خبرگزاری کار ایران

مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی آذربایجان‌شرقی:

شبهه‌افکنی در تعلق شعر ولایی «علی‌ای همای رحمت» به استاد ملک سخن عملی ناجوانمردانه است

شبهه‌افکنی در تعلق شعر ولایی «علی‌ای همای رحمت» به استاد ملک سخن عملی ناجوانمردانه است
کد خبر : ۱۰۷۶۹۹

در خبر‌ها آمده است که جناب «محقق» اظهار داشته‌اند که در سال ۶۰ یا ۶۱ نیز این مطلب نادرست را در حضور استاد شهریار گفته‌اند و جای تعجب اینجاست که چرا این به اصطلاح محقق عزیز این همه سال را صبر نموده‌ و مطلب فوق را در روز بزرگداشت استاد شهریار و بدون ارائه مدرک معتبر، مطرح نموده‌اند؟

ایلنا: مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی آذربایجان‌شرقی گفت: شبهه‌افکنی در تعلق شعر ولایی «علی‌ای همای رحمت» به استاد ملک سخن عملی ناجوانمردانه است.
به گزارش ایلنا، «علی داننده» طی پیامی، با ناشایست خواندن اقدام انجام گرفته در آیین بزرگداشت استاد «سیدمحمدحسین شهریار» که در تهران برگزار شد، اظهار داشت: شبهه‌افکنی در انتساب شعر ارزشمند و ولایی «علی‌ای همای رحمت» به شاعر سرآمدی چون استاد شهریار در آیین روز ملی شعر و ادب و بزرگداشت این شاعر مردمی، ‌حکیم و سرآمد دوران، حرکتی نشات گرفته از عدم تدبیر و عدم آگاهی است.
وی افزود: در خبر‌ها آمده است که جناب «محقق» اظهار داشته‌اند که در سال ۶۰ یا ۶۱ نیز این مطلب نادرست را در حضور استاد شهریار گفته‌اند و جای تعجب اینجاست که چرا این به اصطلاح محقق عزیز این همه سال را صبر نموده‌ و مطلب فوق را در روز بزرگداشت استاد شهریار و بدون ارائه مدرک معتبر، مطرح نموده‌اند؟
داننده گفت: شایسته است که صاحبان اندیشه و نقادان دوراندیش با استدلال نسبت به این نوع موضع‌گیری‌های غیرکار‌شناسی و غیرمحققانه پاسخی به جا و مستند ارائه نمایند.
مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی آذربایجان‌شرقی تاکید کرد: شهریار همواره قدر دیده و در صدر نشسته است و این گونه اظهارنظر‌ها و ایجاد تردید در مزین شدن روز شعر و ادب با نام شهریار ملک ادب، ذره‌ای از اعتبار والای این نام‌آور شعر شیعی در نخستین پایتخت تشیع جهان اسلام، نخواهد کاست.
داننده گفت: رویای صادقه‌ آیت‌الله مرعشی نجفی دررابطه با شعر «علی‌ای همای رحمت» نیز گواهی بر این مدعاست:
آیت الله العظمی مرعشی نجفی بار‌ها می‌فرمودند شبی توسلی پیدا کردم تا یکی از اولیای خدا را در خواب ببینم. آن شب در عالم خواب، دیدم که در زاویه مسجد کوفه نشسته‌ام و وجود مبارک مولا امیرالمومنین(علیه السلام) با جمعی حضور دارند.
حضرت فرمودند: شاعران اهل بیت را بیاورید. دیدم چند تن از شاعران عرب را آوردند. فرمودند: شاعران فارسی زبان را نیز بیاورید. آن‌گاه محتشم و جند تن از شاعران فارسی زبان آمدند. فرمودند: شهریار ما کجاست؟ شهریار آمد. حضرت خطاب به شهریار فرمودند: شعرت را بخوان! شهریار این شعر را خواند:
علی‌ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را
که به ما سوا فکندی همه سایه هما را
دل اگر خدا‌شناسی همه در رخ علی بین
به علی شناختم من به خدا قسم خدا را
به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند
چو علی گرفته باشد سر چشمه بقا را
مگر‌ای سحاب رحمت تو بباری ار نه دوزخ
به شرار قهر سوزد همه جان ما سوا را
برو‌ای گدای مسکین در خانه علی زن
که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را
به جز از علی که گوید به پسر که قاتل من
چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا
به جز از علی که آرد پسری ابولعجائب
که علم کند به عالم شهدای کربلا را
چو به دوست عهد بندد زمیان پاکبازان
چو علی که می‌تواند که به سر برد وفا را
نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت
متحیرم چه نامم شه ملک لا فتی را
به دوچشم خونفشانم هله‌ای نسیم رحمت
که زکوی او غباری به من آر توتیا را
به امید آنکه شاید برسد به خاک پایت
چه پیام‌ها سپردم همه سوز دل صبا را
چو تویی فضای گردان به دعای مستمندان
که زجان ما بگردان ره آفت قضا را
چه زنم چو نای هر دم زنوای شوق او دم
که لسان غیب خوش‌تر بنوازد این نوا را:
«همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی
به پیام آشنایی بنوازد آشنا را»
زنوای مرغ یاحق بشنو که در دل شب
غم دل به دوست گفتن چه خوش است شهریارا
آیت الله العظمی مرعشی نجفی فرمودند: وقتی شعر شهریار تمام شد از خواب بیدار شدم چون من شهریار را ندیده بودم، فردای آن روز پرسیدم که شهریار شاعر کیست؟
گفتند: شاعری است که در تبریز زندگی می‌کند. گفتم از جانب من او را دعوت کنید که به قم نزد من بیاید.
چند روز بعد شهریار آمد. دیدم‌‌ همان کسی است که من او را در خواب در حضور حضرت امیر(علیه السلام) دیده‌ام. از او پرسیدم: این شعر «علی‌ای همای رحمت» را کی ساخته‌ای؟ شهریار با حالت تعجب از من سوال کرد که شما از کجا خبر دارید که من این شعر را ساخته‌ام؟ چون من نه این شعر را به کسی داده‌ام و نه درباره آن با کسی صحبت کرده‌ام.
مرحوم آیت الله العظمی مرعشی نجفی به شهریار می‌فرمایند: چند شب قبل من خواب دیدم که در مسجد کوفه هستم و حضرت امیرالمومنین(علیه السلام) تشریف دارند. حضرت، شاعران اهل بیت را احضار فرمودند: ابتدا شاعران عرب آمدند. سپس فرمودند: شاعران فارسی زبان را بگویید بیایند. آن‌ها نیز آمدند. بعد فرمودند شهریار ما کجاست؟ شهریار را بیاورید! و شما هم آمدید. آن‌گاه حضرت فرمودند: شهریار شعرت را بخوان! و شما شعری که مطلع آن را به یاد دارم خواندید. شهریار فوق العاده منقلب می‌شود و می‌گوید: من فلان شب این شعر را ساخته‌ام و‌‌ همان طور که قبلا عرض کردم. تا کنون کسی را در جریان سرودن این شعر قرار نداده‌ام.
آیت الله مرعشی نجفی فرمودند: وقتی شهریار تاریخ و ساعت سرودن شعر را گفت، معلوم شد مقارن ساعتی که شهریار آخرین مصرع شعر خود را تمام کرده، من آن خواب را دیده‌ام.
ایشان چندین بار به دنبال نقل این خواب فرمودند: یقینا در سرودن این غزل، به شهریار الهام شده که توانسته است چنین غزلی به این مضامین عالی بسراید. البته خودش هم از فرزندان فاطمه زهرا(سلام الله علی‌ها) است و خوشا به حال شهریار که مورد توجه و عنایت جدش قرار گرفته است.

ارسال نظر
پیشنهاد امروز