرار دارند، چون اگر به کتابها اجازهی انتشار بدهند و محدودیتی وجود نداشته باشد، بازار کتاب از بنبست خارج میشود و خریداران حاضرند برای آثار خوب هزینه پرداخت کنند و سود ناشران هم در این است که آثار بیشتری منتشر کنند. به این ترتیب نشر از بلاتکلیفی خارج میشود و بزرگتر و گستردهتر میشود و اقتصاد کتاب از رکود خارج میشود.
این نویسنده در پایان تصریح کرد: به هر حال باید گفت مشکل اصلی ما همین ممیزی و لغو مجوزهاست. وقتی یک اثر چندین سال بلاتکلیف میماند، به تدریج نویسنده آن هم دلسرد میشود. ما قدیمیترها به دلیل اینکه آثار زیادی منتشر کردهایم و در این حوزه جا افتادهایم، با این مشکلات هم کنار میآییم، اما یک نویسندهی جوان که برای انتشار اولین آثار خود با مشکل روبرو میشود، روحیهی خود را از دست میدهد و به مشکل برخورد میکند و شاید برای همیشه از این حوزه خارج شود.