در گفتوگو با ایلنا مطرح شد:
فرهنگ خانوادگی ایرانی "ترجیح تحصیل بر اشتغال" است
مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی گفت: فرهنگ سازمانی و خانواده ما مبتنی بر ترجیح تحصیل بر اشتغال است. کاردانهای ما در حد کفایت مهارت دارند، ولی از منظر رضایت شخصی و شرایط فرهنگیِ عمومی، اشباع و اقناع نشده اند.
«علی باقر طاهرینیا» مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی در گفت و گو با خبرنگار ایلنا، در مورد بیکاری دانش آموختگان دانشگاه عنوان کرد: پدیده بیکاری دانش آموختگان نه به ایران اختصاص دارد نه به دانشجویان. این مقوله چند وجهی است. بیکاری محصول ضعف احتمالی دانش آموختگان به لحاظ مهارتی است و در بخش دیگر به ظرفیت جذب نیروی جویای کار از سوی بازار کار برمی گردد.
مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی تصریح کرد: وقتی بازار ظرفیت کافی برای جذب نیروی جویای کار نداشته باشد، ولو که این فرد بالاترین مهارت و سطح دانش را هم داشته باشد بستر کار برایش وجود ندارد. پدیده بیکاری دانش آموختگان را باید مسئلهای بین حوزهای تعریف کرد که سمت دانشگاه باید در عرضه نیروی انسانی کیفیت را بالا ببرد و سمت بازار به عنوان عرصه متقاضی نیروی کار ظرفیت را بالا ببرد. حاصل جمع، نیروی با کیفیت و ظرفیت بالای کار اشتغال دانش آموختگان خواهد بود.
طاهرینیا در پاسخ به این پرسش که چرا دانش آموختگان رشتههای مهارتی بیشترین بیکاران جامعه را تشکیل داده اند، عنوان کرد: بیکاری تکنسینها و کاردانها چیز دیگری است. لزوما ضعف مهارت و خلا نیاز بازار کار نیست. ما به لحاظ فرهنگی در خانوادهها و در بین جوانان ترجیح ادامه تحصیل است.
وی خاطرنشان کرد: ۷۰ درصد ذهن فردی که کاردانی میخواند این است که برای کارشناسی اقدام کند. در دنیا بسیاری از دانشجویان حین تحصیل به این دلیل که کار خوب پیدا میکند تحصیلش را رها میکند، ولی در ایران برعکس است و دیدهایم فردی که مشغول کاری است و امرار معاش هم میکند و درآمد دارد، دانشگاه که قبول میشود کارش را رها میکند و سراغ تحصیل میرود.
وی اضافه کرد: یک دلیل مهم بیکاری وعدم اشتغال تکنسینها همین موضوع است که فرهنگ سازمانی و خانواده ما مبتنی بر ترجیح تحصیل بر اشتغال است. کاردانهای ما در حد کفایت مهارت دارند، ولی از منظر رضایت شخصی و شرایط فرهنگیِ عمومی، اشباع و اقناع نشده اند. در سطح مطالعاتی ما براساس پیش بینی که از احکام برنامه هفتم داشتهایم و خوشبختانه این ماده در احکام مصوب شده، برای افزایش ضریب اشتغالپذیری دانشجویان پیش نشستهای گوناگونی داشتیم و دستگاههای مختلفی درگیر شدند و مطالعات پشتیبان تبدیل به راهکارهایی برای افزایش سطح اشتغالپذیری دانش آموختگان شده است.
طاهرینیا در ادامه گفت: افزایش سطح اشتغالپذیری دانش آموختگان از چند طریق اتفاق میافتد؛ یکی اینکه سرفصل اصلاح و مهارتی شود. دوم اینکه استادهای ما دانشی و مهارتی باشند. استادی که فضای کار مرتبط با تخصص خود را تجربه نکند کمتر میتواند به دانشجوی خودش کمک کند پس هم محتوا مهم است هم استاد و در کنار آن انتظار دانشجویان نیز مهم است و اگر این سه عامل دست به دست هم دهند دانشجو هم دانش و مهارت لازم را کسب میکند و هم به موقع کار پیدا میکند.البته به این شرط که فضای کسب و کار نیز رونق داشته باشد.
مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی ادامه داد: در همه دنیا نیز این چرخه وجود دارد؛ اخیرا در مطالعاتی که داشتیم در ژاپن ۳۰ درصد از ۷ میلیون فارغ التحصیلش بیکار بودند و برای خودشان نیز علل بیکاری دانش آموختگان سوال بود. حاصل مطالعات این است که بیکاری دانش آموختگان پدیده جهانی است و برای افزایش ضریب اشتغال دانشگاهها باید خود را با نیاز بازار تطبیق دهند و به فضای محیط کار نزدیک شوند.
وی در مورد آمایش آموزش عالی و نقش آن اقداماتی که وزارت علوم دنبال میکند از جمله آمایش رشتهها اظهار کرد: مطالعات آمایش آموزش عالی در سالهای گذشته ذیل آمایش سرزمین و قانونی که کلیات آن را مجلس از دهه ۷۰ مصوب کرده است در مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی انجام شده است.
طاهرینیا تاکید کرد: خلا آمایش به دو نکته بر می گردد؛ نخست تضمین اجرایی لازم را ندارد و دوم اینکه اراده همگانی برای تحقق آن وجود ندارد. تضمین اجرایی نداشتن یعنی بیشتر در قالب توصیه و برنامههای بیپشتوانه است به همین دلیل امروز و فردا میشود و مدیران و دولتها موضوعات را گردن یکدیگر میاندازند چرا که تضمینی برایش وجود ندارد. دوم اینکه شاهد عزم همگانی نیستیم یعنی اگر قرار باشد سند آمایش آموزش عالی به کلی محقق شود، در درون وزارت علوم اراده کافی وجود دارد ولی باید در قوه مقننه نیز همسویی و هم راستایی وجود داشته باشد و باید نگاه ملی بر نگاه بخشی حاکم باشد.
وی افزود: در فضای قوه مقننه و مجلس به نظر میرسد اصرارها و فشارها برای ترجیح منافع منطقهای بر سند آمایش حاکم است و به همین دلیل بیشتر در پی این هستند که در مناطق خود آموزش عالی را ولو اینکه استانداردها و شاخصها پایین بیاید و زمینه و ضرورت هم وجود نداشته باشند، توسعه دهند.
مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی عنوان کرد: در شهرهای کمتر از ۴۰ کیلومتر فاصله دانشگاه مشابه تاسیس نمیکنند در حالی که ما دانشگاه های کمتر از ۴۰ کیلومتر ماموریتهای مشابه داریم که از گذشته تاسیس شده و کلاسهایشان خالی میماند.
طاهرینیا اظهار کرد: برای تحقق آمایش آموزش عالی اگر دو فاکتور را محقق کنیم، به نتیجه میرسیم؛ تضمین اجرایی برای مصوبات و عزم فرابخشی.