در گفتوگو با ایلنا مطرح شد:
چالشهای سیاسی ایران برای گردشگران خارجی بیشتر از موزهها جذابیت دارد/ ۶۰۰ موزه در کشور داریم که هیچیک اثرگذاری اجتماعی لازم را ندارند

یک کارشناس گردشگری معتقد است: موزههای ایرانی برآمده از جامعه نیستند و به همین دلیل مورد استقبال مردم قرار نمیگیرند و اغلب موزهها بهجای اینکه یک نهاد فرهنگی گردشگرمحور باشند؛ تنها در ساحت یک نمایشگاه یا گالری هستند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، رضا دبیرینژاد با اعتقاد به اینکه کپیبرداری موزههای ما از نمونههای غربی سبب شده تا این پدیدههای فرهنگی مورد استقبال مردم قرار نگیرد، گفت: در کشورهای دیگر خصلتها، علاقه و ویژگیهای مردم آن کشورها محور طراحی برنامههای مختلف بوده و گردشگران خارجی برای دیدن همین برنامهها به آن کشورها سفر میکنند.
این کارشناس حوزه گردشگری با بیان اینکه موزههای ایران برآمده از جامعه ما نیستند و به همین دلیل مورد استقبال مردم قرار نمیگیرند، گفت: کپیبرداری موزههای ما از نمونههای غربی چیزی است که در حال حاضر شاهد آن هستیم و در عین حال توقع داریم مردم خودمان هم از این سلیقه استقبال کنند. در صورتی که هر کشور بر مبنای خصلتها، علایق و ویژگیهای مردم خود برنامههایی را برای آنها تعریف میکند و گردشگران خارجی هم به دلیل دیدن همین برنامهها به کشورهای دیگر سفر میکنند. ما میتوانیم بهجای کپیبرداری از تمایل گردشگران کشورهای دیگر، براساس ویژگیهای خاص کشور خود ایجاد فرصت کنیم.
دبیرینژاد با اعلام اینکه خیلی از گردشگران خارجی دوست دارند موزه عبرت و دفاع مقدس ما را ببینند، ادامه داد: ما فکر میکنیم چون افتخارات تاریخی چند هزار ساله برای خودمان جذاب است، این افتخارات صرفا برای دیگران هم میتواند جالب باشد در صورتی که کنجکاوی دیگران میتواند چیزهای دیگری باشد مثلا برشهایی از نظام سیاسی کشور در سالهای اخیر. به همین دلیل وقتی به امتیازدهیهای گردشگران خارجی نگاه میکنیم، متوجه میشویم که آنها بیشتر میخواهند در جامعه ما باشند زیرا متاثر از چالشهای سیاسی سالهای معاصر بوده است. انقلاب اسلامی ما برای آنها یک پرسش است که میتوانیم از آن به عنوان یک فرصت استفاده کنیم.
وی با اعلام اینکه در این سالها ایران در معرفی موزههای خود موفق عمل نکرده و علت اصلی آمدن گردشگران به ایران هم در تمام این سالها موزهها نبودهاند، اظهار کرد: در حال حاضر هیچ آمار دقیقی از تعداد موزههای ایران در خارج از کشور وجود ندارد. شاید تنها بتوان موزه ایران باستان را یکی از معدود موزههایی دانست که گردشگران خارجی از گذشته با آن آشنا بودهاند. به همین دلیل میتوان گفت یک گردشگر بعد از حضور در ایران و مواجهه با موزههای ما، با آنها آشنا میشود و قطعا دلیل اصلی آمدنش به ایران چیز دیگری بوده است. البته این بدان معنا نیست که بگوییم موزههای ما این قابلیت را ندارند که در آینده همانند موزه لوور فرانسه مورد توجه گردشگران دنیا قرار گیرند. اگر به آنها توجه شود و بتوانیم برندسازی لازم را برایشان انجام دهیم، قطعا این قابلیت در آنها وجود دارد.
دبیرینژاد افزود: وجود موزهها به تنهایی جاذبه گردشگری ایجاد نمیکند، بلکه برای این موضوع نیاز به هدف، برنامه و مدیریتی است که بتواند بر مبنای تغییرات، چالشها، نیازها و تحولات جامعه گردشگری برای آنها برنامهریزی و رویدادسازی کند. با اینوجود بسیاری از موزههای ما بهجای اینکه یک نهاد فرهنگی گردشگرمحور باشند؛ تنها در ساحت یک نمایشگاه یا گالری هستند و درنهایت باید بگویم، در شرایط امروز خیلی نسبتی بین گردشگری و موزهها دیده نمیشود.
