خبرگزاری کار ایران

رئیس دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در گفت‌وگو با ایلنا:

در شعارهای تظاهرکنندگان، شعاری به نفع طبقات پایین نمی‌بینیم/ باید از زبان لیّن و خدمتگزاری در گفت‌وگو با مردم استفاده کرد/ لیدری اعتراضات با مردم عادی نیست

در شعارهای تظاهرکنندگان، شعاری به نفع طبقات پایین نمی‌بینیم/ باید از زبان لیّن و خدمتگزاری در گفت‌وگو با مردم استفاده کرد/ لیدری اعتراضات با مردم عادی نیست
کد خبر : ۱۳۰۷۸۴۲

رئیس دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران تاکید دارد وقتی مسئولان از زندگی ساده حرف می‌زنند، باید اول خودشان ساده‌زیست باشند. نمی‌شود که فقط در حرف بگوییم ساده زیست باشید، باید در عمل نشان بدهند که ساده زندگی می‌کنند.

به گزارش خبرنگار ایلنا، «غلامرضا جمشیدی‌ها» رئیس دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران با تحلیل و بررسی شعارهای اعتراضات اخیر معتقد است که در شعارهایی که تظاهرکنندگان یا اغتشاشگران می‌دادند، شعاری به نفع طبقات پایین وجود ندارد، از همین روی او بر شناخت طبقه معترضان برای رسیدن به یک زبان گفتمانی تاکید می‌کند و استفاده از  زبان لین و خدمتگزاری را در گفت‌وگو با مردم مناسب تلقی می‌کند.جمشیدی‌ها همچنین راه رسیدن به واقعیت‌های اجتماعی را امکان گفت‌وگوی مردم عادی و کف جامعه با مسئولان می‌داند و بر قانونی بودن راهی که برای این هدف انتخاب می‌شود، اصرار دارد.البته او بر این نظر است که لیدری و رهبریت شلوغی‌های اخیر با مردم عادی نیست، چرا که اگر مردم عادی مطالبه‌ای را بیان کنند، مسئولان به آن‌ توجه می‌کنند.  در ادامه این مطلب شرح گفت وگوی ما با جمشیدی‌ها را می‌خوانید:

آمریکا از قبل برای این انقلاب برنامه داشته و هنوز هم دارد

با توجه به روشن شدن بخشی از خواسته‌های معترضان در ناآرامی‌های اخیر و  همچنین تاکید مسئولان بر تفکیک کردن معترضان از اغتشاشگران فکر می‌کنید چه گفتمانی متناسب با این شرایط باید شکل بگیرد تا به تداوم آرامش در کشور کمک کند؟ 

در حوادث اخیر ممکن است برخی از افراد واقعا معترض بوده باشند، اما مدیریت آن‌هایی که دنبال تغییر یا به زبان دیگر براندازی هستند، به لحاظ نظری توسط نیروهای داخلی انجام نمی‌شود و می‌دانید که به واسطه عصر اطلاعات و ارتباطات چقدر فضا متفاوت شده است. حوادثی که در این ایام رخ داد، به نظر از قبل برنامه ریزی شده بود و یکی از فرماندهان سپاه نیز گفت که قرار بود زمانی که آیت الله سید ابراهیم رئیسی در سازمان ملل سخنرانی می‌کنند اعتراضات اوج بگیرد. زمانی که ما دانشجو بودیم دو جبهه قدرت غرب  و شرق  وجود داشت که شوروی سابق شرق بود و آمریکا در سمت غرب قرار می‌گرفت و ایران نیز به لحاظ تقسیم‌بندی ذیل آمریکا تعریف می‌شد. من در دوران شاه خدمت سربازی رفتم و هوابرد شیراز بودم. آنجا نیروهای رزمی تربیت می‌شدند و بالای سر ما نیروی آمریکایی بود و با چشم این چیزها را دیده ام. آن زمان در جغرافیای دنیا نیروی سومی وجود نداشت تا اینکه انقلاب اسلامی در ایران رخ داد. در آن دوره نظرات کارل مارکس خیلی گسترده بود که می‌گفت مذهب افیون توده هاست، در حالی که بعد از انقلاب، مذهبی مطرح شده بود که افیون توده‌ها نبود و باعث انقلابی بزرگ شده است که بومی بود و بومی یعنی اسلامی. انقلاب اسلامی فصل جدیدی در تفکرات است. این انقلاب مانند حضرت موسی (ع) خیلی از سحرها و ساحران را از بین برد و مذهب بار دیگر مطرح شد و آن‌هایی که در این انقلاب کار کردند، می‌خواستند نه شرقی باشند نه غربی و جنگی ۸ساله به این انقلاب تحمیل شد.

پس آمریکا از قبل برای این انقلاب برنامه داشته و هنوز هم دارد و وقتی حوادث روزهای اخیر را می‌دیدم، یاد دوران مصدق افتادم. وقتی کودتا شد، مصدق کنار رفت و شاه آمد، با اینکه او به صورت قانونی روی کار بود، عده‌ای از افراد که عضو جامعه‌ای توده‌وار بودند به خیابان‌ها ریختند و حکومت مصدق سرنگون شد. آمریکایی‌ها متاسفانه جامعه ایران را نمی‌شناسند و فکر می‌کنند با این برنامه‌ها می‌توانند این نظام را جابه‌جا کنند و تغییر حکومت شکل بگیرد. بنابراین کسانی که مدیریت شده‌اند و به خیابان‌ها آمده‌اند، می‌بینیم که در شعارهای آن‌ها هیچ شعاری از طبقات پایین اجتماعی نبوده است. من نوعی هم ممکن است به برخی از رفتار دولت‌ها معترض باشم، اما طبق ادبیاتی که از امام خمینی(ره) یاد گرفتیم؛ ایشان گفته‌اند حفظ نظام اجب واجبات است.

برای گفت‌وگوی درست، شناخت طبقات معترض لازم است

نظام تا وقتی وجود داشته باشد می‌توان آن را اصلاح کرد و اگر نظامی در کار نباشد همه چیز متلاشی می‌شود. در شعارهایی که تظاهرکنندگان یا اغتشاشگران می‌دادند، شعاری به نفع طبقات پایین نمی‌بینیم. شاید هم بوده، اما خیلی برجسته نشد. فقط «زن، زندگی، آزادی» بیش از شعارهای دیگر برجسته و جهانی شده است. در علوم اجتماعی می‌گویند برای مطالعه پدیده‌های اجتماعی، از سطح و ظاهر آن باید بررسی کرد یعنی از بیرونی‌ترین لایه باید به عمق رسید نه اینکه از عمق به سطح بیاییم. ما اول باید ببینیم کسانی که به خیابان‌ها آمدند چه افرادی بودند و در چه پایگاه طبقاتی گنجانده می‌شوند؟ بعد شعارهایشان را بررسی کنیم. به هرحال برای گفت و گوی درست، شناخت طبقات معترض لازم است. برای نیروهایی که آمار و ارقام معترضان را در دست دارند و کار تحقیقی انجام می‌دهند، شناخت طبقه معترضان بسیار مهم است. ما نیز به عنوان افراد جامعه به خیلی موارد و تصمیمات اعتراض داریم و این اعتراض قانونی است و باید زبان گفتمان در این شرایط دوستانه، پدرانه و خدمتگزاری باشد و مسئولان باید توجه کنند که نقش خدمتگزار را دارند.

باید راه‌های قانونی گفت‌وگوی مردمی را تقویت کنیم

مجلس موظف است امکانی به وجود بیاورد تا کسانی که معترض هستند، نه براندازان، امکان گفت‌وگو پیدا کنند.

با علم به این نکاتی که اشاره کردید، اعتراض درست و منطقی چطور و چگونه باید مطرح شود؟

