نقدی بر برخی سیاستهای نظارتی وزارت بهداشت
برخی مسئولان محترم عالی رتبه معاونت درمان در برخی نشستها و اجتماعات علمی، به طور شفاهی از انجام سونوگرافی به عنوان ابزار تشخیص اولیه توسط متخصص زنان حمایت میکنند و آن را مطابق با مستندات و شواهد قاطع در حیطه حرفه پزشکی میشمارند، ولی در عمل رفتار دیگری را در پیش گرفته و علت آن را وجود بخشنامههای قدیمی وزارت در زمینه منع سونوگرافی توسط متخصصان زنان عنوان میکنند و به این ترتیب ناخواسته، زمینهساز خطرات و مشکلاتی در فرآیند درمان بیماران میشوند.
به گزارش ایلنا، درماههای اخیر انتشار اخبار مربوط به تشدید بازرسیهای وزارت بهداشت و درمان از مطبهای متخصصان زنان و انکولوژیستها (سرطانشناس) واکنش های مختلفی را درباره اهداف و نتایج این گونه اقدامات در میان جامعه پزشکی کشور برانگیخته است،از همین رو یک متخصص بیماری های زنان و زایمان طی یادداشتی به این مورد اشاره کرده است. در این یادداشت آمده است؛ معاونت محترم درمان وزارت بهداشت و درمان علت بازرسی از مطبهای متخصص زنان را جمعآوری دستگاه سونوگرافی از مطبها ذکر میکند. جالب آنجاست که برخی مسئولان محترم عالی رتبه معاونت درمان در برخی نشستها و اجتماعات علمی، به طور شفاهی از انجام سونوگرافی به عنوان ابزار تشخیص اولیه توسط متخصص زنان حمایت میکنند و آن را مطابق با مستندات و شواهد قاطع در حیطه حرفه پزشکی میشمارند، ولی در عمل رفتار دیگری را در پیش گرفته و علت آن را وجود بخشنامههای قدیمی وزارت در زمینه منع سونوگرافی توسط متخصصان زنان عنوان میکنند و به این ترتیب ناخواسته، زمینهساز خطرات و مشکلاتی در فرآیند درمان بیماران میشوند. نمونهای از آثار منفی این سیاست را در اینجا یادآوری میکنیم و آن مربوط به موردی است که متأسفانه در رابطه با یکی از بستگان اینجانب پیش آمده است.
خانمی حدود چهل ساله، حدود 8 ماه قبل بعلت دردهای مبهم شکمی به مطب خصوصی یک همکار فوقتخصص گوارش در یکی از شهرستانها مراجعه میکند. پزشک برای او بلافاصله انجام سونوگرافی توتال شکم را توصیه میکند و حتی معاینه معمولی شکم را هم انجام نمیدهد. خانم جوان با تصور اینکه مشکل مهمی در بین نیست بعلت مشغله کاری به رادیولوگ مراجعه نمیکند، اما دو ماه بعد، نزدیک تعطیلات عید، بعلت تشدید علائم به سراغ سونوگرافی میرود. در سونوگرافی، وضعیت کبد، حاوی متاستازهای متعدد و با ابعاد بزرگ گزارش میشود. با توجه به تعطیلات عید، تشخیص تومور اولیه که سیگمویید بوده، به تأخیر میافتد و سرانجام شیمی درمانی را شروع میکند. در حال حاضر دورههای شیمی درمانی در یکی از بیمارستانهای خصوصی تهران با هزینه سنگین انجام میشود، در حالی که شغل موقتی دارد و همسرش نیز اخیراً بازنشسته شده است. با افزایش قیمت ارز و کمیابی و گاهی نارسایی برخی وسیلههای مورد نیاز برای شیمی درمانی، فرآیند بستری او هم با مشکلاتی مواجه است. این در حالی است که بنابه بخشنامه معاونت محترم درمان وزارت بهداشت از انجام شیمی درمانی در مطبهای انکولوژی جلوگیری میشود. در واقع اگر پزشک فوقتخصص گوارش مجازبود با استفاده از وسایلی ساده، فقط یکی دو دقیقه وقت صرف سونوگرافی شکم در همان مراجعه اول بکند، چقدر در شناخت بموقع علایم بیماری مؤثر بود؟
این در حالی است که پیش از این بیمارانی که نیاز به شیمی درمانی کوتاه مدت داشتهاند، میتوانستند این نیاز خود را در مطبها با هزینه بسیار کمتر تأمین کنند. الان این خانم که مادر دو فرزند است، مجبور است هم به سختی داروهای گرانقیمت را تهیه کند و هم به سختی تخت خالی برای بستری پیدا کند و حتی حین بستری او را از روی تخت بلند کرده و بیمار نیازمند به شیمی درمانی کوتاه مدت و فوریتی را روی تخت او میخوابانند!
پرسش این است که چرا یک بیمار از طبقه متوسط جامعه که میخواهد از بیمه تکمیلی خود استفاده کند و از امکانات درمانی نسبتاً مناسبتری در قیاس با بیمارستانهای دولتی بهرهمند شود، باید متحمل چنین مشکلاتی گردد؟ بدیهی است انجام شیمی درمانی در مطب انکولوژیستها نیازمند ضوابط و مقررات و استانداردهای خاص خویش است، اما در شرایطی که هم اکنون بیمارستانهای دولتی و خصوصی امکانات کافی برای ارائه این خدمات در اختیار ندارند و حجم مراجعات هم بالاست، آیا بهتر نیست با برنامهریزی هدفمند، تدبیری اتخاذ شود که ضرری متوجه بیماران مبتلا به کانسر که نیازمند خدمات اورژانسیاند، نشود؟
بازگردیم به مقدمه این نوشته، درباره اهمیت و نقش حساس انجام سونوگرافی پایه توسط گروههای مختلف پزشکی (بخصوص متخصصان زنان)؛ واقعیت این است که انجام سونوگرافی پایه نه تنها در حیطه تخصصی زنان بلکه در بسیاری دیگر از تخصصهای پزشکی نیز در چارچوبی حرفهای دیده شده و از طرف نظام سلامت و درمان کشورهای پیشرفته حمایت میشود و در این جهت ضمن وضع ضوابط و مقررات شفاف، برنامهریزی عملی صورت میگیرد.
بیشک با الگوگیری هوشمندانه از تجارب دیگران و بومیسازی آنها با مشورت تشکلهای علمی و حرفهای پزشکی میتوان به راهکارهای مناسبی برای حمایت از بیماران، کاهش هزینهها و جلب رضایت مردم دست یافت.
ادامه برخوردهای فاقد منطق علمی و کارشناسی که حتی بعضاً مغایر با مواضع و دیدگاههای مقامات عالی وزارت بهداشت است، نه فقط موجب نارضایی پزشکان متخصص، بلکه باعث خسارات و هزینههای جبرانناپذیر برای بیماران خواهد بود.
دکتر" ن.م"(متخصص بیماری های زنان و زایمان)