خبرگزاری کار ایران

تاجیک در گفت‌وگو با ایلنا مطرح کرد؛

نارضایتی عمومی مردم سوریه چگونه بستر سقوط حکومت اسد را فراهم کرد؟/ باید منتظر اثرات دومینویی وقایع سوریه باشیم

نارضایتی عمومی مردم سوریه چگونه بستر سقوط حکومت اسد را فراهم کرد؟/ باید منتظر اثرات دومینویی وقایع سوریه باشیم
کد خبر : ۱۵۶۶۸۴۲

دیپلمات با سابقه وزرات امور خارجه گفت: اگر موضوع به خود بشار اسد مربوط می‌شد، شاید او چنانچه همانند گذشته حمایت‌های سابق را دریافت می‌کرد، به سادگی دست از تلاش نمی‌کشید. ولی مجموعه عواملی داخلی و خارجی سبب سقوط او شدند اما آنچه اهمیت دارد، نارضایتی عمومی و مردمی است که بستر این مسائل را فراهم کرده است. 

نصرت‌الله تاجیک سفیر پیشین ایران در اردن در گفت‌وگو با خبرنگار ایلنا، در رابطه با تحولات منطقه پس از سقوط بشار اسد در سوریه و سناریوهای پیش رو پس از این اتفاق، گفت: در حال حاضر، ما هنوز در ابتدای بازی هستیم و تغییراتی که ممکن است در آینده رخ دهد، بعضا هنوز نطفه‌اش بسته نشده است. آنچه ما مشاهده می‌کنیم، تنها بخشی از واقعیت است و واقعیت‌های پنهان و باطنی نیز وجود دارد. مخالفان مسلح حکومت سوریه که در اثر عدم مقاومت ارتش توانستند سریع خود را به دمشق برسانند، به دلیل توافق یا معامله ای که هنوز بطور رسمی اصل و جزئیات آن به رسانه‌ها راه نیافته و تحلیلی از آن وجود ندارد، مرحله جنگ روانی و جنگ روایت‌ها را پشت سر گذاشته و با ترک سوریه توسط بشار اسد خوشبختانه انتقال قدرتی مسالمت آمیز صورت گرفت و حالا باید منتظر اثرات دومینویی این وضعیت در میان همسایگان و نیروهای داخلی باشیم.

اتفاقات اخیر در سوریه به معنای پایان قطعی خاندان اسد نیست

وی ادامه داد: اگر چه آنچه تا این لحظه شاهد آن هستیم، تقریباً مشابه دوره‌ گذشته است، هرچند با کمی تفاوت، اما فکر می‌کنم که ضربه‌ی نیروهای داعش به دلایل متعددی، به ویژه با توجه به گستردگی جغرافیایی اش در عراق و سوریه، پتانسیل بیشتری داشت. بنابراین، در حال حاضر، نمی‌توانیم این وضعیت را با وجود تمام تحرکات موجود، تمام شده تلقی کنیم و به سادگی فرض کنیم که با رفتن اسد و اخذ پناهندگی از روسیه موضوع او تمام شده است. این بدان معنا نیست که این امکان وجود ندارد که حکومت خاندان اسد برای همیشه تمام شده باشد، بلکه ممکن است در آینده سمت و سوی مسائل تغییر کند زیرا در حال حاضر، مسائل و زد و بندها همچنان پیچیده هستند.

