در گفتوگو با کارگردان مستند «هولاین در ایران» مطرح شد؛
روایت تبدیلِ خانهی قوامالسلطنه به موزه آبگینه/ چگونه یک کارگر آینهکار راز مرمتگری معمار اتریشی را فاش کرد؟
هادی آفریده درباره موضوع مستند «هولاین در ایران» گفت: مستند «هولاین در ایران» یک مستند پژوهش محور است که یکی از مهمترین معماران قرن بیستم را معرفی میکند.
هادی آفریده در گفتگو با خبرنگار ایلنا، درباره ساخت مستند جدیدش با نام «هولاین در ایران» که امسال به عنوان مستند نیمه بلند در بخش مسابقه ملی جشنواره فیلم مستند ایران «سینماحقیقت» حضور دارد، اظهار کرد: این مستند با محوریت معرفی یکی از مهمترین معماران قرن بیستم به نام هانس هولاینِ اتریشی است. او پایه گذار جنبش پست مدرن در قرن بیستم در اروپا و دنیاست. همچنین هولاین یکی از شاخصترین معماران موزه در دنیا محسوب میشود که شاخصترین موزههایی که امروز در دنیا وجود دارد، با طراحیِ او و گروهش و استودیو هولاین بوده است. در دهه ۵۰ شمسی وقتی تصمیم میگیرند که خانه قوامالسلطنه را تبدیل به موزه آبگینه کنند، هولاین با یک گروه به ایران دعوت میشود و خانه تاریخیِ قوامالسطنه که دورهای سفارت مصر و در دورهای هم اولین بانک خصوصی ایران بوده است را به یک موزهی تخصصی تبدیل میکنند.
آفریده خاطرنشان کرد: هولاین کاری میکند تا بتواند دورههای تاریخیِ موزه را به مخاطب نشان دهد و همچنین دورههای مختلف تاریخیِ شیشه و آبگینه ایران را در موزه جای دهد. او سفری را در ایران شروع میکند که این سفر ما را با معماریِ دوران باستان پیش از اسلام و سدههای نخست اسلامی آشنا میکند. هولاین وقتی میخواهد آبگینهها و شیشههای دوران باستان را نشان دهد به ویترینهایی نیاز دارد که این ویترینها باید تحت تاثیر معماریِ آن دوره طراحی شوند و به همین دلیل تمام آرایههای معماریِ آن دوره را بررسی و پیدا میکند و درمورد دوره اسلامی هم این کار را انجام میدهد.
وی درباره شکلگیری ایده ساخت این مستند گفت: من به مدت دو سال، در یک خانه قدیمی در پشت موزه آبگینه زندگی میکردم و به واسطه رفت و آمدی که با موزه و مدیر موزه داشتم، با موضوع این مستند آشنا شدم. در واقع در سالهایی که شاهد پاندمی کرونا بودیم، موزه تعطیل شد و مدیریت موزه تصمیم گرفت که موزه را بازسازی کند و بعد از حدود ۴۵ سال موزه را مرمت کردند. در جریان مرمت و بازسازی وقتی پلههای چوبیِ کف موزه را برمیدارند که پلههای جدید برایش طراحی کنند؛ با یک شیشه دارو برخورد میکنند که به شکل ابتدایی آینه کاری شده است و درون شیشه میبینند که یک کارگر شیشهگر یا آینهکار، شرح روزهای مرمت و کار کردن با هانس هولاین را پشت کاغذ سیمان نوشته است. یعنی دارویش را که میخورد کاغذ سیمان را داخل شیشه میگذاشت و خرده آینه شکستهها را هم میچسباند و آنها را مخفی میکرد. من وقتی متوجه شدم چنین چیزی وجود دارد، برایم مثل یک تایتانیک پلان بود. تایتانیک پلان به پلانها و موقعیتهای دراماتیکی میگویند که برای شروع فیلم معمولا استفاده میشود و بهترین موقعیت برای شروع یک فیلم محسوب میشود. بنابراین پژوهش ما از پیدا شدن این شیشه آینه کاری شده شروع شد.
آفریده در ادامه گفت: در مستند «هولاین در ایران» یک سری آلبوم عکاسی شده از آرشیو خصوصیِ هولان از اتریش به دست ما رسید و موزه و بنیاد هولاین، آنها را در اختیار ما قرار داد و در مستند هم وجود دارد. همچنین دستخطها و گزارشهای تخصصیِ شرکت معماری هولاین را پیدا کردیم. یعنی همه اینها اسناد و قراردادهایش پیدا شد و شرکتهایی که بیش از ۵۰ سال پیش با ایرانیها کار کردهاند را هم پیدا کردیم. در واقع بخش مهمی از اسنادی که به واسطه انقلاب در سال ۵۷ به هر دلیلی از بین رفته بود و مفقود شده بود، به بهانه این مستند دوباره گردآوری شده است. به طور کلی آرشیو تصویریِ مستند یک بخشی مربوط به آلبومها اسناد اتریشیها و آلمانیهاست و یک بخشی از آن مربوط به فیلمخانه ملی است.
این کارگردان خاطرنشان کرد: بخشی که زمان زیادی از ما گرفت، پژوهش بود و بخش دیگر هم فیلمبرداری بود که در شیراز، اصفهان، ورامین و تهران انجام شد. همچنین برای بخشی از بازسازی نیاز داشتیم تا کارگاههای شیشهگری دمیدنیِ قدیمیِ باستانی را پیدا کنیم که بیشترشان از بین رفتهاند و ما موفق شدیم یک کارگاه کوچکی را پیدا کنیم که بخشی از آن تعطیل شده بود و بخشی از آن را بخاطر ما دوباره راه انداختند و چیزهایی که دوست داشتیم به شکل دمیدنیِ باستانی ساخته شود را بازسازی کردیم.
او همچنین گفت: مستند «هولاین در ایران» یک مستند پژوهش محور است که ترکیبی از دو نوع ساختار مستندسازی است. یعنی روایت سوم شخص کارگردان است که براساس پژوهشها و مواد پژوهشی در مستند گنجانده شده است و در قالب نریشن با دو گفتار متن روایت میشود. بخش دیگر هم مصاحبه است که مصاحبهها با تمام افرادی انجام شده که از اولین روزی که موزه آبگینه شکل گرفته است تا الان که موزه برقرار است، به عنوان پژوهشگر نقش داشتهاند.
این مستندساز توضیح داد: ما در دورهای هستیم که آثار تاریخی و باستانیِ ما، روزهای خوبی را به خود نمیبینند اما در عین حال در دورانی قرار داریم که بیشترین مطالعان باستان شناسی، ایرانشناسی و پژوهش محور دارد شکل میگیرد و درست است که اینها در تضاد هستند اما وجود دارند. یعنی بخش بزرگی از جامعه پژوهشگر ما نسل جدید و جوان هستند که مطالعات گسترده باستانشناسی و ایرانشناسی دارند و در دورانی هم این گستردگی وجود دارد که وضعیت آثار تاریخی و باستانیمان اصلا خوب نیست. به همین دلیل با توجه به حساسیتی که نسل جدید روی این موضوع دارند، فکر میکنم این مستند مورد توجه مخاطبان قرار بگیرد.
او افزود: سینماحقیقت جشنوارهای است که با تمام بالا و پایینهایش، باید به هر شکلی شده، حفظش کرد. چون جشنواره مهمی است. به دلیل اینکه تنها جایگاهی است که تلاش میکند، اینگونه مستندها را به مخاطبان ارائه کند و درموردشان صحبت کند. اگر این جشنواره نباشد، قطعا گفتمان درباره سینمای مستند شکل نمیگیرد و بنابراین برای حفظش باید تلاش کرد. من از سال اول در این جشنواره حضور داشتم و یک سال در میان تقریبا مستند داشتهام، قطعا تا پیش از این جشنواره، صحبت درباره سینمای مستند به گستردگیِ موقعیت فعلی نبوده است. جشنواره سینماحقیقت دارد مسیرش را طی میکند و اینکه این دوره از جشنواره چطور خواهد بود، در آینده درموردش قضاوت خواهد شد.
آفریده در پایان اظهار کرد: چیزی که همیشه معتقدم باید درباره آن با منطق صحبت کنیم، این است که باید رویدادهای فرهنگی را حفظ کنیم. به دلیل اینکه این جشنوارهها برای مردم هستند و باید تلاش کنیم تا حفظ شوند. درمورد اینکه در طی سال هم مردم با فیلمهای مستند ارتباط مستمر داشته باشند هم معتقد نیستم جشنوارهها باید این کار را انجام دهند، این وظیفه تلویزیون است. اما جشنواره باید در طی سال مستندسازان حفظ کند، مثل جشنواره برلین، ایدفا، هات داکس و… که در کنار برگزاریِ جشنوارهها، صندوقهای حمایتیِ تولید فیلم دارند و از مستندسازان داخل و خارج از کشورشان حمایت میکنند تا بتوانند برای سالهای بعد از جشنواره مستند بسازند.