باید راه‌های قانونی گفت‌وگوی مردمی را تقویت کنیم، البته در این رابطه مصوباتی داریم. شورای عالی انقلاب فرهنگی مصوباتی برای گفت‌وگو در دانشگاه‌ها دارد و در جامعه نیز می‌توان چنین بسترهایی در چارچوب قانون داشت. اگر احیانا در این زمینه کمبودی هم وجود دارد، مجلس موظف است برایش قانون تصویب کند و امکانی به وجود بیاورد تا کسانی که معترض هستند، نه براندازان، امکان گفت‌وگو پیدا کنند. من معتقدم انسان وقتی به قدرت می‌رسد ممکن است از اجتماع بی‌خبر شود. وقتی کار اجرایی برعهده می‌گیریم، صبح به اداره می‌رویم، شب برمی گردیم و با ماشین فرد را می‌برند و آورند و این موجب می‌شود از واقعیت اجتماعی به دور باشد. دیدن واقعیت‌های اجتماعی به افراد کمک می‌کند و راه رسیدن به واقعیت‌های اجتماعی این است، امکان گفت و گوی مردم عادی و کف جامعه با مسئولان بالاتر فراهم شود. راهی که برای این هدف انتخاب می‌شود باید راه قانونی باشد و اگر جایی قانون یا بستر نیست باید آن را فراهم کنیم. البته می‌گویند بسترهایی در این زمینه وجود دارد، اما هرجایی کمبودی حس شد باید مدیریت‌های سیاسی مملکت مانند مجلس از راه قانونی امکانی برای افراد فراهم کنند تا حرفشان را بزنند و این اشکالی ندارد. اتفاقا خیلی هم شکل گیری این گفت و گوها خوب است.

تاکید بر امکان گفت‌وگوی مردم عادی و کف جامعه با مسئولان

راه رسیدن به واقعیت‌های اجتماعی این است، امکان گفت‌وگوی مردم عادی و کف جامعه با مسئولان بالاتر فراهم شود. راهی که برای این هدف انتخاب می‌شود باید راه قانونی باشد و اگر جایی قانون یا بستر نیست باید آن را فراهم کنیم.

به ما از بچگی این شعر را یاد می‌دادند که «دشمن دانا بلندت می‌کند  برزمینت می‌زند، نادان دوست» اگر کسی واقعا منتقد خوبی است، باید حرفش را شنید، ولی وقتی منتقد این نظام مسیح علینژاد و امانوئل مکرون است، اصلا ارزش ندارد حرف‌هایشان را گوش داد. در هر سیستمی اگر نقدها بیان نشود، امورات هم درست نمی‌شود. شاید آن کسی که در صحنه است چیزهایی را ببیند و بشنود که من نوعی به عنوان مسئول در جریان آن مسائل نباشم. فکر نمی‌کنم این شکل گفت و گو مانعی برای حاکمیت داشته باشد و اصلا فکر نمی‌کنم از نظر قانونی هم برایش موانعی وجود داشته باشد. حرف درست علمی باید زده شود و مهم این است که این سرزمین پایدار باشد و بتوانیم در آن زندگی خوبی داشته باشیم. 

در شعارهای تظاهرکنندگان، شعاری به نفع طبقات پایین نمی‌بینیم/ باید از زبان لیّن و خدمتگزاری در گفت‌وگو با مردم استفاده کرد/ لیدری اعتراضات با مردم عادی نیست

شاید کارکردهای مباحثی مانند تمدن ایرانی_اسلامی یا سبک زندگی ایرانی_اسلامی برای مردم تا امروز خیلی سطحی مطرح شده باشد و حالا در چنین شرایطی که جامعه دچار التهاب است، این سبک زندگی چطور می‌تواند اوضاع را به سمت تداوم آرامش سوق دهد؟ 

تمدن در معنای ساده و اولیه یعنی توسعه شهر، توسعه اقتصاد و تولید علم. این سه مشخصه اصلی تمدن است. وقتی قرار است تمدنی شکل بگیرد، باید دولت مستقری وجود داشته باشد. دولت مستقر باعث می‌شود که تمدن مستقر داشته باشیم و آن سه شاخصی که بیان کردم، توسعه می‌یابد. بنابراین در تمدن‌ها سیاستی که دولت‌ها به کار می‌برند اهمیت دارد. دولت‌ها در گذشته مسئول امنیت شهرها بودند، ولی حالا حوزه کار آن‌ها خیلی زیاد شده است و همه هویت اجتماعی، حساب‌های بانکی و کدهای شناسایی ما در دست دولت هاست و تکالیف دولت‌ها خیلی فرق کرده است و اختیاراتشان نیز بیشتر شده است و به تمام ویژگی‌های ما دسترسی دارند و در اختیار آن‌هاست. در استفاده از بحث‌های تمدنی ما باید شیوه‌های حکومت داری تمدن‌ها را مطالعه کنیم و ببینیم در مواجهه و برخورد با مردمان خود چگونه بوده اند. ضمن اینکه باید دقت کرد که همه یک جور هم نبوده‌اند و ممکن است در یک تمدن آدم‌های خوب با زندگی ساده را ببینیم و در کنار آن افرادی کاخ‌نشین وجود داشته باشند.