اگر اسد حمایت‌های سابق را دریافت می‌کرد، به سادگی دست از تلاش نمی‌کشید

نارضایتی عمومی مردم سوریه بستر این مسائل را فراهم کرد

این دیپلمات با سابقه وزرات خارجه تحولات را در دو سطح طبقه‌بندی کرد و گفت: یک سطح مربوط به گروه‌های مخالف است که فعالیت‌شان آشکار است و سطح دیگر به زد و بندهای پنهان مربوط می‌شود. به نظر می‌رسد که تفاهماتی، چه نوشته و چه نانوشته، در پشت پرده وجود دارد. این تفاهمات به احتمال زیاد چند لایه هستند؛ یک لایه مربوط به بازی روس‌ها و لایه‌ای دیگر به بازی بشار اسد و حکومت سوریه می‌تواند مربوط باشد. اگر موضوع به خود بشار اسد مربوط می‌شد، شاید او چنانچه همانند گذشته حمایت‌های سابق را دریافت می‌کرد، به سادگی دست از تلاش نمی‌کشید. ولی مجموعه عوامل داخلی و خارجی مانند اینکه روسیه که اعلام کرد اقدامات نظامی اش در سوریه محدود و اولویت‌هایش تغییر کرده است، سبب شدند پشت او خالی شود. آینده بستگی به این دارد که کدام طرف برتری بیشتری پیدا کند. از سویی، ما بشار اسد را داشتیم با تمام مشکلات و کم‌کاری‌هایش و تاخیری که در ایجاد یک ساختار پاسخگویی به نیاز مردم و حکومتی خشن و فاسد داشت از سوی دیگر ممکن است نیروهایی که در میدان هستند برای منطقه، جامعه جهانی و همسایه‌ها چندان مطلوب نباشند. نمی‌خواهم قضاوت کنم که این نیروها خوب یا بد هستند؛ به هر حال، آن‌ها بخشی از مردم سوریه‌اند. آنچه اهمیت دارد، نارضایتی عمومی و مردمی است که بستر این مسائل را فراهم کرده است. لذا به عقیده من، در حال حاضر نمی‌توان قضاوت نهایی یا سناریوسازی دقیقی انجام داد. تحولات نیاز به زمان دارند و باید به پختگی برسند و در کنار آن، اقدامات بیرونی نیز مورد بررسی قرار گیرد. بنابراین، همه این مسائل باید به صورت جامع و در هم‌تنیدگی با یکدیگر مورد توجه قرار گیرد.

حکومت سوریه و بشار اسد نتوانست جراحاتی که به جامعه سوری وارد شده بود را التیام بخشد

این کارشناس سیاست خارجی در خصوص تبعات به قدرت رسیدن این گروه‌ها در سوریه برای ایران و نقش این اتفاق در تغییر معادلات سیاسی در سوریه، تصریح کرد: به نظر می‌رسد در حال حاضر نباید از گروه‌های مخالف با عناوینی همچون گروه‌های تروریستی نام ببریم و باید این مساله از منظرهای متفاوتی مورد بررسی قرار گیرد، این مهم است که به تحولات سوریه با دقت بیشتری نگاه کنیم. آنچه در سوریه اتفاق افتاده را می‌توان حاصل دو مؤلفه اصلی دانست: اول، مؤلفه داخلی و دوم، مؤلفه‌های خارجی. مؤلفه داخلی شامل مشکلاتی است که جامعه سوریه از سال ۲۰۱۱ و حتی سالیانی قبل در زمان حافظ اسد با آن مواجه بوده است. این جامعه در مراحل مختلف به نوعی نجات پیدا کرده، اما هنوز مشکلات اساسی آن حل نشده باقی مانده‌ است. به عقیده من، حکومت سوریه و شخص بشار اسد نتوانستند جراحاتی که به جامعه سوری وارد شده را التیام بخشند. جراحاتی که ناشی از کشت و کشتارها و جابجایی‌های وسیع انسانی به کشورهای همسایه مانند اردن، ترکیه و حتی اروپا هستند.

شرایط کنونی سوریه نشانگر یک جامعه چندپاره است

تاجیک با بیان اینکه مسائل و مشکلات سوریه  تأثیرات اجتماعی عمیقی بر جامعه آن داشته و جامعه بین‌المللی نیز در این زمینه کمک چندانی نکرده است، عنوان کرد: سوریه به میزانی که تحت تأثیر اثرات ناشی از حضور داعش قرار گرفت و زیرساخت‌های اجتماعی و اقتصادی آن به شدت آسیب دید، مورد لطف و مرحمت جهانی واقع نشد! از هر خانواده‌ای تعدادی کشته، مجروح یا مهاجر شده‌اند و این وضعیت از نظر روحی و روانی نیز به جامعه فشار آورد که تبعات خود را دارد. شرایط کنونی سوریه نشانگر یک جامعه چندپاره است که به نظر می‌رسد به شدت تحت فشار قرار دارد و جان به لب شده که بگوید هر کسی بهتر از بشار اسد است! در این وضعیت، جامعه جهانی، ایران و کشورهای عربی و اسلامی باید به این جنبه توجه میکردند و نمی‌گذاشتنند مردم سوریه با مشکلات اساسی و نیازهای اولیه دست و پنجه نرم کنند. در نتیجه، عدم توانایی حکومت سوریه در درمان جراحات اجتماعی و اقتصادی، مشروعیت و اقتدار آن را تضعیف کرد و مردم سوریه به دنبال فرار از این شرایط بودند و انگیزه‌ای برای حمایت از حکومت نداشتند. ارتش هم بخشی از این مردم بود و درگیر مشکلات روزمره اقتصادی و معیشت زندگی به گونه‌ای که ارتشیان عموما در ساعات استراحت دستفروشی می‌کردند! پس ارتش برای بشار نجنگید چون برای سیر کردن شکم خودش و زن و بچه اش باید می‌جنگید. مشکلات اقتصادی سوریه مشروعیت حکومت اسد را خدشه‌دار کرده بود!

هدف بازیگران خارجی در دامن زدن به وقایع سوریه حذف سرشاخه‌های قدرت استراتژیک ایران در منطقه است

وی با اشاره به این موضوع که مهمترین هدف یا کارکرد مؤلفه های خارجی در زمینه تحولات سوریه، قطع سرشاخه‌های استراتژیک ایران در این کشور است، تاکید کرد: سوریه نقش مهمی در برقراری قدرت ایران در منطقه ایفا کرده بود و این وضعیتی که اتفاق افتاده به نوعی به تضعیف ایران منجر خواهد شد. به این ترتیب، نمی‌توان به سادگی گروه‌های مخالف را تروریست نامید. این گروه‌ها با هر تفکری که دارند، ممکن است به دنبال ساماندهی وضعیت نه چندان خوب کشورشان باشند. اینکه آیا موفق خواهند شد یا خیر، موضوعی دیگر است و ممکن است عوامل متعددی در این زمینه دخیل باشند. احتمال اینکه موفق هم نشود وجود دارد و ممکن است سوریه را به سمت یک جنگ داخلی هم ببرند. این‌ها اهداف خود را صریح اعلام کردند، ما اول باید در شناسایی حرکت مخالفین حکومت، هدف واقعی آنها را درک کنیم. اینکه اعلام می‌شود این گروه به دنبال تجزیه سوریه هستند، درست نیست. این‌ها با حکومت اسد مخالف بودند، اینکه هدف این‌ها را درست تشخیص ندهیم، به راه حلی نادرست خواهیم رسید. هدف بازیگران خارجی هم حذف سرشاخه‌های قدرت استراتژیک ایران در منطقه است. پس باید توجه داشت که این گروه‌ها اهداف خود را به وضوح اعلام کرده‌اند و هدف آن‌ها سرنگونی بشار اسد است ولی اینکه در آینده چه خواهند کرد مهم است و باید به این دقت کرد.

 ایران باید به دنبال یافتن راه‌حل‌های جدید برای تأمین اهداف خود در سیاست خارجی باشد

وی افزود: به همین دلیل هم هست که غربی‌ها به این گروه‌ها اعتماد ندارند! ولی برخی از بازیگران خارجی مانند ترکیه، آمریکا و اسرائیل با استفاده ابزاری از آنها به دنبال تضعیف قدرت ایران در منطقه هستند. بنابراین، اگر به وضعیت ایران در این معادلات نگاه کنیم، به نظر می‌رسد که ایران از نظر استراتژیک تضعیف می‌شود، اما این پایان کار نیست. ایران باید به دنبال یافتن راه‌حل‌های جدید برای تأمین اهداف خود در سیاست خارجی باشد. در این راستا، تحولات سوریه باید به‌طور جدی مورد توجه قرار گیرد و ما باید به بررسی دقیق‌تری از این تحولات بپردازیم تا بتوانیم راه‌حل‌های مناسبی برای چالش‌های سیاسی و استراتژیک این شرایط جدید ارائه دهیم.

اگر ایران بخواهد در آینده در سوریه حضور داشته باشد، باید در کنار مردم این کشور باشد

این تحلیل‌گر مسائل خاورمیانه با اشاره به موقعیت ژئوپولیتیکی سوریه برای ایران، بیان کرد: حضور در مدیترانه اگر با رویکرد سیاسی اقتصادی دنبال می‌شد، می‌توانست یک مابه ازای اقتصادی و توسعه ای برای ایران داشته باشد. به عقیده من، آنچه ایران باید بیشتر به آن توجه کند، قرار گرفتن در کنار مردم و کمک به آنها برای بازسازی روحی و سیاسی اجتماعی‌شان، جلوگیری از تجزیه سوریه و وقوع جنگ داخلی در این کشور است. در صورتی که ایران بخواهد در آینده در سوریه حضور داشته باشد، باید به نوعی در کنار مردم این کشور قرار گیرد، صرف‌نظر از اینکه حکومت چه کسی باشد. حال که حکومت بشار اسد سقوط کرد، مهم‌ترین نکته خود سوریه و آینده آن خواهد بود. در این زمینه پیشنهاد جولانی مبنی بر همکاری راهبردی با ایران، به نوعی نشان‌دهنده ظرفیت‌های موجود برای همکاری است. این موضوع به ما می‌گوید که نباید به تحولات به صورت خطی نگاه کنیم. ما باید به دقت تحولات را رصد کنیم و ببینیم منافع ایران در کجا قرار می‌گیرد و در آن نقاط اقدام کنیم. در بررسی تحولات سوریه، باید توجه داشته باشیم که ظرفیت‌های زیادی برای همکاری و تعامل وجود دارد و نباید تنها به یک سناریو محدود شویم. تحولات آینده نیاز به دقت و تحلیل عمیق‌تری دارند تا بتوانیم بهترین راهکارها را برای منافع ایران تعیین کنیم.

ما باید بیش از پیش روی یارگیری و اجماع‌سازی در منطقه تمرکز کنیم

 وی در خصوص اقدامات ایران در به کارگیری ابتکار عمل برای انتقال قدرت سوریه، بیان کرد:‌ اینکه در ماجرای اخیر اقدامات ایران به سمت تمرکز بر فعالیت‌های دیپلماتیک تغییر پیدا کرد، رویکرد مثبتی است، اما به نظر می‌رسد که دیپلماسی در شرایط کنونی با چالش‌های جدی مواجه است. سوریه عمدتاً با رویکرد نظامی اداره شده و در این فضا، کمتر فرصتی برای دیپلمات‌ها و دیپلماسی وجود داشته است. بنابراین، انتقال از یک رویکرد نظامی به دیپلماتیک به آسانی صورت نمی‌گیرد و این تغییر فاز می‌تواند دشوار باشد. واقعیت این است که ما با چالش‌های متعددی مواجه هستیم و گسل‌های موجود ممکن است این انتقال را سخت‌تر کند. تلاش‌های دیپلماتیک در حال انجام است، اما نباید انتظار داشته باشیم که این فرایند به سرعت پیش برود. ما باید بیش از پیش روی یارگیری و اجماع‌سازی تمرکز کنیم و با کشورهایی که از تحولات آینده متضرر خواهند شد، نزدیک‌تر شویم.