این کارشناس گردشگری با انتقاد از مدیریت موزههای کشور که در این سالها جسارت لازم را در استفاده از روشها و مدلهای جدید برای ایجاد جذابیتهای تازه نداشتهاند، گفت: بهطور تقریبی 600 موزه در کل کشور وجود دارد ولی در حال حاضر نمیتوان هیچکدام از آنها را براساس کارکرد و اثرگذاری اجتماعی تاثیرگذار دانست. تنها تعدادی از موزهها براساس موقعیت گردشگری که در آن قرار گرفتند، توسط مردم مورد بازدید قرار میگیرند که اغلب در مناسبتهایی همچون نوروز به آن مکانها سفر میکنند و بدون اتکا به محیط گردشگری که در آن واقع شدهاند، نمیتوان آمار بالایی از گردشگران موزهای ارایه داد.
وی افزود: برنامه و جهت موزهها خیلی مشخص نبوده و تنها به راهکارهای قدیمی خود بسنده میکنند به همین دلیل در حال حاضر ارتباط نزدیکی با گردشگران ندارند. در صورتی که اگر اقدام به ایجاد بازار و جاذبههای تازه گردشگری کنند؛ قطعا این جاذبهها میتواند مشتریان ثابت و پایداری را برای آنها ایجاد کند و دیگر احتیاجی به مشتریان یکبار مصرفی که در سفرهای خود به آنها سر میزنند، نداشته باشند.
دبیرینژاد با بیان این مطلب که "اکوموزه، سایت موزه و کاخ موزه انواع مختلفی از موزههای جهان هستند که هرکدام پاسخگوی سلایق مختلف هستند" ادامه داد: ما باید بفهمیم چه نوع موزههایی مورد پسند مردم ما بوده تا بر مبنای سلایق و علایق مردم کشور خودمان اقدام به ایجاد جاذبههای جدید کنیم. نه اینکه صرفا فکر کنیم هر جا آثار باستانی پیدا شد، آنجا را موزه کنیم و همه آنها را براساس یک الگوی باستانی به یک شکل درآوریم و انتظار این را داشته باشیم که همه مردم باستانشناس باشند. دورهی اینگونه موزهها گذشته و آنها از مرحلهی صرف باستانشناسی و مردمشناسی گذر کردهاند اما در کشور ما موزهها همچنان در همان الگوی گذشته خود باقی ماندهاند.
وی در بخش دیگری از گفتگوی خود با اعلام اینکه آژانسهای گردشگری داخلی فقط برنامهی ثابت و تکراری خود را انجام میدهند و الگوی تورهای گردشگری آنها برای موزهها یکسان است، گفت: در محدودهی خیابان 30 تیر حدود 13 موزه داریم و اگر بخواهیم خوشبینانه نگاه کنیم، تورهای گردشگری شهر تهران فقط یک یا دو تا از آنها را در برنامه کاری خود قرار میدهند و هیچ وقت به سمتِ ایجاد جاذبههای جدید، گردشگری خلاق، فرهنگی و جذب مخاطب برای مدلهای تازه موزهگردی که نوعی از بازاریابی پست مدرن است، نمیروند. در صورتی که اگر آژانسها چنین برنامهای را در پیش گیرند، قطعا مخاطبان همیشگی را برای آنها به همراه خواهد داشت که روز به روز میتواند بیشتر شود. اما میبینیم که این واسطههای فرهنگی حتی به خود این زحمت را نمیدهند که با اضافه کردن برخی دیگر از موزهها در لیست بازدید خود، به ترویج فرهنگ کشور کمک کنند.
رضا دبیرینژاد با اعلام اینکه هدف نهایی موزهها؛ گردشگری نبوده و همهی موزهها هم ذاتا دارای جاذبهی گردشگری نیستند، بیان کرد: یکی از اهداف کلان موزهها گردشگری است اما نمیتوان این موضوع را هدف نهایی آنها دانست. وقتی صحبت از گردشگری موزهای میکنیم؛ باید بهطور کامل مشخص شود که منظورمان کدام موزه است. کاخ موزهها را با موزههای تخصصی مانند موزه علوم و فرهنگی نمیتوان مقایسه کرد.
وی در پایان بیشترین دلیل آمدن گردشگران خارجی به ایران را سوژههای اجتماعی، طبیعی و همچنین جاذبههای مذهبی دانست و اظهار کرد: اگر به آمار گردشگرانی که به موزه و حرم حضرت معصومه(س) که با فاصله کمی از هم در قم هستند نگاه کنیم؛ متوجه تفاوت استقبال از جاذبههای مذهبی با موزه میشوید که این موضوع نشان از برند شدن ما در جاذبههای مذهبی دارد که در جای خودش مسئله پراهمیتی است. متاسفانه متولیان گردشگری موزه را در این مسیر ندیده و برای آن تلاش نکردند. به همین ترتیب مسئلهای ایجاد شده است که همه در آن مقصر هستند.