خبرگزاری کار ایران

یادداشت/

رسانه‌ها و امنیت اجتماعی

رسانه‌ها و امنیت اجتماعی
کد خبر : ۹۸۳۳۶

رسانه‌های جمعی باید بتوانند به برقراری و استحکام رابطه میان تنوع و وحدت و یا تمایز و یکپارچگی مدد رسانند، تا وفاق ملّی و در نهایت، «امنیت ملّی» پایدار بماند.

ایلنا: در عصر حاضر که «عصر سلطه ارتباطات» نامیده می‌شود، بی‌گمان در مورد همه مسائل جهان، بزرگ‌ترین رسالت اطلاع‌رسانی بر دوش رسانه‌های جمعی است.
امروزه مطبوعات در بین سایر رسانه‌ها، از جایگاه و اهمیت ویژه‌ای برخوردار است و عدم انجام رسالت و کارکرد واقعی از سوی آنان، ممکن است تأثیرات قابل توجهی بر امنیت ملی کشورها بگذارد، اما نکته ظریفی که درباره رابطه مطبوعات و امنیت ملی باید بدان اشاره کرد، این است که، شاید برخی از افراد و گروه‌ها به اشتباه، رابطه میان مطبوعات و امنیت ملی را از دیدگاه سلبی مورد بحث قرار دهند و معتقد باشند که مطبوعات و وسایل ارتباط جمعی معمولاً نقش تخریبی بر امنیت ملی دارند. در حالی که مطبوعات می‌توانند نقش مثبت و ایجابی نیز در این نوع امنیت ایفا کنند. برای بررسی تأثیر مطبوعات بر امنیت ملی باید این نکته را در نظر داشت، که اصولاً تأثیر مطبوعات بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران را نیز می‌توان در دو بُعد سلبی و ایجابی مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار داد؛ منظور از تأثیرات سلبی مطبوعات بر امنیت ملی آن است که عملکرد مطبوعات شاخصه‌های امنیت ملی را به خطر اندازد و نیز تأثیرات مثبت و ایجابی آن می‌تواند افزایش ضریب امنیت ملی در اثر عملکرد مطبوعات باشد. میزان رعایت حدود و مرزهای آزادی، تقویت یا تضعیف وحدت ملی، توجه به انتقاد سازنده یا تخریب، جلب مشارکت سیاسی یا گسترش بی حسی سیاسی، میزان تقید مطبوعات به حفظ ارزش‌های دینی و ملی، توجه یا عدم توجه به رسالت واقعی مطبوعات و رویکرد مطبوعات به مقوله‌ی قانون گرایی از جمله مقولاتی است که نحوه‌ی مواجهه و تعامل مطبوعات با آن‌ها می‌تواند بر امنیت ملی کشورها تأثیر ایجابی و یا سلبی داشته باشد.

مفهوم امنیت
جست‌وجوی امنیت یکی از مهم‌ترین کنش‌ها و انگیزه های انسانی است. این کنش با جوهر هستی انسان، پیوندی ناگسستنی دارد. چرا که حفظ ذات و صیانت نفس همواره از اساسی‌ترین میل‌های انسان بوده و هست. علاوه بر این، انسان‌ها در پی برآوردن نیازهای زیستی با یکدیگر و مناسبات گوناگون تشکیل جامعه می‌دهند. مهم‌ترین نیاز هر جامعه، خواه یک طایفه یا قبیله و چه یک قوم یا کشور باشد؛ تأمین امنیت جامعه و افراد آن است.
از دیدگاه اسلام امنیت یکی از اصول زندگی فردی و جمعی، زمینه‌ساز بهره‌وری از مزایا و مواهب حیات و تکامل بشر و یکی از مقدس‌ترین آرمان‌هاست؛ تا جایی که «ایمان یعنی باور همراه با عمل که برای انسان امنیت به ارمغان می‌آورد در قرآن و نصوص اسلامی به عنوان مقدس‌ترین سرمایه انسانی شمرده شده است.» علاوه بر این در قرآن کریم شهری که از امنیت برخوردار است به عنوان الگوی سرزمین ایده آل آمده است.
درباره مفهوم امنیت تعاریف مختلفی ارائه شده است، که طبق جامع‌ترین این تعاریف، امنیت عبارت از توانایی برای رفع تهدیدات خارجی علیه حیات سیاسی و یا منافع ملی خود است که از جنبه مختلف تأکید شده است. در تعریف امنیت سطوح مختلفی مدنظر قرار می‌گیرد که از امنیت فردی شروع شده تا به امنیت ملی می‌انجامد.


سطوح مختلف امنیت عمومی
* سطح انتظام ملی: نظم و امنیت تولید جمعی است كه به میزان بلوغ اجتماعی ملت و کارکرد دستگاه‌های حكومت بستگی دارد. اگر نظم امنیت، به عنوان نیاز زندگی اجتماعی توسط جامعه به رسمیت شناخته شده باشد، به نحوی كه آن را بر منافع فردی و گروهی خود مقدم بدارند و بر صیانت از آن متعهد بوده و مشارکتی مسئولانه در آن داشته باشند و اگر دولت (به معنای عام آن) مهم‌ترین کار ویژه خود را تولید وتامین نظم و امنیت دانسته و کارکرد دستگاه‌های مختلف خود را، برای نیل به شاخصه‌های نظم و امنیت عمومی تنظیم نموده و این مطلب را كه «اصلی‌ترین شاخص و ثمره توسعه اجتماعی، نظم و امنیت پایداراست» در نظامات خود نهادینه نماید، در این صورت، انتظام ملی به منصه ظهور رسیده و ارزش‌های خود را در الگوی عمومی نظم اجتماعی، متجلی می‌سازد. در واقع سطح انتظام ملی، سطح «تولید نظم و امنیت » است.
* سطح تعاملی: این سطح، ناشی از کارکردهای دستگاه‌ها و نهادهای قانونی ایجاد نظم و امنیت است.علاوه بر پلیس، دستگاه‌های دیگری نیز در حوزه تعاملی این سطح قرار داشته و به آن پوشش می‌دهند، كه از جمله آن‌ها می‌توان به دستگاه‌های قضایی، اطلاعاتی، دفاعی – امنیتی، بسیج، ستادهای مبارزه با مواد مخدر، مبارزه با قاچاق كالا و.. اشاره نمود.
وحدت نظر و عمل در این سطح (به این معنا كه در تحلیل اهداف، اولویت‌ها، اصول و راهبردها، به طور منسجم وهم افزا و به دور از نگاه بخشی حركت كنند) به «نگهداری نظم و امنیت عمومی» منتهی می‌شود. از سوی دیگر، بدون وحدت و انسجام، چالش‌های اجتماعی – انتظامی – امنیتی مختلفی امكان بروز یافته و نظم و امنیت پایدار را مورد تهدید قرار می‌دهند.
* سطح عملیاتی: محور این سطح، پلیس بوده و رسالت آن «پاسداری از نظم و امنیت مستقر»، بر محور قوانین و مقررات عمومی است. در این سطح، نیروی انتظامی از یك سو باید انتظارات، توقعات و مطالبات بر حق جامعه را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و از سوی دیگر، سازمان و ساختار خود را در ابعاد سخت افزاری و نرم افزاری، متناسب با تغییرات و تحولات جامعه متحول نماید، تحولاتی كه بتواند سازمان را همگام با مقتضیات اجتماعی و با نگرش به حال و آینده باز تعریف و تجهیز كرده و برای آن فرصت بالندگی فراهم آورد.

نقش اطلاع رسانی و ارتباطات در امنیت ملی
امنیت ملی به عنوان مفهومی تعمیم یافته به تمامی وجوه اجتماعی، دارای ابعادی فراتر از توان نظامی جهت حفاظت از مرزهای ملّی است. تردیدی نیست که قدرت نظامی برای حفظ استقلال ملی، یکی از مهم‌ترین پایه‌های امنیت ملی بشمار می‌آید، اما از آنجا که حتی در کلی‌ترین تعاریف نیز، از امنیت ملّی به منزله «قدرت به حداقل رسانیدن هر نوع تهدید به منافع ملّی، تمامیت ارضی و استقلال کشورها» یاد می‌شود، لذا مؤلفه‌های جدید سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در تحقیق این مفهوم معنا یافته است.
هم تهدید منافع ملّی و هم ساز و کارهای مقابله با آن، مقوله‌هایی چند سببی و چند وجهی هستند که در یک فضا و زمان، دست‌خوش دگرگونی و تغییر مداوم و شتابان می‌شوند.
فرآیند پر شتاب ارتباطات جهانی که حاصل گسترش جابجایی‌های انسانی و مسافرت، جهانگردی و توسعه کمی و کیفی رسانه‌های نوشتاری، پخش جهانی شبکه‌های رادیو و تلویزیونی و شبکه‌های ماهواره‌ای، جریان‌های فرامرزی اطلاعات، همراه با تحول ابزاری و رواج بین‌المللی رسانه های کوچکی چون تلفن، رایانه، مودم، ویدئو، دستگاه‌های تکثیر و انتقال و مرتبط شدن آن‌ها با یکدیگر است، چشم‌انداز گسترده‌ای از امنیت ملّی، عوامل بقا و موانع آن ترسیم کرده است.
به یقین انقلاب ارتباطات، سهم بزرگی در پیدایش دورانی ایفا نموده که به درستی عصر «شتابندگی تاریخ» نامیده شده است.
اگر قرون ماضی برای فروپاشی امپراتورهای عثمانی، اتریش، اسپانیا، پرتغال، فرانسه، انگلیس و آلمان دو جنگ جهانی لازم آمد، برای اضمحلال امپراتور شوروی (سابق) حضور رسانه های جهانی، ویدیو، شبکه های کامپیوتری کافی بود؛ تا ساز و کارها و تغییرات اجتماعی از پیش مهیا شده را تشدید نمایند. در این فرآیند تغییر، آنچه که بسیار اهمیت دارد، حفظ و استحکام همبستگی و پیوستگی میان بخش‌های مختلف جامعه است.
هیچ بخشی نسبت به بخش‌های دیگر جامعه نباید دچار پس افتادگی یا پیش افتادگی شود؛ چرا که وقوع چنین امری عدم تعادل و بی ثباتی را در پی دارد و همین جریان، امنیت ملی را به مخاطره می‌اندازد. آنچه مسلم است ارتباطات و امنیت، رابطه‌ای دو سویه، متقابل و جدایی‌ناپذیر از یکدیگر دارند. بنابراین، این تأمین امنیت در گرو تناسب نظام اطلاع‌رسانی و ارتباطی با نیازهای ملّی و تهدیدهای بین‌المللی است.
ارتباطات جمعی با دو چهره سازنده و ویرانگر خود در روند پاسخگویی به نیازهای ملی و تهدیدهای بین‌المللی ظاهر می‌شود. چهره ویرانگر آن «اکنون زده» کردن جامعه و به عبارتی؛ گسستن از گذشته و نیاندیشیدن به آینده است. منفعل ساختن فکری و فرهنگی جامعه در زیر رگباری از اطلاعات و اخبار از هم گسیخته، تحریف واقعیت‌ها، تولید بی‌امان رویا و گسترش شتابان ارزش‌های چیره جهان صنعتی و مادی اندیش است.
اما از چهره سازنده ارتباطات جمعی نیز نباید غفلت کرد. رسانه‌های جمعی در این گذار تاریخی در عین حال می‌توانند تأمل درباره زمان را بیاموزند و گذشته، حال و آینده را در مسیر تاریخی جامعه پیوند زنند و امکان ارتباط میان انسان، تاریخ و جهان را فراهم آورند.


رسانه‌ها و وفاق ملّی، عاملی در جهت تقویت امنیت ملّی
همبستگی و وفاق ملّی به عنوان پدیده ای اجتماعی، از لوازم و نتایج قطعی و حتمی توسعه همه جانبه و امنیت ملّی است. وفاق ملی که انسجام و همبستگی جامعه را پایدار می‌کند، پدیده‌ای فراتر از یگانگی و یکسانی است که بنیاد آن بر حضور و قبول ارزش‌های مشترک قرار دارد؛ اما، به معنای مشابهت مکانیکی در اندیشه و عمل نیست. در مجموع، کار رسانه‌ها در حفظ و تحکیم وفاق ملّی، چه به لحاظ سخت افزاری و چه به لحاظ نرم افزاری و بالا بردن توان انتخاب جامعه، افزایش مشارکت، رقابت و پویایی شهروندان، درونی و نهادینه کردن نظام ارزشی و باورهای اعتقادی و معرفی ساز و کارهای حل و فصل تعارض‌ها و چندگانگی‌های فرهنگی و اجتماعی است.
در حقیقت رسانه‌های جمعی باید بتوانند به برقراری و استحکام رابطه میان تنوع و وحدت و یا تمایز و یکپارچگی مدد رسانند، تا وفاق ملّی و در نهایت، «امنیت ملّی» پایدار بماند.
بنابراین، به یاری همین رسانه‌ها می‌توان در جهت ارتقای سطح دانش، نگرش و رفتار اجتماعی و بازشناسی و باز تولید ارزش‌ها و باورهای عمیق و استوار جامعه و نهادی کردن آن‌ها، گامی جدی برداشت و کیفیت جدیدی از پیوستگی‌های درونی و پویا را به وجود آورند.
رسانه‌ها قدرت آن را دارند که با تقویت همبستگی ملّی و هماهنگی میان بخش‌های مختلف اجتماعی در عین حفظ تفاوت‌ها، قدرت فهم و ادراک و تحمل و انتخاب فعال جامعه و در نهایت سطح و عمق «پایداری ملّی» را بالا ببرند. از این رو ملاحظه می‌شود که فقدان یا ضعف رسانه‌های کارآمد، می‌تواند موجبات توسعه‌نیافتگی فرهنگی، از هم گسیختگی توسعه اجتماعی و در نهایت توسعه‌نیافتگی سیاسی را فراهم سازد. این مسئله، به ویژه در شرایطی که جامعه ما در حال پویایی تاریخی و تحولات عینی است که تحت تأثیر عوامل جهانی و ملّی، و تغییر در محیط به انجام می‌رسد اهمیت بیشتری می‌یابد. به‌طوریکه در جامعه ما به دلیل وجود برخی ویژگی‌های اجتماعی، تاریخی، مذهبی، قومی و زبانی، و نیز شتاب رشد شهرنشینی و پیدایش جامعه نو و تحرک‌های جمعیتی طبقاتی، صنفی، سیاسی و فرهنگ گسترده که برآمده از انقلاب اسلامی و افزایش مشارکت و رقابت گروه‌های اجتماعی است این موضوع اهمیت مضاعفی می‌یابد.
بدین ترتیب رسانه‌های جمعی به عنوان بخشی از دستگاه‌ها و نهادهای سازنده همبستگی‌های اجتماعی و نیز استوار کننده وفاق و امنیت ملّی، می‌توانند کاربردهای مؤثری داشته باشند.


...................
سرهنگ محمد قنبری

 

 

ارسال نظر