اولویت هر حکومتی باید حل مشکلات مردمش باشد

وی با تاکید بر مشکلات عدیده‌ای که در داخل سوریه وجود دارد، اظهار کرد: از جمله این مسائل، مشکلات اقتصادی و اجتماعی است. اولویت هر حکومتی باید حل مشکلات مردمش باشد. اگر بخواهیم در سیاست خارجی موفق باشیم، باید این رویکرد را در اولویت قرار دهیم. سرمایه‌گذاری و صرف منابع ما در خارج باید به گونه‌ای باشد که به حل مشکلات داخلی کمک کند. به عقیده من، ما نباید خود را فقط درگیر مسائل داخلی کنیم، اما برای تأمین اهداف‌مان، باید هماهنگی و اجماع حداکثری در داخل ایجاد کنیم. بهترین راهکار این است که به جای تنها گذاشتن کشورها، با نزدیک شدن به کشورهای تأثیرگذار در سطح منطقه و بین‌المللی، سعی کنیم یارگیری و اجماع‌سازی کنیم. این رویکرد می‌تواند به ما کمک کند تا در این شرایط دشوار، به موفقیت‌های بیشتری دست یابیم.

توجه به منافع ملی هر کشوری، می‌توانست در تعیین سرنوشت مذاکرات آستانه نقش مهمی ایفا کند

این کارشناس مسائل غرب آسیا در رابطه با مذاکرات روند آستانه و بی نتیجه ماندن آن، تصریح کرد:‌ به نظر می‌رسد که در سال چهارم اجلاس آستانه، دستیابی به نتایج مثبت و ملموس برای حل معضلات سوریه دشوار خواهد بود. هرچند ضرورت همکاری میان ایران، روسیه و ترکیه وجود دارد، اما واقعیت این است که اهداف این سه کشور به طور قابل توجهی متفاوت است. این تفاوت در اهداف می‌تواند به مانع اصلی در دستیابی به توافقات مؤثر تبدیل شود. از این رو، رسیدن به تفاهم در چنین شرایطی با چالش‌های بسیاری مواجه بود. مخصوصا اینکه یکی از اضلاع این توافق یعنی ترکیه به دنبال سرنگونی بشار اسد افتاده بود و ضلع دیگر هم اولویتش تغییر کرده بود و می‌خواست مشکلاتش را با غرب و اوکراین سر و سامان بدهد! بنابراین، باید انتظار می‌داشتیم که روند اجلاس آستانه، به رغم اهمیت آن، نتواند به طور مؤثر بر حل مسائل جاری سوریه تأثیر بگذارد. در این زمینه، توجه به منافع ملی و استراتژیک هر کشور و چگونگی هم‌سویی آن‌ها با منافع کلی منطقه، می‌توانست در تعیین سرنوشت مذاکرات و نتایج آن نقش مهمی ایفا کند.

اگر جنگ در سوریه به درازا می ‌کشید امکان مذاکره با گروه‌های معارض بیشتر می‌شد

تاجیک با بیان اینکه واقعیت این است که بشار اسد باید مذاکره با  نیروها‌ی معارض  را پیش‌تر انجام می‌داد، عنوان کرد: در روزهای اخیر که جنبش‌های فعلی با احساس قدرتی که داشتند و دارند به هیچ وجه تمایلی به گفت‌وگو نداشتند زیرا معتقد بودند به زودی قادر به اشغال دمشق خواهند بود که این اتفاق هم افتاد. این وضعیت به وضوح مانع از شکل‌گیری یک فضای گفت‌وگوی سازنده شد. چون روس‌ها هم تمایلی به کمک نداشتند و کمک‌های ایران به دلیل شرایط کنونی اش محدود بود، بعید به نظر می‌رسید که اقدام خاصی در راستای حل و فصل اوضاع صورت گیرد. شرایط داخلی سوریه، وضعیت منطقه‌ای و تحولات بین‌المللی به طور چشمگیری تغییر کرده است و این تغییرات بر روند مذاکرات تأثیرگذار بود. البته اگر به هر دلیلی مقاومت‌هایی از سوی ارتش سوریه و گروه‌های حامی بشار اسد شکل می‌گرفت، یک جنگ نسبتاً طولانی به وقوع می‌پیوست، خسارت‌های بیشتری به این جامعه وارد می‌شد و در آن صورت ممکن بود دو طرف به دنبال یافتن راه حل و گفت‌وگو بیفتند. اما در شرایطی که گروه‌های معارض به لحاظ قدرت در موضع برتری قرار گرفتند، تحقق گفت‌وگو بسیار بعید به نظر می‌رسد.
 