آب و خاک ما را تهدید می‌کنند

«جمهوری اسلامی» یعنی هم اسلام و هم جمهوریت و این سرفصل تازه‌ای است. هر ابداع و اختراع جدیدی ممکن است ایرادهایی داشته باشد، اما همین که ما جلوی ابرقدرتی مثل آمریکا ایستاده‌ایم، مهم است.

من از امام خمینی آموختم که اصلاح جامعه از بالا شروع می‌شود نه از پایین و وقتی اینطور باشد کسی که در راس قرار دارد تخلف نمی‌کند؛ چون می‌داند که سراغش می‌آیند و به همین دلیل  اگر خرده پاها گرفته و دانه درشت‌ها رها می‌شوند، فایده‌ای ندارد. در تاریخ ایران اتفاق بزرگی افتاده است و اگر بخواهیم تاریخ ایران را بررسی کنیم در واقع باید آن را به قبل و بعد از جمهوری تقسیم کنیم. ایران قبل از جمهوری، یعنی تا زمان حکومت محمدرضا پهلوی و ظهور جمهوری اسلامی در تاریخ ایران سرفصل تازه‌ای باز کرد. کاری کرد که ۲۵۰۰ سال شاهنشاهی پایان یافت و حدود ۴۰ سال است که جمهوری در این کشور روی کار آمده است. طبیعتا ممکن است در این مدت کوتاه ایرادهایی وجود داشته باشد و بابت این موضوع حرفی نداریم، اما اینکه فکر کنیم می‌شود این جمهوری را از بین برد، باید پرسید می‌خواهید چه چیزی جای آن بگذارید؟ آلترناتیوتان چیست؟ اصلا مبانی نظری دارید؟ این مبانی چیست؟ امام خمینی بنیانگذار این نظام بود و جمهوری را پذیرفت در حالی که عربستان هم مدعی اسلام هستند،  اما سلطنت دارند و جمهوری را نپذیرفتند و خیلی کشورهای دیگر همچنین وضعی دارند و پاکستان هم همین طور است. اما ایران وضعیت دیگری دارد؛ جمهوریت یک طرفه به رای تاکید دارد و خیلی موارد دیگر، اما جمهوری اسلامی یعنی هم اسلام هم جمهوریت و این سرفصل تازه‌ای است. هر ابداع و اختراع جدیدی ممکن است ایرادهایی داشته باشد، اما همین که ما جلوی ابرقدرتی مثل آمریکا ایستاده‌ایم مهم است. من اسم مسئولان غربی را مغول‌های کرواتی گذاشته‌ام و قبلا هم به این اشاره کرده‌ام و اگر تهدید همین افراد نبود، ما جایگاه دیگری داشتیم و امکانات کشور حتی بیشتر از سطح زندگی مردم می‌شد، اما وقتی آب و خاک ما را تهدید می‌کنند، خواه ناخواه ابتدا باید جلوی این تجاوزات را گرفت. پس هر سرفصل جدیدی اشکالاتی دارد که امیدواریم نسل جدید با آگاهی و کار بیشتر مسیر را پرتوان ادامه دهد.

مسئولان ساده‌زیستی را باید در عمل نشان بدهند

وقتی مسئولان از زندگی ساده حرف می‌زنند، باید اول خودشان ساده‌زیست باشند. نمی‌شود که فقط در حرف بگوییم ساده زیست باشید، باید در عمل نشان بدهند که ساده زندگی می‌کنند.

درباره اجرایی شدن این نوع روش اصلاح جامعه از منظر امام خمینی (ره) چه ارزیابی دارید؟ 

این دستورات تا حد کمی در حال اجراست، اما نه به صورت کامل. اگر کاملا اجرا می‌شد که خیلی از ایرادها را نداشتیم. البته در این مورد فرقی هم نمی‌کند که کدام دولت روی کار بوده باشد.من شاگرد اول‌های انقلاب را در ادارات نمی‌بینیم و نگرانی من از این است که خودمان عملگرا نبوده باشیم یعنی نتوانیم معیارهای انقلاب اسلامی‌مان را به نسل‌های جدید و بعدی انقلاب منتقل کنیم. من هم دوره قبل از انقلاب را دیده‌ام هم دوره بعد از انقلاب را و در گذشته معمولا مردم انقلابی به حرف حاکمیت گوش می‌کردند و امروز به عمل ما نگاه می‌کنند. وقتی مسئولان از زندگی ساده حرف می‌زنند، باید اول خودشان ساده زیست باشند. نمی‌شود که فقط در حرف بگوییم ساده زیست باشید، باید در عمل نشان بدهند که ساده زندگی می‌کنند. ما نباید ادعا کنیم و باید در چنین انقلابی از زبان لین و خدمتگزاری در گفت و گو با مردم استفاده کرد. انقلاب اسلامی ما از جنس دیگری است و به همین دلیل به آنهایی که می‌گویند، انقلاب‌ها بیش از چهل سال عمر نمی‌کنند، همچون جان بولتن که گفته بود ما بعد از چهل سال به تهران می‌آییم، باید بگوییم اشتباه می‌کنند و این انقلاب چیز دیگری است.

انقلاب اسلامی ما از جنس دیگری است و به همین دلیل به آنهایی که می‌گویند، انقلاب‌ها بیش از چهل سال عمر نمی‌کنند، همچون جان بولتن که گفته بود ما بعد از چهل سال به تهران می‌آییم، باید بگوییم اشتباه می‌کنند.

تا امروز فکر می‌کنید نوع مواجهه دولت با ناآرامی های اخیر چگونه بوده است؟ 

من فکر می‌کنم دولت از نیروهایش در این شرایط استفاده نکرده است. در تظاهرات دوران شاه، نیروهای دولتی مردم را می‌کشتند یعنی ارتش، مردم را می‌کشت و حالا برعکس شده است و مردم، نیروهای دولتی را می‌کشند پس این مظلومیت نیروی‌های دولتی را نشان می‌دهد.البته لیدری و رهبریت شلوغی‌های اخیر مردم عادی نیستند، چرا که اگر مردم عادی مطالبه‌ای بیان کنند، مسئولان به آن‌ توجه می‌کنند.

اصلا امکان ندارد همه یکدست شوند چون طبقات اجتماعی متفاوت است

در صحبت‌های خود به لزوم همراهی نسل جدید با انقلاب اشاره کردید؛ امروز با نسلی روبه رو هستیم که نه وقوع انقلاب اسلامی را دیده و نه جنگ تحمیلی را تجربه کرده است، برای همراهی این نسل تازه با اهداف انقلاب چه باید کرد؟

تئوری نسل‌ها را اولین بار متفکر مسلمانی به نام ابن خلدون مطرح کرده است؛ او اولین نسلی که از آن صحبت می‌کند نسل بنیان گذار است. نسل دوم مباشر و نسل سوم مقلد است. این نسل سوم همان نسلی است که زحمتی نکشیده و به امکاناتی دست پیدا می‌کند. در زمان‌های قدیم فاصله نسل‌ها ۴۰ سال بوده است به این دلیل که وسایل ارتباطی وجود نداشته است، اما امروز فاصله نسل‌ها کم شده است. لازم است یادآوری کنم که در دوران انقلاب هم همه افراد انقلابی و یکدست نبودند. اصلا امکان ندارد همه یکدست شوند، چرا که طبقات اجتماعی متفاوت است، نیازهای فکری مختلف است، برداشت‌ها گوناگون است و… در روزهای آخر منتهی به وقوع انقلاب اسلامی ایران، افراد بیشتری به جمع انقلابیون اضافه شدند، اما کسانی که پیشتاز انقلاب بودند، مبانی عقیدتی داشتند و این مبانی عقیدتی، مبانی دینی بود و افراد می‌دانستند در تظاهرات انقلاب ممکن است تیر بخورند و کشته شوند. 

در شعارهای تظاهرکنندگان، شعاری به نفع طبقات پایین نمی‌بینیم/ باید از زبان لیّن و خدمتگزاری در گفت‌وگو با مردم استفاده کرد/ لیدری اعتراضات با مردم عادی نیست

پس با این تفاسیر تفاوت نگاه نسل جدید نکته عجیبی نیست؟ 

خیر، نکته مهم این است که ما برای اینکه نسل‌ها به یکدیگر نزدیک شوند، باید از کارکردهای نظام تعلیم و تربیت استفاده کنیم. در زبان جامعه‌شناسی داریم که خرده نظام تعلیم و تربیت، نظام اجتماعی و بقای نظام را تضمین و آن را پایدار می‌کند. 

با وجود هجمه‌های رسانه‌ای فعلی، نظام تعلیم و تربیت چگونه می‌تواند به نزدیک کردن نسل جدید به نسل اول انقلاب کمک کند و آیا موفق خواهد بود؟

شاید قبلا نظام تعلیم و تربیت قوی‌تر می‌توانست این نقش را بازی کند و شاید امروز این نقش کمرنگ شده باشد و شاید امروز معلمان نتوانند این کار را انجام دهند. ما حتی در دانشگاه‌ها و درس‌هایی که می‌خوانیم بیشتر با متون غربی طرف هستیم و دانشجو با هویت فکری و فرهنگی خودمان آشنا نمی‌شود و با نظریات جامعه‌شناسان غرب آشنایی پیدا می‌کند. در رشته روانشناسی نیز همینطور است. شاید امروز دانشجو و دانش آموز به لحاظ فیزیکی در ایران حضور دارد، اما به لحاظ فکری در فضای دیگری است و بیشتر با آن فضا آشنا می‌شود. این نقص نظام تعلیم و تربیت ماست. امروز بیشترین هم و غم نظام تعلیم و تربیت ما کنکور است. درس‌های عمومی مثل دینی نیز از کنکور حذف شد و هرکسی مثلا در ریاضی درصد بالا بگیرد رتبه می‌آورد و شاید دروس عمومی فقط در معدل دانش آموز اثر بگذارد. این یعنی نظام تعلیم و تربیت به نوعی ضد خودش شده است و سیاست‌هایی که پیش گرفته، روی عناصر دیگری جز هویت تاکید می‌کند.

امروز بیشترین هم و غم نظام تعلیم و تربیت ما کنکور است و درس‌هایی مثل دینی نیز از کنکور حذف شده و به نوعی نظام تعلیم و تربیت به ضدخودش شده است و سیاست‌هایی که پیش گرفته، روی عناصر دیگری جز هویت تاکید می‌کند.

اگر درس ریاضی برای دانش آموز مهم است، می‌توانند درس دیگری در کنار آن قرار بدهند که دانش آموز به اندازه‌ای که برای درس ریاضی تلاش می‌کند برای شناخت هویت خودش نیز تلاش کند. شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز در درباره تصمیمات جدیدی که گرفته، خیلی دقت نکرده است! دانشجوی ما برای کنکور کتاب جامعه‌شناسی جرج ریتزر را ده بار می‌خواند، اما او چقدر در مورد هویت فرهنگی خودمان خوانده است؟ وقتی می‌خواهد حرف هم بزند، آن نظریات غربی که خوانده به ذهنش می‌رسد و زمانی که می‌خواهد خواسته‌اش را بیان کند نیز به همین ترتیب عمل می‌کند و آن نظریات در ذهنش متجلی می‌شود. پس می‌توان گفت دولت‌ها با این نظام تعلیم و تربیت برای همراه کردن نسل جدید با اهداف انقلاب کار عمده‌ای انجام دهند. 

