خبرگزاری کار ایران

در گفت‌وگو با ایلنا مطرح شد:

خصوصی‌سازیِ ولنگار دمار از روزگار کارگران درآورد/ اعتراض کارگری یک حق است، نه تهدید امنیت ملی

خصوصی‌سازیِ ولنگار دمار از روزگار کارگران درآورد/ اعتراض کارگری یک حق است، نه تهدید امنیت ملی
کد خبر : ۶۹۶۵۲۱

رئیس اتحادیه پیشکسوتان جامعه کارگری معتقد است که کارگران معترض هفت تپه یا گروه ملی فولاد نیستند که امنیت کشور را به خاطر انداخته‌اند. او می‌گوید: زمانی که فریاد می‌کشیدیم خصوصی‌سازیِ ولنگار دمار از روزگارمان درمی‌آورد گوش کسی بدهکار نبود.

«حسن صادقی» در واکنش به برخوردهای صورت گرفته با کارگران مجتمع نیشکر هفت تپه به بهانه‌هایی نظیرِ «اخلال در نظم عمومی» و «سلب آسایش مردم» به خبرنگار ایلنا گفت: این کارگران نیستند که امنیت کشور را به خطر انداخته‌اند. کسانی امنیت کشور را به خطر انداختند که خصوصی‌سازی ولنگارانه را سکه بازار کردند. آن زمان هرچه هشدار دادیم که این نوع خصوصی‌سازی دمار از روزگارمان درمی‌آورد، گوش کسی بدهکار نبود.

وی بر این باور است که کارگران خود قربانیِ نوعِ سیاست‌گذاری اقتصادی هستند: کارگر معترض خوب می‌داند که به خیابان آمدنش چه عواقبی دارد؛ اما چاره چیست؟ او ماه‌ها دستمزد دریافت نکرده و حالا با به خطر انداختن خانواده، سلامتی، زندگی و همچنین هزینه کردن از شرافت خود برای اعتراض به کف خیابان آمده است تا پاسخ عملکرد فلان مدیر، فلان وزیر و فلان رئیس قوه را بدهد.  

رئیس اتحادیه پیشکسوتان جامعه کارگری می‌افزاید: اینها که چنین فضاهایی ایجاد کرده‌اند را باید مسئول دانست نه کارگری که ستون فقراتش زیر بار فشار مالی خرد شده است. بارها زنگ‌ها را به صدا درآوردیم و فریاد زدیم: این نوع خصوصی‌سازی همه ارکان کشور را در خطر قرار می‌دهد. با این حال به خصوصی‌سازی دست به رهاسازی زدیم. خروجی‌اش هم این بود که عزت و شرف طبقه کارگر لگدمال شد. خصوصی‌سازی در همه جای دنیا براساس یکسری قواعد علمی انجام می‌شود که این قواعد به دولت تضمین‌هایی می‌دهد که به واسطه آن می‌توانی از حقوق شهروندیِ یکایکِ شهروندانت که برای آن منشور تعریف کرده‌ای، صیانت کنی.

صادقی با تاکید بر اینکه آنها که باید در جریان خصوصی‌سازی بر امور نظارت می‌کردند تا ابتدایی‌ترین حقوق کارگر لگدمال نشود کوتاهی کردند، گفت: آنها باید بر این تمرکز می‌کردند که کارگر پس از واگذاری، احساس نکند که با تولید غریبه شده است؛ که کارگر احساس نکند همه در اقتصاد آن واحد سهیم هستند، الا خودش! اینگونه قرار است که کارگر را به کشور را متعهد کنیم؟ با این نحوه واگذاری تنها آب به آسیاب دشمن ریخته‌ایم.  

کارگران در فرایند رهاسازی مظلوم واقع شدند

رئیس اتحادیه پیشکسوتان جامعه کارگری می‌افزاید: می‌خواهم بگویم آنها که این فضا را به وجود آوردند، امنیت شغلی، امنیت روانی و امنیت اقتصادی و عزت طبقه کارگر را مورد خدشه قرار داده‌اند. این کارگران نیستند که برای بیگانگان خوراک تبلیغاتی جور کرده‌اند بلکه آنها که خصوصی‌سازی ولنگار را مدینه فاضله و هدف غایی نشان دادند، خوارک تبلیغاتی دشمن را فراهم کردند. کارگران در فرایند رهاسازی مظلوم‌سازی مظلوم واقع شده‌اند. آنها هستند که چوب نداری را می‌خورند و شرمنده زن و فرزند می‌شوند. اما چه چرا کارگر باید پاسخگو باشد؟ چرا کسی که کارخانه را به این روز کشیده پاسخگو نیست؟ او کجاست؟ یا فراری است یا اینکه پول‌ها را برداشته، فلنگ را بسته و برای سرمایه‌گذاری به ینگه دنیا رفته است.

وی با بیان اینکه حالا کارگر باید پاسخگو باشد که چرا به خاطر گرفتن مطالباتش خیابان را بسته و ترافیک ایجاد کرده است، گفت: کارگر معترض مورد هتک حرمت قرار می‌گیرد. چرا؟ چون به خاطر راهپیمایی اعتراضی‌اش ترافیک ایجاد کرده است و حالا از او شاکی هستند. اما باز همان پرسش را مطرح می‌کنم چه کسی این وضعیت را پیش آورده است؟ کارگران یا مسئولان؟ کارگر دستمزد مدیران را شرکت را نداده یا مسئولان شرکت دستمزد کارگر را؟! کارگران چوب عدم درک حوزه‌های اقتصادی کشور را بر پیکره نحیف خود تحمل می‌کنند. پس چرا باید از او بخواهیم که اعتراض نکند؟ مگر کسی با سکوت به حقش رسیده است؟

رئیس اتحادیه پیشکسوتان جامعه کارگری با بیان اینکه خصوصی‌سازی از همان ابتدا چند شرط داشت و پیشنهاد جامعه کارگری این بود که باید مدل خصوصی‌سازی در مالزی را در ایران پیاده کرد، گفت: شرط اول این بود که کارخانه باید فعال بماند. شرط دوم این بود که کارگری اخراج نشود. شرط سوم این بود که در پرداخت دستمزد کارگران خدشه‌ای وارد نشود و استمرار پیدا کند. شرط چهارم این بود که جذب نیروی کار متخصص ملاک عمل قرار گیرد. شرط پنجم این بود که واحد تولیدی سودآور بماند. شرط ششم این بود که تولید صادارات محور باشد. به عبارتی ما نقشه راه در اختیار دولت و بخش خصوصی گذاشتیم تا اتفاقات امروز پیش نیاید.

وی می‌افزاید: البته شرط اصلی این بود که مدیریت خصوصی شود، نه مالکیت! ما از همان ابتدا با مالکیت خصوصی مخالف بودیم. اصل حرف ما این بود که اگر می‌‌خواهید مدیریت و نه مالکیت واحد را به مدیر بخش خصوصی بدهید باید از طریق مراجع ذی‌صلاح اهلیت وی را احراز کنید. بعد که اهلیتش احراز شد، تازه کار دولت با او شروع شده است.

صادقی تصریح می‌کند: اگر مولفه‌هایی که در بالا نام بردم رعایت شد، ۳۳ درصد از سهام شرکت را واگذار می‌کنیم. اگر مدیر جدید توانستید جذب نیروی کار و تولید صادرات محور داشته باشد آن وقت می‌توانیم ۴۹ درصد سهام را به او بدهیم. زمانی که مدیر توانمندی، استعداد و قدرت خود را نشان داد می‌‌توانیم ۱۰۰ درصد سهام را به او واگذار کنیم. نیازی هم نیست که از او پولی دریافت کنیم؛ چراکه هم سطح تولید را بالا نگاه می‌دارد و هم اینکه اشتغال ایجاد می‌کند. به هر شکل مالکیت براساس زد و بند خصوصی شد نه توانمندی فردی. افرادی مالک شرکت‌های تولیدیِ دولتی شدند که یک روز هم خط تولید را از نزدیک ندیده بودند.

وی با بیان این فرد نهایتا در بازار بنکداری می‌کرده یا از رانت برخودار بوده است، گفت: درد ما اینهاست. نه کارگری که حقش را می‌خواهد. کارگران هیچگاه دنبال خوراک درست کردن برای رادیوهای بیگانه نبودند. بلکه آنهایی این کار کردند که با تولید ضدیت داشتند و در لوای تولید صادرات محور ورکشستگی به بار آوردند. رسانه‌های بیگانه امروز از خوراکی که شما برای آنها درست کرده‌اید، سر می‌کشند وگرنه کارگر نه مخالف نظام است و نه مخالف کشور.

شکم گرسنه دین و ایمان ندارد

رئیس اتحادیه پیشکسوتان جامعه کارگری می‌افزاید: از قدیم گفته‌اند: شکم گرسنه دین و ایمان ندارد. حدیثی معروفی از امام علی(ع) داریم که مضمون آن این است: اگر فقر بیاید ایمان می‌رود. ما هیج کدام از اینها را در نظر نداریم و صرفا می‌گوییم: کارگر! تو ساکت. اما چگونه می‌توانیم بستری را فراهم کنیم که راه خروج از این وضعیت باشد؟ باید اداره کارخانه‌ها را در قالب تعاونی به کارگران بسپاریم. چرا حوزه تعاون باید اینقدر مغفول و محروم بماند؟ چرا حوزه تعاون را تقویت نمی‌کنند؟ مگر کارگران نمی‌توانند دلسوز باشند؟ اتفاقا زمانی که آنها در سود و زیان سهیم باشند، بهتر از هرکسی کارخانه را اداره می‌کنند.

وی با بیان اینکه تعاون یعنی حضور توده مردم در اقتصاد کشور، گفت: تعاون یعنی رونق. تعاون یعنی شکوه. تعاون یعنی اقتصاد توسعه محور. با چه زبانی باید بگوییم توسعه باید متکی به توده باشد. توده یعنی تعاون و تعاون یعنی چرخه تولیدی که ثروت و اشتغال را می‌زاید. "اینها" می‌گویند: «کارگران نمی‌فهمند. ما هستیم که باید اداره کنیم. ما هستیم که باید بهره‌برداری کنیم. به کارگر چه ربطی دارد!» با چه زبانی باید با شما صحبت کنیم که شما بفهمید. چینی؟ کره‌ای یا هندی؟ شما چه زبانی را می‌فهمید تا ما با آن  زبان با شما صحبت کنیم؟ باید مدرک دکترا که یک کاغذ پاره است داشته باشیم تا شما بفهمید ما چه می‌گوییم؟!  

صادقی با بیان اینکه اقتصاد ایران نمی‌‌تواند بی‌محابا به جرگه بخش خصوصی بپیوندد، گفت: بخش خصوصی جدید ایران بخشی است فرصت‌طلب، فرصت‌سوز، فاقد معرفت و عِرق به منافع ملی. بخش خصوصی نوظهور، نوکیسه است. بخش خصوصی جدید مثل بخش خصوصی نیم قرن پیش ایران نیست که منافع ملی برایش بر سود اولویت داشت. بخش خصوصیِ آن روزها منافع خود را در منافع ملی مستتر می‌دید اما بخش خصوصی نوکیسه منافع کارگران را قربانی می‌کند و خون کارگر را سر می‌‌کشد. آنها نه به اعتقادات مذهبی و نه به منافع ملی پایبند نیستند. آنها نه فقرا را در نظر می‌گیرند نه بیکاران را. هرچه درمی‌آورند هم برای سرمایه‌گذاری به خارج از کشور می‌برند. این بخش خصوصی با این اندیشه چگونه می‌تواند به اقتصاد عزت دهد؟ رهایش کنید و به سمت تعاونی بروید. تعاون توسعه را به همراه دارد و توسعه اشتغال را به همراه دارد.

وی می‌افزاید: توسعه، اضلاع اجتماعی را گسترش می‌دهد و به فقرزدایی می‌انجامد. با پول نفت نمی‌توان فقرزدایی کرد. مگر احمدی‌نژاد با ۷۰۰ میلیارد دلار درآمد نفتی توانست فقرزدایی کند؟ حاصلش کو؟ رشد اشتغالش کو؟ آقای احمدی‌نژاد می‌گفت رشد اقتصادی ما ۴.۷ درصد. آقای روحانی هم ایضا. اما اینها برای مردم نان و آب نمی‌شود. اگر رشد و توسعه می‌خواهیم باید به توده مرکزیت بدهیم. هدف از این حرف‌ها این است که واحدهای تولیدی و اقتصاد ایران از ید بخش خصوصی نوظهور خارج شود و در اختیار تعاونی‌های کارگری قرار گیرد.  

 صادقی با بیان اینکه باید مردم را متقاعد کنیم تا در حوزه‌های مختلف به تعاونی رجعت کنند تا کار از دست بخش خصوصی سود جو و منفعت طلب خارج شود، گفت: آشی که برای کارگران پخته‌اند بدبو، بدمزه و ته گرفته است. به جای این حرف‌ها که کارگر تو نمی‌توانی، کارگر تو ساکت و... اداره کار را به دست آنها دهیم اما ابتدا باید مشکلات مربوط به تامین نقدینگی آنها را حل کنیم. کل مشکل مجتمع کشت و صنعت هفت تپه با ۲۵۰ میلیارد تومان حل می‌شود. به جای اینکه این پول را در در قالب تسهیلات در حلقوم نوکیسگان؛ حرام کنیم در شریان تولید به جریان بی‌اندازیم.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز