نظر دو گرافیست درمورد جایگاه هنر در گرافیک:
اثر گرافیکی؛ الزاما هنری نیست
ابراهیم حقیقی بین گرافیک و اثر هنری تفاوت قایل بوده و معتقد است گرافیست نمیتواند در برخی گرایشهای گرافیکی، هنری به خرج دهد. پاریستا تشکری نیز بر این باور است که سفارش دهندگان؛ حکم فرصتهای کاری را برای گرافیستها دارند.
ایلنا: روز گذشته(30 خرداد)، عباس کیارستمی در مراسمی که به نقد و بررسی آثارش در حوزهی گرافیک اختصاص داشت، به اظهار نظر درمورد بایدها و نبایدهای این حوزه پرداخت.
وی؛ مشتری محور بودن را در بحث گرافیک یک اصل دانسته و گفته است: گرافیک اساسا بر پایه سفارش است و نادیده گرفتن سفارش امکانپذیر نیست، زیرا کار گرافیک به نشر نیاز دارد و این نشر به توافق یک آدم دیگر یعنی سفارشدهنده محتاج است. کار گرافیکی که روی دیوار میرود، یعنی به سرانجام رسیده است و کارهایی که در انبارها میخوابند مانند هزاران طرحی که من در پستوی خانهام دارم و هیچ وقت منتشر نشده اند، یعنی گرافیست نتوانسته نظر سفارشدهنده را جلب کند.
بر این اساس؛ گفتگویی داشتیم با دو گرافیست دیگر و نظرات ایشان را حول چند محور جویا شدیم: آیا در خلق اثر گرافیکی، مشتری حرف اول و آخر را میزند؟ آیا یک اثر گرافیکی، یک اثر هنری است؟ آیا باید بین گرافیک و هنر تمایزی قایل شد؟ و...
* رسالت اصلی گرافیک، اطلاع رسانی و انتقال پیام است
ابراهیم حقیقی در گفتگو باخبرنگار ایلنا، درمورد حیطهی فعالیت گرافیک اظهار داشت: در گرافیک سه حلقهی پیوسته وجود دارد که باید در خلق یک اثر آنها را رعایت کرد. این حلقهها عبارتند از «مشتری»، «طراح» و «مخاطب». اگر حتی یکی از این حلقهها در خلق اثر نادیده گرفته شوند، ممکن است خروجی کار یک اثر هنری باشد اما دیگر گرافیک نیست.
وی ضمن بیان این مطلب که رسالت اصلی گرافیک، اطلاع رسانی و انتقال پیام است، گفت: اگر به ارکان کار گرافیکی خللی وارد شود، ماهیت اطلاع رسانی تضعیف میشود. بنابراین نقش سفارش دهند نیز در کنار طراح و مخاطب بسیار پررنگ است. نظر آقای کیا رستمی هم همین بوده. حتی گفت دانایی سفارش دهنده، برای گرافیست مغتنم است. اما گاهی سفارش دهنده ناآگاه است و ار همان آغاز، کار با ضعف و بسته شدن دست طراح شروع میشود. در چنین شرایطی مگر آنکه طراح خیلی زبردست باشد تا از عهده کار برآید.
حقیقی در پاسخ به این سوال که آیا بین اثر گرافیکی و هنر؛ تمایزی قایل میشوید، افزود: بله! همهی آثار گرافیکی، الزاما نباید هنری باشند. ممکن است یک گرافیست در خلق پوستر و نشانه بتواند کار هنری ارائه دهد اما در طراحی بستهبندی چیپس و پفک نمیتواند خلق هنر کند. بنابراین در گرافیک، هنری بودن یا نبودن یک اثر شرط نیست!
* گرافیک؛ حل مسالهی مشتری به بهترین شکل است
پاریستا تشکری نیز که تقریبا با نظرات مطرح شده موافق است، گفت: اصولا کار گرافیک با مشتری معنا میشود و اگر مشتری در کار نباشد، بیمفهوم است. به عبارت دیگر این مشتریان هستند که فرصت خلق اثر را به گرافیست میدهند! وگرنه گرافیک یک گرایش هنری صرف نیست که گرافیست تنها به خلق آثار هنری و شخصی باشد که آنها را در نمایشگاهی به نمایش بگذارد.
وی افزود: البته اینکه کار ما به هیچ وجه هنری نیست را نیز قبول ندارم. به اعتقاد من گرافیک؛ حل مسالهی مشتری به بهترین شکل است. حالا در این امر میتواند بارزههای هنری نیز لحاظ شده باشد. همچنین ممکن است برخی از طراحان صرفا به دنبال گرافیک هنری باشند، سفارشات مشتریان را درنظر نگرفته و تنها به فکر نمایشگاه گذاشتن باشند.
تشکری با اشاره به این مطلب که طراحان نسبت به تواناییهاشان میتوانند در مقابل سفارشات، رویکردهای هنری خود را نیز در اثرشان لحاظ کنند، گفت: هیچ مشتری و سفارش دهندهی منطقی و معقولی مانع خلاقیت طراح نمیشود. اما به هر حال تعریف از محصول و اطلاعاتی که در غالب سفارش به طراح ارائه میشود؛ تا میتواند بر ماهیت خلاقانهی هنری تاثیر بگذارد.