خب از حالا به بعد دولت برای آموزش نسل جدید چه اقدامی باید کند؟

باید سیاستگذاری کنند. البته همه نسل جدید اینطور نیستند؛ بخشی از نسل جدید به خاطر خانواده یا طبقه اجتماعی که دارند ممکن است در گروه‌هایی قرار بگیرند که با نظام فاصله بگیرند. امروز رسانه‌ها بر همه مسلط شده‌اند و تاثیرگذار هستند. بنابراین باید سرمایه‌گذاری بیشتری روی نسل‌ها کنند و این کار را متاسفانه نکردند و حالا نهایتا واتساپ و اینستاگرام و… را فیلتر می‌کنند، ولی می دانیم که چیزی به اسم فیلترشکن وجود دارد و برای این نسل عبور از این محدودیت کاری ندارد. البته برخی به دلیل رعایت قانون سعی می‌کنند از فیلترشکن استفاده نکنند.بنابراین به کلی باید روی این فضای رسانه‌ای و نسل جدید سرمایه‌گذاری بیشتری انجام می‌شد و این مربوط به همه دولت‌های قبلی از جمله آقایان روحانی، احمدی نژاد و… می‌شود. پس این موضوع مربوط به یک سال اخیر  نیست. نسل در هرصورت یکدست نیست چون طبقات اجتماعی وجود دارد و مهم‌تر از همه آموزش‌ها یکسان نیست. خانواده‌ها با یکدیگر فرق دارند. هنوز خانواده‌هایی هستند که جوانانی مانند شهید حججی تربیت می‌کنند و این درحالی است که ممکن است ضد این شخصیت هم تربیت شود. همه کپی یکدیگر نیستند و طبقات اجتماعی و آموزه‌های گوناگون و تعلیم و تربیت مختلف نتایج متفاوتی هم دارد که باید به این نکات توجه ویژه داشت. 

این نسل جدید نگاه متفاوتی دارد و مطالباتش فرق کرده است. به طور کلی نظام باید چه رویکردی نسبت به مطالبات این نسل متفاوت داشته باشد؟ 

باید راه‌های قانونی برای اظهارنظرهای مختلف وجود داشته باشد و اگر مواردی وجود دارد که نیاز به اصلاح دارد و امکانش هست، این کار را بکنند. نسل‌ فعلی قدرتمندتر از نسل انقلاب که نیست چراکه این نسل خیلی فداکاری کرده است و برای فرهنگی که به آن معتقد بوده است، تلاش کرده و با مناقشه کار پیش نمی‌رود. پس راهکار این شرایط، راه قانونی است تا ایده‌ها بیان شود، نظام به آن‌ها توجه کند و اگر لازم بود اصلاحی صورت بگیرد. 

فکر می‌کنید امروز تا چه حد شرایط گفت‌وگوی آزاد برای مردم وجود دارد؟ 

من معتقدم باید هرچه زودتر زمینه‌هایی که ممکن است به وضعیت مشابه حوادث اخیر منجر شود از نظر اجتماعی برطرف شوند. شاید زمینه‌های بروز چنین شرایطی در اقتصاد باشد یا در فرهنگ و نظام تعلیم و تربیت. به هرحال باید زمینه اجتماعی و فرهنگی را زودتر اصلاح کنند و بهانه دست دیگری ندهند و خود دولت پیش قدم باشد. از طرفی ما مطالعه نمی‌کنیم. چند نفر مطهری‌شناس یا شریعتی‌شناس هستند؟ یا کار آکادمیک بدون غرض ورزی و منصفانه روی نظرات این افراد انجام داده اند؟ من کتاب «امت و امامت» علی شریعتی را به دانشجویان دکتری خودم پیشنهاد دادم برای اینکه ببینند فرق دموکراسی با نظریات شریعتی کجاست؟ اصلا چند نفر به اندیشه امام خمینی مسلط هستند؟ در واقع در حالی که اندیشه این انقلاب را نمی‌شناسیم با آن مخالفت می‌کنیم و باید ابتدا آگاهی به دست آورد و کارهای مطالعاتی از این جنس انجام داد. درحال حاضر که نظام دانشگاهی این کار را انجام نمی‌دهد. مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی هم به نظر می رسد کار خاصی انجام نمی‌دهد. ما که در جریان وقوع انقلاب اسلامی ایران بودیم سخنان امام را می‌خواندیم تا با قدرت پیش برویم و اگر امام و سخنانش نبود نمی‌توانستیم جلو برویم. ما منابع خودمان را فراموش کرده‌ایم و آنچه انقلاب برای ما آورده را مورد توجه قرار ندادیم و شاید یکی از دلایل دوری نسل جدید از انقلاب همین باشد البته دلایل متعددی وجود دارد. ما باید راه شهدا و امام و رهبری را ادامه دهیم و هر کدام از ما در این مسیر نقشی برعهده داریم.

انتهای پیام/
خبرنگار : فاطمه رستمی
ارسال نظر
پیشنهاد امروز