محقق و تحلیلگر مصری در گفتگو با ایلنا مطرح کرد؛
ترامپ در موقعیتِ اعطای چکِ سفید به اسرائیل نیست/ نتانیاهو به غلط بازگشت ترامپ را ضامن بقای خود می داند
«نمایش» و «تحریم» اهرمهای ترامپ در مواجهه با محور مقاومت هستند
ترامپ رئیس جمهوری است که بیش از هر چیز، بقای سیاسی خود را در نمایشهای عجیب و غریب میبیند. درست به همین دلیل هم است که جریانهای رسانهای متحد با ترامپ و جمهوریخواهان نیز به همین منوال عمل میکنند. از این رو، بار دیگر باید انتظار داشته باشیم که دونالد ترامپ موضع گیریهای تهاجمی و نمایشی را علیه محور مقاومت مطرح کند و دستگاههای تبلیغاتی متحد آمریکا نیز با وی در این رابطه همکاری خواهند داشت. از این رو، دولت ترامپ بر آن خواهد بود تا اهداف مطلوب خودش را تا جایی که امکان دارد از طریق اقدامات نمایشی و تبلیغاتی به پیش برد و در عرصه میدانی هزینه نپردازد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴ آمریکا، با بازتابهای مختلفی در عرصه بین المللی همراه شده است. در این راستا، دیدگاههای متنوعی در مورد جنس رویکردهای احتمالی وی و دولتش نسبت به خاورمیانه و تحولات مطرح در قالب آن نیز مطرح میشود. برخی بر این باورند که ترامپ حامی رویکردهای تهاجمی در قالب تحولات منطقه خاورمیانه خواهد بود و طیف دیگری تاکید دارند که ترامپ و آمریکا در یک چنین جایگاهی نیستند و از هزینههای این قبیل رویکردهای خود به خوبی آگاه هستند.
در این چهارچوب، اینطور به نظر میرسد که حوزههای تئوریک و عملی یک واقعیت که همان موضع ضعیف واشنگتن درقالب تحولات منطقهای است را فریاد میزنند با این حال، بنگاههای تبلیغاتی و رسانهای سعی در برساختن گزارههای دروغین دیگری نیز دارند. از این رو، ایلنا در گفتگو با «محمود الوعدی» نویسنده و تحلیلگر مصری سیاست بین الملل، به واکاوی چند علامت سوال مهم با محوریت مسائل مذکور پرداخته است.
مشروح گفتگو با محمود الوعدی را در ادامه میخوانید.
پس از پیروزی اخیر ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴ آمریکا، برخی منابع رسانهای غربی و اسرائیلی به طور خاص به این نکته اشاره داشتهاند که وی از اعطای یک چک سفید به صهیونیستها با محوریت تحولات غرب آسیا سخن گفته است. تا چه حد این گزاره را واقع بینانه میدانید؟
با توجه به محذورات عدیدهای که آمریکا در قالب تحولات خاورمیانه با آنها رو به رو است، این ایده چندان واقعبینانه نیست. آنچه واضح است این مساله میباشد که اهرمهای در دسترس ترامپ در رابطه با تحولات خاورمیانه در قیاس با دوره پیشین حضورش در قدرت به مراتب کمتر هستند. اکنون قدرت نرم آمریکا در خاورمیانه پس از آغاز جنگ غزه و همدستی واشنگتن با جنایات اسرائیل علیه مردم فلسطین، به شدت سقوط کرده است.
این مساله در قالب نظرسنجیهای نهادهای مختلف تحقیقاتی در منطقه خارومیانه نیز به عینه قابل مشاهده بوده است. جدای از اینها، نیروهای مقاومت در منطقه در برخورد سخت با اسرائیل و مخصوصا آمریکا منسجمتر و باارادهتر از هر زمان دیگری شدهاند. این مسائل، ریسک تبعات منفی اقدامات مخرب آمریکا را برای این کشور به شدت بالا میبرند و در عین حال، آمریکا با سیلی از هزینهها و کمکها به اسرائیل هنوز نتوانسته به اهداف مطلوب خود در سطح منطقه دست پیدا کند. حال اینکه واشنگتن بخواهد بار دیگر همچون دوره جو بایدن یک چک سفیدامضا را به اسرائیل بدهد، یعنی تحمل ضربات سنگینتر و این چیزی نیست که ترامپ در ابتدای کار دولتش آن را بخواهد. البته باید حساب شانتاژهای تبلیغاتی و رسانهای را که همزمان با پیروزی ترامپ در انتخابات ۲۰۲۴ آمریکا اوج گرفتهاند، جدا کرد.
با این همه، در عرصه میدانی و واقعیت، گزاره اعطای چک سفید از سوی دولت ترامپ به اسرائیل، به نفع واشنگتن نیست و واقع بینانه به نظر نمیرسد.
به نظر شما تا چه حد رئیس جمهور جدید آمریکا در ادعای اخیرش با محوریت اراده خود برای برقراری صلح در خاورمیانه، صادق است؟
روسای جمهور آمریکا کمتر شده که در مواضع اعلامی خود صادق باشند. به ویژه درمورد منطقه خاورمیانه این گزاره به نحو عینیتری در طول تاریخ قابل مشاهده بوده است. با این همه، به نظر میرسد که ترامپ با این موضع گیری خود سعی داشته به محور مقاومت و ایران این پالس را بدهد که دنبال مذاکره و تعامل است و نه جنگ. البته که جنس مذاکره ترامپ و به طور کلی گفتمان حکمرانی غربی نیز روشن است: آنها مایل به تسلیم طرف مقابل هستند و از اهرم مذاکره صرفا برای فریب استفاده میکنند.
آنچه در این میان مهم است این نکته میباشد که قدرتِ جریانهای رقیب با آمریکا است که ترامپ را واداشته تا از پایان دادن به جنگها به ویژه در خاورمیانه صحبت کند و الا اگر آمریکا و طیف متحدانش این اساس را داشته باشند که میتوانند اهداف و منافع خود را به ضرر رقبا و مخالفانشان تامین کنند، تردیدی نیست که به جنگ افروزی و حملاتشان ادامه میدهند. با این همه، در مورد ادعای اخیر ترامپ با محوریت پایان دادن به جنگها مخصوصا در خاورمیانه باید محتاطانه رفتار کرد زیرا تاریخ نشان داد که رهبران آمریکا و مخصوصا شخص ترامپ در قالب طرح ادعاهایی از این دست به هیچ عنوان صادق نیستند.
به نظر شما اصلیترین اهرمهای دولت جدید آمریکا و شخصِ رئیس جمهور این کشور علیه محور مقاومت در منطقه چه خواهند بود؟
در این رابطه به طور خاص میتوان به دو اهرم محوری اشاره داشت. اول «نمایش» است. ترامپ رئیس جمهوری است که بیش از هر چیز بقای سیاسی خود را در نمایشهای عجیب و غریب میبیند و درست به همین دلیل هم است که جریانهای رسانهای متحد با ترامپ و جمهوریخواهان نیز به همین منوال عمل میکنند. از این رو، بار دیگر باید انتظار داشته باشیم که دونالد ترامپ موضع گیریهای تهاجمی و نمایشی را علیه محور مقاومت مطرح کند و دستگاههای تبلیغاتی متحد آمریکا نیز با وی در این رابطه همکاری خواهند داشت. در این زمینه، دولت ترامپ بر آن خواهد بود اهداف مطلوب خود را تا جایی که امکان دارد از طریق اقدامات نمایشی و تبلیغاتی به پیش برد و در عرصه میدانی هزینه نپردازد. با این حال، اهرم دیگری نیز وجود دارد و آن تشدید فشارهای اقتصادی است. به طور خاص علیه ایران شاهد افزایش فشارها در زمینه صادرات نفت این کشور خواهیم بود.
رویکردی که ترامپ آن را پیشتر نیز در دوره حضور خود در قدرت علیه ایران نشان داده بود با این حال اکنون باید انتظار نمایش جلوههایی تازه از آن را داشته باشیم. آمریکا به خوبی میداند که چین بخش اعظم نفت ایران را میخرد و در این رابطه انتظار میرود که فشارهای آمریکا به چین برای نخریدن نفت ایران افزایش یابد. به طور کلی، دولت جدید ترامپ احتمالا در حوزه فروش نفت ایران، ابتکارهای تازهای را در دستورکار خواهد گذاشت. دیگر کنشگران محور مقاومت نیز به احتمال زیاد هدفِ این قبیل تحریمها قرار خواهند گرفت. اگرچه که به نظر میرسد قدرت تاثیرگذاری این قبیل اقدامات علیه محور مقاومت در قیاس با گذشته تا حد زیادی کاهش یافته است. دلیل آن هم وقوع تغییرات قابل تامل در عرصه سیاست بین الملل است.
آیا پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا موجب بقای سیاسی نتانیاهو در اراضی اشغالی خواهد شد؟
حداقل تفسیر نتانیاهو که اینچنین است. بدون تردید نتانیاهو بازگشت ترامپ به قدرت را یک برگ برنده برای خود میبیند. ترامپ همان فردی بود که توافقات ابراهیم را در دستورکار و اولویت قرار داد و سعی داشت ایران را به جای رژیم اشغالگر قدس به بازیگری منزوی در سطح منطقه تبدیل کند. اسرائیل در دوره چهارساله پیشین حضور ترامپ در قدرت، از آزادی عمل قابل توجهی در قالب تحولات منطقهای برخوردار بود.
حال در وضعیت کنونی نیز نتانیاهو این تصور را دارد که میتواند با تکیه بر حمایتهای ترامپ، موقعیت اسرائیل را در بحبوحه جنگهای غزه و لبنان بهبود بخشد و البته که اقدامات تقابلی جدی را علیه ایران نیز در دستورکار داشته باشد. اقداماتی که اگر به نتیجه ختم شوند میتوانند دستاوردهای مهمی را برای نتانیاهو به عنوان یک ورشکسته سیاسی به همراه داشته باشند. با این همه، واقعیت این است که حقایق میدانی از تحقق این قبیل مولفهها و تصورات خبر نمیدهند.