 نگرانی وجود دارد که آمریکا بخواهد کشور را به گروه‌های تندرو اسلام‌گرا بسپارد
 
این تحلیل‌گر مسائل منطقه درباره نقش آمریکا در درگیری‌های سوریه، گفت: در این روند به نظر می‌رسد که آمریکا به طور مستقیم در تحولات سوریه دخالت نکرد و این وضعیت را به ترکیه واگذار نموده و خودش نظارت و هدایت و کمک می‌کند. این رویکرد ممکن است به نفع آمریکا باشد، چرا که آن‌ها به وضوح اعلام کرده‌اند که جنگ سوریه، جنگ آن‌ها نیست و ترجیح می‌دهند که تحولات به صورت طبیعی پیش برود. ترامپ نیز به تازگی اشاره کرده که باید اجازه داد که اتفاقات در سوریه به پیش بروند. با این حال، این نگرانی وجود دارد که آمریکا بخواهد این کشور را به گروه‌های تندروی اسلام‌گرا بسپارد. شخصاً در این زمینه تردید دارم و بعید می‌دانم که چنین اقدامی صورت گیرد. به جای این کار، احتمال دارد که آمریکا از ظرفیت نیروی انسانی و منابع موجود در منطقه استفاده کند تا منافع خود را تأمین کند بدون اینکه به طور مستقیم درگیر شود.
 
آمریکا مسئولیت تحولات سوریه را به ترکیه واگذار کرده است
 
وی با تاکید بر این موضوع که به نظر می‌رسد آمریکا از تحولات سوریه بهره‌برداری می‌کند، باید توجه داشت که این کشور ممکن است تمایلی به حمایت از گروه‌های تندرو نداشته باشد و به دنبال راه‌های دیگری برای تأمین منافع خود باشد. در حال حاضر، به نظر می‌رسد که آمریکا مسئولیت تحولات سوریه را به ترکیه واگذار کرده و به طور مستقیم در این مسائل دخالت نمی‌کند. این رویکرد به نفع آمریکا است، چرا که ترامپ نیز تصریح کرده که جنگ سوریه جنگ آن‌ها نیست و بهتر است اجازه داده شود که تحولات به طور طبیعی پیش بروند. این بدان معناست که آمریکا به دنبال تحقق اهداف خود از طریق نظارت و استفاده از ظرفیت‌های موجود در منطقه است. هدف اصلی آمریکا امنیت شرق سوریه است که پیمانکاران آمریکائی مشغول بهره برداری از چاه‌های نفت دیرالزور هستند!
 
 سفیر پیشین ایران در اردن خاطرنشان کرد:  تردید دارم که آمریکا بخواهد کشور را به گروه‌های تندروی اسلام‌گرا واگذار کند و این اتفاقا زمینه همکاری ایران و آمریکا نیز می‌تواند باشد. زیرا بجای این کار، عاقلانه است که از ظرفیت نیروی انسانی و سایر منابع موجود در منطقه برای تأمین منافع خود استفاده کند. در نهایت، در حالی که آمریکا به طور غیرمستقیم از تحولات سوریه بهره‌برداری می‌کند، بعید به نظر می‌رسد که به سادگی کنترل کشور را به دست گروه‌های تندرو بسپارد، زیرا این موضوع می‌تواند به عدم ثبات بیشتر در منطقه منجر شود که برای همسایگان و مخصوصا اسرائیل مخاطراتی دارد.
انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز