گفتوگو با کارگردان و فیلمبردار فیلم ایده اصلی؛
دنبال سوءاستفاده از حجاب در خارج از کشور نبودیم
سازندگان فیلم ایده اصلی معتقدند که امروز جامعه ما آنقدر حساس شده است که یک اتفاق کوچک میتواند حادثه بزرگی را به دنبال داشته باشد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، آزیتا موگویی بعد از 5 سال دومین فیلم سینمایی خود را به نام ایده اصلی ساخته است. خودش میگوید: تمام ماجراهایی که در این فیلم رخ میدهد، در شکل کوچکتر در جامعه امروز و اطرافمان دیده میشود و تعداد کسانی که در جامعه ما برای خود اصولی داشتند و خط قرمزهایی را قائل بودند، بسیار کم شده است. به اعتقاد او صداقت و روراستی در جامعه بسیار کمرنگ شده و جامعه با سرعت بیشتری به سمت فروپاشی در حرکت است. با موگویی (تهیهکننده و کارگردان) و علیرضا برازنده (فیلمبردار) گفتگو کردهایم.
ایده اصلی هیچ قهرمان اصلی ندارد و تقریبا تمام شخصیتهای فیلم اگر نگوییم منفی هستند اما در بهترین حالت فقط به فکر منافع خودشان هستند. آیا میتوان نتیجه گرفت که امروز تقریبا همه ما به نوعی مانند شخصیتهای فیلم ایده اصلی رفتار کنیم؟
موگویی: برای پاسخ به این سوال، به نظر من بهتر است به جای آنکه فیلم ایده اصلی را بررسی کنیم، نگاه به جامعه و اطراف خودمان داشته باشیم. تمام ماجراهایی که در این فیلم رخ میدهد، در شکل کوچکتر در جامعه امروز و اطرافمان دیده میشود و به نوعی آدمها از خوب و بد تبدیل به افرادی بد، بدتر و یا در بهترین حالت خنثی شدهاند و تعداد کسانی که در جامعه ما برای خود اصولی داشتند و خط قرمزهایی را قائل بودند، بسیار کم شده است. از طرف دیگر رفتار آدمها که ناشی از منفعتطلبی است، بسیار پیچیده شده و این مسئله باعث شده تا ما شناخت درستی از اطرافیانمان نداشته باشیم و بسیاری از ما که اصول بازی آنها را نمیدانیم، در مواجه با چنین آدمهایی متعجب میشویم یا حتی شکست میخوریم. به نوعی صداقت و روراستی در جامعه ما بسیار کمرنگ شده است. البته تازه این اول مشکلات است و اگر این روند ادامه پیدا کند جامعه با سرعت بیشتری به سمت فروپاشی حرکت خواهد کرد. من به عنوان فیلمساز وظیفه دارم تا در این زمینهها آگاهی بدهم ولی این دولتمردان هستند که باید برای حل آن چارهای بیندیشند.
فیلم، داستان چند گروه است که به ظاهر میخواهند در منطقهای از ایران سرمایهگذاری کنند اما درواقع تنها مسئلهای که برایشان مهم نیست همان جزیره و خاک ایران است.
موگویی: شاید همینطور که شما میگویید، باشد به هر حال ماجرای جزیره و آدمهایی که به نام سرمایهگذاری، تولید یا توسعه حرکت میکنند ماجرای واقعی نبود ولی به نوعی برگرفته از بسیاری موارد مشابه در کشور بود. آدمهایی که در مزایدهها و مناقصهها هدفشان را خدمت به کشور مینامند اما در عمل فقط به فکر جیب خودشان هستند و حتی شخصیت سعید (بهرام رادان) که نمیخواهد پولی را بردارد و برود و قصد دارد یک شهر جدید در جزیره هندورابی تاسیس کند هم باز اول به فکر جاهطلبی خودش است بعد به فکر سازندگی.
برازنده: مسئله مهمتر از طمع این افراد، علتیابی چنین رفتارهایی است. واقعیت این است که فارغ از بحث مبارزه قانونی با فساد که وظیفه دولتهاست و باید به آن توجه کرد، مسئله مهمتر این است که تقریبا همه ما منفعتطلبی و سود شخصی را اولویت قرار دادهایم و این مسئله تبدیل به فرهنگ شده است به همین دلیل سطح اعتماد در جامعه کاهش پیدا کرده و ما کمتر به یکدیگر اعتماد میکنیم.
تبدیل شدن امر اقتصادی و تجاری به عنوان ارزش اول زندگی در جامعه امروز آیا فقط مختص کشور ماست یا در سایر کشورها نیز چنین جهتدهی وجود دارد؟
موگویی: به صورت کلی، منفعتطلبی و کسب سود در سالهای اخیر در همه جای دنیا بر ارزشهای انسانی پیشی گرفته است و این امر حتی به یک تحقیق عمیق نیز نیاز ندارد. وقتی در یکی از بزرگترین قدرتهای اقتصادی جهان همچون آمریکا فردی مانند ترامپ به ریاست جمهوری میرسد که در واقع تاجر است، طبیعی است که تفکر تجارت بر همه مسائل حاکم میشود. نتیجه تفکر و به قدرت رسیدن یک تاجر گسترش اقتصاد آزاد است. نتیجه اقتصاد آزاد باعث افزایش رانت میشود و ادامه این مسئله رانت را از یک عنصر منفی به یک عنصر در منظر عموم مثبت تبدیل میکند و اینکه کسی که رانت بیشتری داشته باشد و به دنبال آن سود و منفعت بیشتری کسب کند، تبدیل به فردی دارای ارزش تبدیل میشود. تکنولوژی و سرعت انتقال اخبار نیز به گسترش این فرهنگ کمک کرده است و انگار یک جریان در یک نقطهای در جهان دوست داشته که ما به این سمت حرکت کنیم. مثلا نمیتوانیم بگوییم که هدف از ایجاد شبکههای اجتماعی مثل اینستاگرام فقط سرگرمی بوده بلکه همه اینها ابزاری در جهت نوع خاصی از فرهنگسازی بودهاند.
آیا نمیتوان منفعتطلبی را نتیجه جهانی شدن دانست که اجتنابی از آن نیست؟
موگویی: اینکه فرهنگ و رفتار ما در یک روند طبیعی که سالها طول میکشد، جهانی شود، با اینکه ما خودمان را درون دیگ جهانی شدن بیندازیم، متفاوت است. آنچه که ما امروز گرفتار آن هستیم بیشتر از جهانی شدن، جوگیری و رفتار هیجانی در صورت مسئله است. ما برای آنکه از دیگران عقب نمانیم دستکم تلاش داریم که در ظاهر خودمان را شبیه جهان کنیم.
برازنده: نکته دیگری که در روند موجود جهان و جامعه خودمان به آن کمتر توجه میکنیم این است که مسائل کوچک باعث فاجعههای بزرگی میشود. امروز جامعه ما آنقدر حساس شده است که یک اتفاق کوچک میتواند حادثه بزرگی را به دنبال داشته باشد. نگاهی به حوادثی همچون ریزش ساختمان پلاسکو و کشته شدن و غرق شدن افراد در حوادث مختلف نشان میدهد که این اتفاقات از یک رفتار کوچک نشأت گرفته است. رفتاری که ناشی از بیمسئولیتی است و این بیمسئولیتی در امر اقتصاد کاملا پررنگ است.
ایده اصلی ظاهر شیکی دارد ولی آدمهای شیک فیلم در باطن افراد تمیزی نیستند و این مسئله برخلاف آن چیزی است که در سالهای اخیر در سینمای اجتماعی دیدیم که سعی داشت مشکلات را به گردن طبقه متوسط یا فقرا بیندازد و معضلات اجتماعی را صرفا ناشی از فقر، اعتیاد و مسائلی از این دست میدانست.
موگویی: انسانی که از لحاظ اقتصادی ضعیف است در نهایت فقط میتواند به خودش لطمه بزند. او فقط به دنبال حل مشکلات خودش است اما کسی که پول بیشتری دارد طبعاً قدرت بیشتری دارد و این احتمال که با استفاده از این پول به جامعه خود ضربه بزند، بیشتر است. وقتی پولی که به دست آمده بدون رنج و کار کردن باشد و حاصل یک زد و بند و وصل شدن به منابع قدرت باشد، طبیعی است که نمیتوان انتظار داشت در خدمت جامعه صرف شود. در این میان، فرهنگ و هنر نیز قربانی میشود درحالیکه معادلات مسائل هنری با مسائل اقتصادی متفاوت است و نباید به آن به دید یک مسئله تجاری نگاه کرد.
فیلم در چند کشور تولید شده. آیا استفاده از جذابیتهای بصری سایر کشورها موردنظر سازندگان بوده یا به دنبال دلایل دیگری بودید؟
موگویی: هر قصهای برای روایت اقتضائاتی دارد و داستان ایده اصلی هم باید در چند کشور روایت میشد اما اصلا هدف ما این نبود که از حضور در سایر کشورها استفاده غیرمعقول بکنیم و مثلا بخواهیم به بهانه حضور در کانادا و یا اسپانیا به تبلیغ آن کشورها بپردازیم و حتی در مسئله حجاب بخواهیم سوءاستفاده کنیم بلکه تلاش کردیم که با کنار هم قرار دادن تصاویر جزایر هندورابی و همچنین کیش بگوییم که از لحاظ بصری و جذابیتهای گردشگری، مناطق داخلی کشور چه بسا از نمونههای اروپایی آن بهتر است. همچنین در بحث جذابیت بازیگران تلاش بسیاری کردیم تا بازیگران داخلی، ضمن حفظ حجاب خود شخصیتهای جذابتری باشند. از سوی دیگر تولید در خارج از کشور، با توجه به نوسانات نرخ ارز در سالهای اخیر بسیار سخت شده است. در واقع در مورد ایده اصلی بار اصلی به ثمر رسیدن آن در خارج از کشور برعهده پژمان هادوی (مجری طرح فیلم) بود که اگر او در کنار پروژه نبود هیچکدام از تخیلات ما به واقعیت و فیلمبرداری منجر نمیشد. هادوی در امر اجرایی بسیار مسلط است و خوب بلد است که بهترین امکانات را با کمترین هزینه در اختیار پروژه قرار دهد. همچنین به دلیل نوسانات نرخ ارز و ترس از ناتمام ماندن فیلم فشار بسیاری را تحمل کردیم و در برخی روزها حتی تا 17 / 18 ساعت کار میکردیم.
برازنده: عموم فیلمهایی که در سالهای اخیر در خارج از کشور ساخته شدهاند فیلمهای تجاری و سرگرمکننده بودهاند و طبیعی است که به دنبال این هستند تا از ویژگیها و اتمسفر خارج از کشور استفاده کنند تا بتوانند مسائلی را نشان بدهند تا باعث فروش بیشتری بشود. یکی از دلایل هم حضور برخی از حامیان مالی و همچنین باز بودن دست تهیهکننده در تولید است که میتواند اتفاقاتی را رقم بزند که در داخل کشور امکانپذیر نیست. نکته دیگر این است که تماشاگر داخل از فضاهای تکراری فیلمها و لوکیشنهای تکراری خسته شده است. البته اگر واقعیتها و زیباییهای بکر بخشهای مختلف ایران همچون جزیره کیش و چابهار در فیلمها نمایش داده شوند همچنان برای مخاطب تازگی دارند.