یادداشت بهروز غریبپور برای یک نمایش/ تئاتر ایران و یک نسل باشکوه
بهروز غریبپور نویسنده کارگردان درباره یکی از نمایشهای روی صحنه یادداشتی نوشته است.
به گزارش ایلنا، بهروز غریبپور ( نویسنده و کارگردان و پژوهشگر تئاتر) شب گذشته ۶ مهر ۱۴۰۲ به حضور در تالار قشقایی مجموعه تئاتر شهر به تماشای نمایش «هیدن» (Hidden) به نویسندگی مشترک کوروش شاهونه و ریحانه رضی و کارگردانی کوروش شاهونه و تهیهکنندگی سجاد افشاریان نشست.
بهروز غریبپور به همین بهانه یادداشتی را درباره نمایش «هیدن» منتشر کرد که در ادامه میخوانید:
«امشب برای دومینبار به تماشای اثری از دو دلداده صحنه و جهان نمایش ریحانه رضی و کوروش شاهونه نشستم.
بار اول در اربیل اقلیم کوردستان برای نمایش (مانستر) اینبار در تالار قشقایی تئاتر شهر تهران و هر دو بار غرق حیرت شدم.
در جشنواره ریحانه رضی جایزه بهترین بازیگر زن را گرفت و جمعیت با هورا و دست زدنهای ممتد نظر داوران را تائید کردند؛ خلاصه از تواناییهای هنری این زوج که به موقع باید به آن بپردازم قدری فاصله میگیرم، اما در این یادداشت کوتاه باید از هوشیاری این عزیزان در انتخاب عنوان و نامها و فضا بگویم.
«هیدن» به معنای پنهانی، دور از چشم و پوشیده قابل ترجمه است اما این عنوان برای اتفاقی بدتر از خیانت میان زوجی رخ میدهد که زن نابیناست.
مرد خطاهای بیشماری و مهمتر از همه آنها این است که تصور میکند (نابینایی) و در معنای عام آن اقدام پنهانی، عمل پنهانی، هرگز پنهان نمیماند و این برملا شدن شامل روابط فردی اجتماعی و سیاسی و... میشود.
اما این هوشیاری محدود با این مورد نیست.
تماشاگر با شنیدن نامها و مکالمات بهخودش میگوید: «آنچه میگذرد مربوط به زندگی غربیست و خلاقیت ریحانه رضی و کوروش شاهونه اینجا آشکار میشود.»
خوشتر آن باشد که سر دلبران
گفته آید در حدیث دیگران
و اینجاست که غافلگیر میشوید و میفهمید آنها تورا نشانه گرفتهاند و هرگز داستانی برای دیگری ننوشتهاند.
بازی ریحانه و حمید رحیمی این پردهبرداری از حقیقت را جانانه انجام میدهند و عریانی آنچه در پرده بوده تماشاگر را میخکوب میکند و این بازی داستان چقدر قابل تسریست.
گفتم از عریان شود او در عیان
نه تو مانی، نه کنارت نه میان
و من هر لحظه بیاد مولوی بودم و عنوان انگلیسی فریبم نمیداد.
شگفت زدهام از متن، کارگردانی، طراحی صحنه، طراحی نور، طراحی تصاویر مدار بسته، لباس و آرتیست بریل؛ چنان همه چیز خوب است که من هزارانبار در جانم برای این نسل باشکوه تئاتر ایران فریادهای شادی کشیدم...درود...درود.»
بهروز غریبپور / ۶ مهر ۱۴۰۲