خبرگزاری کار ایران

شاعر شهیر تاجیکستانی مطرح کرد؛

نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران، دانشگاه خودشناسی است/ دیپلماسی میان ایران و تاجیکستان مبتنی بر عشق است

نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران، دانشگاه خودشناسی است/ دیپلماسی میان ایران و تاجیکستان مبتنی بر عشق است
کد خبر : ۱۴۶۸۵۷۵

گلرخسار صفی‌اوا گفت: من در بسیاری از نمایشگاه‌های بین‌المللی دنیا از جمله مسکو، فرانکفورت و... شرکت کرده‌ام، اما به نظرم هیچ نمایشگاهی مانند نمایشگاه کتاب تهران نیست. در هیچ جای دنیا نمونه آن را ندیده‌ام. این نمایشگاه یک دانشگاه خودشناسی است.

به گزارش ایلنا به نقل از ستاد خبری سی‌وپنجمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران، گُلرُخسار صَفی‌اِوا شاعر پارسی‌گوی اهل تاجیکستان است که به وی لقب «مادر ملت تاجیک» داده‌اند. صفی‌اوا تاکنون هفده بار در نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران حضور داشته است و در بسیاری از دوره‌های آن کتاب‌هایش رونمایی شده است. وی از تجربیات حضور خود در نمایشگاه کتاب تهران و علاقه‌مندی ملت تاجیک به ادبیات و اشعار ایرانی سخن می‌گوید. 

شما در بسیاری از دوره‌های نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران حضور داشته‌اید، چه خاطره جذاب و به یاد ماندنی از حضور در این نمایشگاه به یاد دارید؟

من در بسیاری از نمایشگاه‌های بین‌المللی دنیا از جمله مسکو، فرانکفورت و... شرکت کرده‌ام، اما به نظرم هیچ نمایشگاهی مانند نمایشگاه کتاب تهران نیست. در هیچ جای دنیا نمونه آن را ندیده‌ام. در نمایشگاه کتاب تهران، خوانندگان و نویسندگان کنار هم جمع می‌شوند و کتاب‌های خوبی هم انتخاب می‌کنند. هم‌چنین برگزاری محافل شاعرانه و ادیبانه از دیگر نکات مثبت این نمایشگاه است. من هفده سال در نمایشگاه کتاب تهران حضور داشتم. سال گذشته هم کتابم با نام «گل خنجری» در نمایشگاه رونمایی شد و مردم محبت کردند و محبت من را به خودشان برگرداندند. به همین خاطر در یک کلام می‌گویم که بزرگی نمایشگاه کتاب تهران را نمی‌توان توصیف کرد. می‌خواهم بگویم ملتی که اوستا دارد و اولین نوشتار را روی کاغذ پیاده کرده است، می‌تواند چنین نمایشگاه باشکوهی را با حضور مردم برگزار کند. نمایشگاه کتاب، یک اقیانوس و بحر کتاب است.  

من از پیوند افتخاری خودم با کتاب سخن می‌گویم. هفت پشت من اهل کتاب بودند. من در نمایشگاه کتاب با مترجمانی از کشورهای دیگر صحبت کردم که نمی‌دانستند از حیرت چه باید بگویند. نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران، دانشگاه است. دانشگاهی برای خودشناسی، خویشتن‌آفرینی و افتخارآفرینی است. 

ایرانیان یک تاریخ هفت هزار ساله دارند و ملت آریایی را تعریف می‌کنند. در خلق کتاب‌های ایرانی کسانی مشارکت دارند که خود اهل کتاب هستند و آن را می‌شناسند. وقتی ما در روزهای سخت، فقر و محرومیت کشورمان، بنای کتابخانه ملی تاجیکستان را گذاشتیم، برخی گفتند که ما گرسنه هستیم و شما کتابخانه تاسیس می‌کنید؟ ما در جواب گفتیم کسی که کتاب می‌خواند گرسنه نمی‌ماند چون کتاب همه را سیر می‌کند. در مجموع من خاطرات بسیار زیادی از نمایشگاه کتاب تهران دارم. برنامه‌های سخنرانی و محافل شعر از جمله برنامه‌هایی بود که با حضور من در نمایشگاه کتاب برگزار شد. خوش به حال کسانی که هر سال این نمایشگاه را کشف می‌کنند. نمایشگاه کتاب تهران یک جایزه بزرگ از آفریدگار است. 

فکر می‌کنید نمایشگاه کتاب تهران چه تاثیری در بهبود دیپلماسی فرهنگی میان ایران و تاجیکستان داشته باشد؟

من فکر می‌کنم دیپلماسی میان ایران و تاجیکستان، دیپلماسی عشق، محبت، صداقت، هم‌جواری و خواهر و برادری است. کتاب برای من از دیپلماسی بالاتر است. یکی از جذابیت‌ها و فواید این نمایشگاه این است که حتی تاجیکستانی‌هایی که زبان فارسی نمی‌دانند از این نمایشگاه برای خود کتاب می‌خرند. این از محبت بالاتر است. به همین خاطر ما نسبت به ایران و ایرانیان عشق و محبت خاصی داریم. هر حکومت و دوره‌ای سیاست و روش خاص خودش را دارد اما در مجموع ما در مقابل ایران یک سیاست داریم، سیاست عشق میان فرزند و مادر.

کدام کتاب فارسی میان مردم تاجیکستان بیشترین طرفدار را دارد؟

مرحوم استاد اخوان ثالث استاد بنده بودند و شعری هم برای من سرودند؛ وقتی در آلمان غربی در محافل شعر فارسی حضور پیدا کردم، زمانی بود که از کرملین آمده بودم و در پارلمان عضویت داشتم. آن زمان به یک زبان صحبت می‌کردیم و شعر می‌خواندیم، استاد اخوان گفتند که چون از شعر و ادبیات فارسی حرف می‌زنیم، نباید بگوییم من، باید بگوییم ما! اینطور نیست که بگوییم فلان نویسنده طرفدار دارد و فلان نویسنده طرفدار ندارد. 
ایران در تاجیکستان بسیار شناخته شده است. آنقدری که ایران در تاجیکستان شناخته شده، تاجیکستان در ایران شناخته شده نیست. البته طبیعی است چون ایران یک مملکت بزرگ است که ریشه و مادر ماست. ما تمام وجوه ایران را از خودمان می‌دانیم. اما جوانان اهل کتاب و ادب تاجیک شعر را بیشتر دوست دارند و هرکس شاعر خودش را انتخاب می‌کند. با وجود اینکه بیش از هفتاد سال است که به خط سیریلیک می‌نویسیم و می‌خوانیم، در تمام تاجیکستان، باغ، مجسمه و تندیس‌هایی به نام شعرای ایرانی از جمله رودکی، فردوسی، مولانا و... داریم. حتی پیکر کورش کبیر هم به تازگی در باغی نصب شده است. هرچیزی که به ریشه آریایی برمی‌گردد، در تاجیکستان با آن پیوند داریم و طرفدار دارد. من نمی‌توانم از نویسنده و شاعر خاصی نام ببرم. فقط می‌توانم از سلیقه خودم صحبت کنم. با این وجود وقتی یک تاجیک در نمایشگاه کتاب تهران حضور پیدا می‌کند، به اینکه از این ریشه و مادر است افتخار می‌کند. 

قلم کدام نویسنده زن ایرانی بیشتر مورد علاقه و پسند شماست؟

من از آن دسته افرادی هستم که ادبیات را بین زن و مرد تفکیک نمی‌کنم. امروز هرکسی که قلم خوبی دارد  و خوانندگان او را دوست دارند، برای من هم ارزش و اهمیت بالایی دارد. من در انتخاب نویسنده برتر زن یا مرد بسیار سخت‌گیر هستم. حتی خودم را شاعر حساب نمی‌کنم. من برای دل خودم شعر می‌نویسم. شعر، اندیشه، محبت، عشق، هنر و هرآنچه آفریدگار به ما هدیه داده، است و جنسیت ندارد. 

به نظر شما چرا با وجود پیوندهای فرهنگی و زبان مشترک میان ایران و تاجیکستان، صنعت نشر این دو کشور ارتباط چندانی با یکدیگر ندارند؟

بله ندارند. چون ایرانیان تاریخ هفت هزار ساله دارند و تاریخ کشورداری ما فقط عدد ۳۳ سال را نشان می‌دهد. ما یک مملکت بزرگ شورایی بودیم. آن زمان ۴۰۰ میلیون جمعیت داشتیم که تعداد شهرها و زمین‌های‌مان بیشتر بود. ما فقط ۳۳ سال است که اعلام استقلال کرده‌ایم. من اهل انصاف و ایمان به معنای پاکی و طهارت هستم و امیدوارم خداوند این موهبت را از من نگیرد. اما می‌خواهم بگویم ایران در طی هزاران سال ساخته شده است. حتی سنگ‌نوشته‌هایی که در دل کوه حکاکی شده‌اند و اندرزهای بزرگان است نشان از تاریخ غنی ایران دارد. تاجیکستان ۳۳ سال قدمت دارد که نصف جمعیت آن هم مهاجرت کرده است. ما استقلال را همچون طفل نوزادی در آغوش گرفته‌ایم. دوام و استحکام این استقلال زمان، عشق، تجربه و صبوری می‌خواهد. 

مردم و جوانان تاجیکستان نسبت به ادبیات ایران چه حس و نظری دارند؟

ما خیلی به ادبیات ایران علاقه‌مند هستیم. اساتید ما در دانشگاه‌ها، مدارس و مکتب‌ها از بزرگان ادبیات فارسی صحبت می‌کنند. اگر شما به یکی از روستاهای تاجیکستان بروید می‌بینید که مردم چگونه اشعار رودکی را از بر هستند. بسیاری از آنها نمی‌دانند در دنیا چه خبر است اما با شعر و ادبیات ایرانی از «بوی جوی مولیان» تا شعر امروز آشنایی دارند. قیصر امین‌پور از شاعران بزرگ ایرانی یکی از دوستان عزیز من بود. کتاب او با پیشگفتار بنده در تاجیکستان منتشر شد. اکنون قیصر امین‌پور به عنوان یکی از شاعران ملی تاجیک شناخته می‌شود. اینکه بسیاری از شاعران و نویسندگان مثل قیصر، در تاجیکستان شناخته شده نیستند به این دلیل است که تیراژ کتاب‌ها کم است. مردم ما بسیار مردم شعر دوستی هستند. ملتی هستیم که از گهواره تا تابوت با شعر زندگی می‌کنیم. چون شعر همان خرد عالی انسانی است. به همین خاطر می‌خواهم بگویم که ندانستن ما نخواستن نیست، نداشتن و نتوانستن است. این تاجیکستان کوچک که ده میلیون جمعیت دارد ایران را بسیار می‌شناسد تا ایران ما را. البته ما وقت و زمان زیادی برای آشنایی با شما نداشتیم، ولی شما می‌توانستید ما را بشناسید. رودکی را که به عنوان پدر شعر تاجیک می‌شناسید. 

شما به عنوان یک فرهیخته و اهل کتاب تاجیک، جای خالی چه چیزهایی را در نمایشگاه کتاب تهران حس می‌کنید؟

من خیلی دلم می‌خواست که غرفه تاجیکستان با کتاب‌های تاجیکستان نوین به خط نیاکان  و سیریلیک حضور داشته باشد. من روزانه ۱۶ ساعت با خط سیریلیک کار می‌کنم. خط فارسی همیشه همراه ما هست و می‌ماند. سال گذشته کتاب دوبیتی‌های من با نام «گل خنجری» به زبان فارسی و سیریلیک در نمایشگاه حضور داشت و مورد استقبال خوانندگان ایرانی هم قرار گرفت. خوانندگان ایرانی افتخار من هستند. مسئولان غرفه به من گفتند که هر روز صدها نفر می‌آمدند وسراغ کتاب شما را می‌گرفتند. خیلی دوست داشتم که کتاب‌ها با دو خط چاپ شوند. نمی‌دانم امسال از تاجیکستان به نمایشگاه چه خواهیم آورد. سال گذشته بسیار فعال بودیم. من آینده را بسیار روشن می‌بینم. ایران را خیلی دوست داریم چون کسی که وارد این وادی می‌شود عشق و محبت مادری خود را با هر خط و زبانی پیدا می‌کند. نفت و گاز و طلا تمام می‌شود اما نعمت و ثروتی که باقی می‌ماند همین زبان و فرهنگ مشترک است. ما هیچ ادعایی نداریم اما به ایران و فرهنگ آن عشق داریم. «با شیوه عاشقان سخن می‌گویم، با لهجه عارفان سخن می‌گویم، از آنکه به پارسی سخن می‌گویم، با لحن فرشتگان سخن می‌گویم.»

اولین باری که به ایران سفر کردم و بعد به تاجیکستان بازگشتم از من پرسیدند از ایران چه آورده‌ای؟ من گفتم دیوان حافظ آوردم. به همین خاطر می‌خواهم بگویم «از ایران گل بیارید و بکارید، گلی همرنگ و بوی شعر حافظ، از ایران هدیه‌ای دیگر نخواهید، به جز جام و سبوی شعر حافظ» بهترین هدایایی که مردم از نمایشگاه می‌آورند همین دیوان حافظ و دیگر شاعران برجسته مانند مولانا است. چون کتاب‌های نفیس با نقاشی‌ها و طرح‌های اصیل طراحی شده است. من می‌دانم وقتی کسی برای اولین بار به نمایشگاه می‌آید و برمی‌گردد انسان جدیدی متولد می‌شود چون او می‌فهمد که زندگی فقط خوردن و خوابیدن نیست. اینجاست که می‌فهمد این ملت آریایی چه ملتی است.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز