یادداشتی از سیدمرتضی میرسراجی؛
کلکسیون خزنده و حشره در هزار سال پیش
سیدمرتضی میرسراجی (مدرس دانشگاه) در گذری به کتابهای تاریخی به وزیری رسیده است که کلکسیونی از خزندگان و حشرات داشته است.
در لا به لای متون کهن، در رابطه با «ابن حِنزابَه» (م. ۳۹۱ق.)، یکی از وزیران سلسلۀ «اِخشیدیان» مصر، چنین روایت شده است:
«او به دیدن حشرات، شوق و علاقۀ بسیاری داشت تا بدانجا که پیوسته شمار زیادی از مارها، عقربها و هزار پاها را در خانۀ خویش نگهداری میکرد و برای مراقبت و محافظت از آنها، عدهای را نیز به خدمت گمارده بود. همچنین افرادی در «مصر» بودند که این جانوران را برایش صید میکردند و او از دیدن آنها در شگفت میشد و خوشش میآمد.
روزی به «شیخ جلیل بن مدبر کاتب» که در همسایگی او بود نامهای نوشت مبنی بر اینکه «ماری بیدُم و شاخدار» و «دو عقرب بزرگ» و «یک هزارپا» که با رنج و مشقت فراوان به دست آورده بودیم از اینجا گریختهاند و به خانۀ شما آمدهاند؛ لذا از شما میخواهیم که افرادی از خدمتگزاران و فرزندانتان را مأمور به یافتن و استرداد آنها کنید!
شیخ جلیل بن مدبر، پشت نامۀ او نوشت:
همسرش «سه طلاقه» باشد اگر از این پس، خود و یکی از فرزندانش، شب در آن خانه بخوابند!» [۱]
بحث:
۱-از این گزارش تاریخی، سابقۀ مجموعهداری و همین طور کنجکاوی و دقت در زمینۀ شناسایی و دستیابی به انواع خزندگان و حشرات در بیش از هزار سال پیش در بین مسلمانان استفاده میشود.
۲-نکتۀ درخور توجه این است که ابن حِنزابَه، بنا بر آنچه گزارش شده است افرادی را برای تکمیل کلکسیون خود به جاهای مختلف میفرستاده و این مجموعه محصول یک کار تیمی بوده است. علاوه بر اینکه موجودات زنده در این مجموعه بودهاند و به احتمال زیاد ساز و کار پیشرفتهای داشته است.
۳-نکتۀ دیگر که از متن برداشت میشود این است که این مجموعهدار خزندگان و حشرات، عدهای را نیز مأمور حفاظت از این جانداران قرار میداده است و از این امر، مشخص میشود که کلکسیون و مجموعۀ بزرگی در نوع خود و در زمان خود بوده است.
پی نوشت:
[۱]معجم الادباء، چاپ لبنان، ج۲، ص۷۸۵