آیا با اقتصاد میتوان مزیت امنیتی ایجاد کرد؟
مشارکت اقتصادی ایران در اروپا پاشنه آشیل مثلث عربستان،اسرائیل و آمریکا و همچنین روسیه بعنوان کشوری که از ایران بعنوان سپر برنامههای خود استفاده میکند ، خواهد بود.
مینا ورشوچی دکتری اقتصاد سیاسی در مقالهای با عنوان "آیا با اقتصاد میتوان مزیت امنیتی ایجاد کرد؟" نوشت:
در نوشته حاضر ذیل این موضوع که اساسا ایران از بُعد اقتصادی میتواند تبدیل به شریکی راهبردی برای اروپا باشد، میپردازیم. ابتدا باید چالشها، فرصتها و تهدیدهای ایران را بدانیم.
ایران دچار یک بی عملی شده است و منتظر است دیگران بگویند حالا چه اقدامی انجام دهد.چون مسئله را حل نمیکنیم و دائم صورت مسئله را پاک میکنیم، حاکمیت افکار عمومی را به سمت راههای میانبر جهت رسیدن به اهداف خود سوق میدهد. تا تصمیمات گذشته را اصلاح نکنیم و روندهای جاری را تغییر ندهیم ، در بر همان پاشنه میچرخد.
حال شما مانند دوره پهلویها که انبار مهمات بودیم، جنگنده نسل جدید بخرید اما توانایی حل مشکلات درونی اقتصاد را نداشته باشیم چگونه میخواهیم عمل کنیم؟! فساد در اقتصاد دولتی جدیترین تهدید امنیت ملی ایران است و نه دشمن خارجی.
تغییر استراتژی کلی سیاسی ایران در دنیا مهمترین عامل در تحرک اقتصادی و تبدیل آن به یکی از اقتصادهای نوظهور خواهد بود. استراتژی نزدیکی همزمان به چین و اتحادیه اروپا و نقش یک شریک تجاری برای روسیه و هند.
نگارنده معتقد است بر دیوار روسیه نقاشی کشیدن به مانند آن است که بر روی یخ یادگاری نوشته شود، زیرا که دیوار روسها جهت تکیه برای ایران نیست، روسیه اساسا ایران را دشمن بلقوهی خود در بلند مدت میداند، ذخایر انرژی ایران، نیروی انسانی و وجود نیروهای میانه رو و بعضا متمایل به گفتگو و تعامل با غرب از نقاط ضعف روسیه است.
متاسفانه در 40 سال گذشته نگاه به شرق نه از سر استراتژی حاکمان بلکه از سر جنگ با غرب بوده است.
به مسلخ بردن منافع ملی با استراتژی اشتباهِ تکیه بر روسیه اگر در کوتاه مدت بردی برای نیروهای به اصطلاح انقلابی و شعاری برای مقابله با هژمونی امریکا و غرب باشد در بلند مدت ضربههای سهمگین به اقتصادسیاسی ایران وارد کرده و بیشتر نیز خواهد شد.
استراتژی اشتباه در اقتصادسیاسی ایران در روابط بین الملل و اقتصادسیاسی بین الملل ایران تاثیر مستقیم داشته است زیرا باعث شده تعریف ما از مقوله توسعه و امنیت تفاوت چشمگیری با دنیا داشته باشد.
امروزه توسعه و امنیت از نگاه ایران به سمت گذارههای تمام نظامی ختم میشود. امروز استراتژی ایران نزدیکی بیش از پیش و صرف به روسیه، چین و هند، تضعیف اروپا با کلید واژههای سقوط لیبرالیسم ،بستن درِ هرگونه گفتوگو ، روشن نگه داشتن اختلافات قضایی و اجازهی مانور بیشتر اسرائیل بر سر منافع ایران در اروپا است.
گفتمان شرق گرایی روسها از زبان سیاستمدارها و رسانهها بگونه ای بازنشر میشود که گویا ایران مستعمره روسیه است ، چنان که برخی از تئوری پردازهای افراطی روس از جمله الکساندر دوگین برای سخنرانی دعوت میکنند.
نگارنده معتقد است امروز نیاز به استراتژی متفاوت با گذشته در روبرو شدن با اروپا داریم.برجام نشان داد چه کشورهایی در کنار ایران میمانند و از خود ابتکار عمل نشان میدهند.این اروپا بود که در کنار ایران ماند و بر سر SPV با فشارهای امریکا مقابله کرد و تدوین آن را ادامه داد.
سفیر اطریش در تهران علت طولانی شدن این روند را به جدید بودن این مکانیزم ارتباط داد که برای اولین بارست که اروپا میخواهد با یک کشور که تحت تحریم امریکا است مراودات داشته باشد، این امر مستلزم نهادسازی است و زمان میبرد.
سفیر روسیه در تهران در مصاحبه با واحد مرکزی خبر، دقیقا حرفهای جان بولتن درمورد اقدامات حمایتی اتحادیه اروپا در نشست اخیر مجمع عمومی در سپتامبر 2018 را تکرار کرد ان هم، تحقیر اتحادیه اروپا بر عدم توانایی از حمایت ایران.
حال آنکه کشور روسیه حتی یک قدم مثبت برای شرکتهای ایرانی در مبادلات تجاری برنداشته و این موضوع را بر دوش بانکهای چینی انداخته است.
شرکتهای نفتی روس از جمله روسنفت از ایران رخت بر بستند، شرکت سوخوی نیز به ایران هواپیمای تجاری نفروخت.
مقایسه میزان حمایت های اقتصادی شوروی از کره شمالی در جنگ سرد و میزان رشد اقتصادی کره شمالی در آن زمان قابل توجه است.
اشتباه سیاستمداران ایران این است که خود را در بلوکی میبینند که اساسا اشتباه فرض شده است.
اوپک امروز عروسک خیمه شب بازی روسیه است و ایران بعنوان یکی از بنیان گذاران اوپک چیزی جز انفعال درمقابل روسیه از خود نشان نداده است. اگر منافع ایران تامین شود کافیست اما بقیه اعضا مهم نیستند؟
خبرگزاری تاس از قول وزیر انرژی روسیه اخیرا گفته است این کشور از قرارداد با اعضای اوپک 150 میلیارد دلار سود کرده است.همه چیز در دستان روسهاست و گویی بقیه تحت استعمار آنها هستند.
بیشک این کشور هیچ تلاشی برای انجام تعهدات بین المللی خود در چارچوب برجام برای ایران انجام نمیدهد چون وضعیت امروز سرتاسر سود اقتصادی دارد.
وضعیت در سال 2019 به مراتب برای اوپک سخت تر نیز میشود زیرا امریکا در پی اجرای قوانین ضد انحصار علیه اوپک بوده و جریان نوپک را تقویت میکند.این قوانین ضد انحصار از جمله دلایل خروج قطر از اوپک است. چرایی این موضوع را در ادامه خواهم نوشت.
موضوع بعدی کشور هند است این کشور بخش بزرگی از نفت خود را از ایران تامین میکند اما شریک قابل اتکایی برای ایران نیست. هند برای رسیدن به اهداف اقتصادی نفت عراق و امریکا را در کنار خود دارد این کشور براحتی با تحریم های امریکا همراهی میکند زیرا بازار امریکا را نمیخواهد از دست بدهد و درحال رقابت با چین برای صادرات به امریکاست.
در مجمع عمومی سازمان ملل در سپتامبر 2018 نیز ترامپ از انها به دلیل همراهیها با امریکا و متحدش اسرائیل تعریف و تمجید کرد.
این استدلال زیاد شنیده میشود که چون هند عضو کشورهای غیرمتعهد است، پس ایران را رها نمیکند که یک رویاست. دقیقا سیاستمداران از کدام کشور غیرمتعهد حرف میزنند؟
هند نیز مانند روسیه ، ایران را رقیبی بالقوه برای صنایع خود میداند .ایران با وجود دارا بودن نیروی کار ارزان و منابع طبیعی معدنی با یک تغییر اساسی و تحول در نظام اقتصادی قابلیت حضور کارخانههای تولیدی بزرگ دنیا را در خود دارد.
همچنین باوجود زیرساختهای مهم در صنایع گوناگون امکان رشد اقتصادی سریعتر نسبت به هند فراهم میشود. ایران این توانایی را دارد که رقیبی برای تاتاموتورز شود آن هم با تجمیع خودروسازیهای کوچک و متوسطِ خود که هدفمند تولید کنند.
بررسی شرکت نومارا هولدینگز نشان میدهد جنگ تجاری چین و امریکا بنفع چند کشور از جمله هند، مالزی،ژاپن، تایلند، پاکستان،فیلیپین، ویتنام و سنگاپور تمام شده است.شاخص جایگزینی واردات نومارا بر مبنای معیارهایی شامل: تخصصی بودن هر محصول، فاصله جغرافیایی ۱۳ کشور از چین و آمریکا، میزان توانایی آمریکا و چین در تولید داخلی محصول به جای واردات آن، اهمیت محصولات در واردات چین و آمریکا و اهمیت محصولات در مجموع واردات از آمریکا و بالعکس است.
شرایط بازار نفت، اخبار تحریم نفتی ایران و عدم واردات انرژی ایران از سوی هند همزمان در آستانه انتخابات پیش روی برای حزب نخست وزیر هند، یک زنجیره بوجود آورد که منجر به گرانی سوخت در هند ،اجبار دولت مرکزی بر معافیت مالیاتی بر سوخت برای کاهش هزینه حمل و نقل و نیز افزایش کسری بودجه هند بدلیل افزایش قیمت انرژی، باعث شد که با امریکا مذاکرات فشرده داشته و معافیتهای امریکا را کسب کنند حتی برای آینده برنامه واردات نفت از امریکا داشته باشند.این چه کشور غیرمتعد و شریک برای ایران است؟
معروف است هند موتور مولد اقتصاد جهان است اما آیا منفعتی برای اقتصادی ایران از نظر تکنولوژی در مقایسه با چین و اروپا بازی کرده است ؟
طبق گزارش نومورا، مالزی در صدر کشورهایی میباشد که از جنگ تجاری سود میبرد آن هم جلوتر از هند. بزرگترین سودی که مالزی میبرد از مدارهای یکپارچه الکترونیکی، گاز طبیعی مایع و دستگاه های ارتباطی است.
ایران دارای مازاد تجاری قابل توجهی با هند است این میتواند یک حفره سیاه احتمالی در زمینه استفاده از SPV برای آنها باشد و ایران را مجبور به فروش نفت به صورت نسیه کند. علت آنکه ایران با هند مراودات گسترده تهاتری مواد غذایی از جمله برنج ، چای ، پارچه و ادویه دارد همین نکته اساسی است که هندیها دارای تکنولوژی به مانند چین و اتحادیه اروپا نیستند. از طرفی ایران مجبور به خرید مواد اولیه تولید دارو از هند میشود که خود تحت لیسانس تولید میکنند.در بحث مهندسی نیز ایران واردات موتور سیکلت دارد و شرکت های خودروساز وابستگی قطعات به چین دارند.
اگر دو بانک هندی IDBI و یوکو به عنوان کانال مالی با ایران معرفی شدهاند بخاطر پروژه چابهار است.
پروژه چابهار برخلاف تصور عمومی که تنها بنفع هند باشد بنفع ایرانست زیرا با چنین پروژههایی است که امکان آوردن پولهای نفت به ایران وجود دارد.
تحریمهای نفتی علیه ایران به پاشنه آشیل مدل توسعه خدمات محور اقتصاد هند تبدیل شده است.اگر شما به واردات نفت از یک کشور تحت تحریم وابسته هستید، باید کالاهایی داشته باشید که بتوانید آنها را با نفت آن کشور معاوضه کنید. چین و اتحادیه اروپا براحتی انرژی میخرند و همزمان تکنولوژی به ایران میفروشند.حال کشور هند چگونه میخواهد به مانند چین خود را ابرقدرت درمقابل هژمونی غرب نشان دهد؟! حال آنکه روپیه یک ارز بین المللی درمقابل یوان نیست.
تاثیرگذاری اقتصاد در روابط بین الملل را میتوان در بحران قطر با کشورهای حوزه خلیج فارس دید. بازدارندگی اقتصاد جهت جلوگیری از جنگ در این بحران دیده شد.
با تحریم قطر و محاصره اقتصادی آن، این کشور سرعت سرمایه گذاری در جهان را افزایش داد.
این درحالی بود که قطر با خروج سرمایه روبرو شد و مجبور به تزریق سرمایه به میزان 40میلیارد دلار به بانکهای قطری شد.
قطر در تلاش برای رقابت با مرکز مالی دوبی، مبلغ ۲ میلیارد دلار را به مرکز مالی خود اختصاص داد تا شرکتهای چندملیتی را جذب کند.
یوسف الجیدا، مدیر اجرایی ارشد مرکز مالی قطر گفت: به شرکتهایی که در مرکز مالی دوحه مستقر شوند، دفاتر کار رایگان و مشوقهای مالیاتی اعطاء خواهد شد، همچنین در ازای التزام به ۱۰ سال ماندن در این مرکز، سرمایهای اولیه که ۵ سال هزینههای فعالیت آنها را تامین میکند به آنها داده میشود.
همزمان عربستان 45 میلیارد دلار دیگر در سافت بانک که بزرگترین تامین کننده سرمایه فناوری جهان است، سرمایه گذاری جدید کرد.
از طرفی قطر میزان سرمایه گذاری در کشورهای عضو G20 از جمله ترکیه و اندونزی را در برنامه خود قرار داد. همچنین قراردادهای تجاری را با مالزی منعقد کرد.برنامه سرمایه گذاری 15 میلیارد دلاری قطری ها در ترکیه چنان موثر بود که ارزش لیر را افزایش داد حال آنکه ترکیه حدود 438 میلیارد دلار بدهی خارجی دارد.
تزریق پول به اقتصاد ترکیه و اردن و نیز حمایت مالی از تشکیلات خودگردان فلسطینی در مقابل اسرائیل در زمان بدهیهای کارمندان از جمله اقدامات منطقهای آنها بود.
تور منطقه ای امیر قطر به جنوب شرق آسیا و انعقاد قراردادهای تجاری جهت تعمیق و گسترش روابط با مالزی، اندونزی و سنگاپور و نیز راه اندازی تجارتخانه برای 3 کشور ایران ، پاکستان و عراق از جمله اقدامات دیگر این کشور در مواجه با تحریمهای عربی بود.
ایران در این شرایط تنها فضای آسمانی خود را بروی قطر باز نگهداشت زیرا که با دشمن منطقهای خود یعنی عربستان در شرایط بحرانی به سر میبرد و شریک راهبردی ترکیه است اما آیا توانست از این مزیت استفاده کند؟
میزان ورود سرمایه قطریها به ایران چه میزان بوده است؟
در بحران مالی اخیر ترکیه که همزمان با ایران رخ داد و قبل از تحریم بانکی ایران نیز بود، چرا قطر به اقتصاد ایران پول تزریق نکرد؟اما در نقش حامی از اقتصاد ترکیه ظاهر شد و به اتفاق روسیه و چین به این کشور کمک کردند. جالبتر اینکه ترکیه در همان زمان 10 میلیارد دلار در آذربایجان سرمایه گذاری مستقیم انجام داده بود.
فریدون مجلسی در مقاله تحت همین عنوان میگوید:
قطر علیرغم مشکلاتی که با عربستان دارد این احتیاط را هم میکند که نزدیک شدنش به ایران، مانع بازگشتش به خانواده عربی خودشان نشود. به هر حال آنها اهل تسنن هستند و در این شرایط بیشتر به کمک برادران سنی خود در ترکیه آمدند. در ادامه او میگوید، این که چرا ایران چنین کشورهای متعهدی مانند قطر را در همسایگی خود ندارد، کاملا واضح است. به این دلیل که ایران از دید بقیه تبدیل به یک کشور مسئلهدار منطقه شده است، از این رو کشورهای همسایه ایران بیش از حد به کشورمان نزدیک نمیشوند تا مبادا مسئله ایران دامنگیر آنها نشود. بهمین دلیل نیز حیدر العبادی با امریکاییها همنوا شد.
بخش غیر دولتی قطر در سال 2018 حدود 6درصد رشد داشته است، این مهم درحالی اتفاق افتاده است که تحریمهای عربی پابرجا بوده.
سعد الکعبی، مدیرعامل قطر پترولیوم به رویترز گفته است: این شرکت قصد دارد شرکای خارجی را برای واحدهای جدید LNG که برای توسعه تولید ضروری هستند، اعلام کند اما احتمال این که پروژه مذکور را به تنهایی انجام دهد نیز وجود دارد.
کعبی گفت: در راستای برنامه سرمایهگذاری 20 میلیارد دلاری در آمریکا، شرکت قطر پترولیوم بدنبال تولید مرسوم و غیرمرسوم نفت و گاز است.
این شرکت سهامدار عمده پایانه "گلدن پاس ال ان جی" در تگزاس است در حالی که شرکتهای اکسون و کونوکو فیلیپس سهم کمتری در اختیار دارند.
مدیرعامل قطر پترولیوم اظهار کرد که تصمیم نهایی درباره این سرمایهگذاری و اجرای پروژه تا پایان سال گرفته خواهد شد.
قطر پترولیوم همچنین در خبر جداگانهای اعلام کرد با شرکت انی ایتالیا در سه میدان نفتی در مکزیک شریک شده و 35 درصد سهم خواهد داشت.
شرکت قطر پترولیوم در حال حاضر معادل 4.8 میلیون بشکه نفت در روز تولید دارد و قصد دارد تولیدش را در هشت سال آینده به معادل 6.5 میلیون بشکه نفت در روز افزایش دهد.
ایران در کجای معادلات انرژی و اقتصادی جهان قرار دارد؟در کوتاه مدت حرف برای گفتن وجود دارد اما در بلندمدت چه؟
پس از شروع بحران قطر، این کشور واردات فولاد از مالزی را بیشتر کرد و شرکتهای مالزیایی را در پروژههای جام جهانی فوتبال بیشتر مشارکت داد و تاجایی پیشرفت در روابط مالزی و قطر ایجاد شد که قراردادهای تجاری بزرگی منعقد شد ، اما ایران همچنان به ارسال دست و پا شکسته محصولات کشاورزی خود ذوق میکند! و صنایع فولاد و بخشهای وابسته به آن دچار ضرر و زیان هستند.
در تحریمهای قبل از برجام، قطر نقش تامین کننده انرژی امارات در بحث میعانات گازی را بازی میکرد و امروز شرایط منطقه بگونهایست که نمیتواند ناجی انها باشد. اگر ترامپ از کشورهای خاورمیانه پول حمایت های خود را طلب میکند پس ایران چرا طلبی از قطر ندارد؟
وقتی بحث سرمایه گذاری قطریها در ترکیه پیش آمد، انور قرقاش وزیر مشاور در امورخارجه امارات گفته بود، حمایتهای ترکیه از قطر برای آنها چنین هزینهای را در بر داشته است.
ما کار عملی به مانند ترکیه انجام ندادیم و از طرف اتحادیه اروپا، ایران به عدم دخالت در بحران قطر بدلیل جلوگیری از افزایش درگیریها توصیه شد.
قطر در زمینههای مختلفی سرمایه گذاری کرده است که ایران نیز میتوانست و میتواند انجام دهد تا در دنیای جدید موثر باشد مانند سهام ایران در نفت شمال که از تحریمهای امریکا معاف شد.
سازمان سرمایهگذاری قطر هماکنون در شمار زیادی از شرکتهای چندملیتی در صنایع مختلف، دارای سهام میباشد، که برای نمونه میتوان به: گروه فولکسواگن (۱۵٫۶٪)، رویال داچ شل (۳٪)، بارکلیز (۶٫۶۵٪)، کردیت سوئیس (۵٫۲۰٪)، بورس لندن (۱۵٫۴٪)، گلنکور (۸٫۴۲٪)، ویوندی (۳٪)، لاگاردر (۱۲٫۸۰٪)، وئولیا (۵٪)، گروه ایرباس (۶٪)، میراماکس فیلمز (۱۰۰٪)، سینزبوریس، پورشه، اچاسبیسی، آلفا بانک، روسنفت و... اشاره نمود.
صندوق ملی قطر یا سازمان سرمایه گذاری این کشور در میان صندوقهای ملی کشورهای جهان در جایگاه چهاردهم قرار دارد. دارائی این کشور نیز به 355 میلیارد دلار می رسد.
آیا چنین حجم از تاثیرگذاری در اقتصاد بین الملل باعث جلوگیری از جنگ و تنش نمیشود؟
افول اقتصادی قطر تاثیر مستقیم بر شرکتهای بزرگی میگذارد که قطر در آنها سهام دارد ، اگر قطر هم به دنبال جنگ باشد ، کارتلهای اقتصادی موافقت نمیکنند..
نکته مهم در این بین این است که قطر مزیت نسبی تجارت خود یعنی LNG را تقویت کرده است و سعی میکند همچنان بازیگر این موضوع باشد و نقشی پررنگتر را کسب کند.
مدیران ایرانی دقیقا مزیت نسبی را در چه میبینند؟
اصولا در بحران های چند سال اخیر ،ایران به دلیل همین استراتژی اشتباه که در ابتدا گفته شد فرصت سوزی کرده است.
از جمله
↩️بحران ترکیه و روسیه بر سر سرنگونی جنگنده روسی
↩️بحران قطر و دُوَل عربی
↩️بحران اقتصادی سیاسی اروپا (یونان،انگلستان[برگزیت]، ایتالیا و فرانسه)
استراتژی نزدیکی به روسیه بعنوان ابر قدرت، منافع ایران را از بین برده و راهبردی اشتباه در پیش چشمان ما ایجاد کرده است.
استراتژی مناسب برای ایران، امروز نزدیک شدن به اروپا و چین است. ترکیبی مناسب برای ایران.اروپا در وضعیتی است که از طرف روسیه تحت فشار امنیتی بوده و تهدید میشود. همزمان از جانب امریکا و تیم ترامپ ، استقلالشان تحقیر می شود.
در این شرایط ما باید نقش ناجی اقتصادی و امنیتی بازی کنیم نه ورقی برای روسیه. ایران تبدیل به برگ برنده روسیه شده است، هرجا لازم باشد با برگ خود بازی میکند ، در حقیقت ایران را معامله میکند.
استراتژی حال حاضر ایران برخلاف منافع اقتصادی سیاسی ایران در بلند مدت است.
امروز که یوان بعنوان واحد پولی بین المللی مورد تایید نهادهای بین المللی است باید از این فرصت استفاده کنیم نه روبل و روپیه.
اگر اروپا با عربستان بر سر جنایات یمن و نقش مخربش در سوریه و پرورش تروریست و صدور آنها به نقاط مختلف دنیا مسامحه میکند از عمدهترین دلایل آن بر عهده گرفتن مسئولیت تامین انرژی اروپا و درهم تنیدگی اقتصادی این کشور با آنهاست، برای مثال عربستان از 3 مخزن استراتژیک نفت خود یکی را در هلند قرار داده است که اقتصاد اروپا در امان باشد.
ایران چه زمانی به چنین جایگاهی میرسد؟
در زمان بحرانها نشان دادیم به جای منافع خود، تامین کننده منافع کارگردانان بین المللی از جمله روسیه بودهایم.
امروز ایران در بعد امنیتی همانطور که در مقالهای تحت عنوان ایران و دغدغه امنیتی برای اروپا بیان کردم شریکی قابل اتکا برای اروپاست میتواند شریکی مطمئن از نظر اقتصادی شود و خود را بازیگری موثر در بعد اقتصادی نشان دهد.
ایران با بدهی خارجی حدود 10.1 میلیارد دلاری و ذخیره ارزی 100 میلیارد دلاری در خارج از مرزها میتواند نقش ناجی برای اقتصاد اروپا را بازی کند.
اگر یونان برای اتحادیه اروپا مهم بود و به دروازه شکست اتحادیه اروپا معروف شد، امروز اقتصاد ایتالیا چنین نقش بمراتب مخربی را در اتحادیه اروپا بازی میکند.وضعیت اقتصادی اروپا با روی کار امدن دولت پوپولیست به مراتب بدتر از گذشته شده و ارزش یورو پول واحد اتحادیه اروپا را نیز تحت تاثیر قرار داده است.
پس از حدودا 10 سال در تیرماه سال 97 دولت یونان رسما اعلام کرد بحران اقتصادی در این کشور تمام شده است.
مهار بحران یونان با سه بسته کمک مالی امکانپذیر شد تا به این نقطه برسند.
میزان بدهی اقتصاد یونان 2 برابر تولید سالانه اقتصادی این کشور است.
از جمله موارد مهمی که اقتصاد ایران را ضربه پذیر کرده است ، همین عدم همکاریها با نهادهای مالی در دنیا و عدم توانایی دریافت وامهای کلان برای توسعه زیرساختهای خود است زیرا نهادهای مالی وقتی منافعی در ایران ندارند تلاشی نیز برای در مصونیت قرار دادن منافع خود در اقتصاد ایران نمیکنند و براحتی ایران را رها میکنند. این موضوع را میتوان امروز با وضعیت یونان، ترکیه،آرژانتین و افریقای جنوبی مقایسه کرد.
در حقیقت میزان بدهیهای خارجی، خود تبدیل به یک نوع راه مقابله با فشار سیاسی شده است.در شرایط امروز این منافع نهادها اقتصادی و کارتلهای اقتصادیست که جریانات سیاسی را هدایت میکند.سیاستمداران برای پیشبرد اهداف خود نیازمند تامین نظر این کارتلهای اقتصادی هستند.
تا چه زمانی قرار است هند و چین ، شرکت های خودروسازی ورشکسته اروپایی و آسیایی را بخرند و با تزریق سرمایه هم نقشی در بازار خودرو داشته باشند و هم تکنولوژی روز دنیا را وارد کشور خود کنند ؟ ایران نیز دست رو دست بگذارد و تکنولوژی سری چند آنها را برای کشور بیاورند.
از این دست شرکتها میتوان به ولوو و ام جی اشاره کرد.
ترزا می زمانی که بحث برگزیت مطرح شد و شروع به برنامه ریزی خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا کرد، یک سفر منطقهای به خاورمیانه انجام داد ، یعنی معدنی برای پول اما به ایران نیامد.
چرا اقتصاد ایران و سرمایه ایران نمیتواند در اقتصاد اروپا نقش دیپلماسی بازی کند ؟!
امروز اروپا و بریتانیا تشنه سرمایه گذاری جدید در صنایع ، بورس و درمجموع اقتصاد خود هستند و این فرصتی است برای حضور در اقتصاد اروپا که خود نقش بازدارندگی و همچنین بالا بردن نقش اقتصاد در امنیت سازی دارد.
در روزگاری که ایران نمیتواند با دلار معامله کند ، این ایراناست که باید به ارزهایی که با آنها مراوده عمده دارد، ارزش آفرینی کند نه اینکه ارزهای انباشته شده خود را تضعیف کند. ایران باید همانطور که در اقتصاد اروپا درهم تنیده میشود ، ارزش پوند ، یورو و یوان چین را بالا ببرد که قدرت مالی ارز انباشته را افزایش دهد.
ایران با ذخائر مالی خود میتواند اقتصاد ایتالیا بعنوان عضوی از G7 را متحول کند و نقش مثبت خود را در اقتصاد دنیا و مخصوصا اتحادیه اروپا نشان دهد که براحتی در عرصه سیاست با ایران معامله نشود.
عربستان اگر با خرید اسلحه امنیت میخرد ، ایران میتواند با مشارکت اقتصادی امنیت سازی کند. مشارکت اقتصادی ایران در اروپا پاشنه آشیل مثلث عربستان،اسرائیل و آمریکا و همچنین روسیه بعنوان کشوری که از ایران بعنوان سپر برنامههای خود استفاده میکند ، خواهد بود.
توجه کنید که میزان بهره مندی روسیه از تحریمهای امریکا به چه میزان بوده است. فروش حداکثری نفت و تصاحب بازارهای ایران از طرف روسیه. سفرهای زنگنه به روسیه را در این مسیر میتوان ارزیابی کرد.
در چنین وضعیتی ایران میتواند با قراردادهای بلند مدت اقتصادی و امنیتی با اتحادیه اروپا و تنظیم مقرارت گمرکی و اصلاحات بانکی عضو مهمی از جامعه بین الملل بوده و نیازی به تامین بمب اتم بعنوان حافظ امنیت خود نباشد.
تبادل نیروهای نظامی اتحادیه اروپا (ارتش اروپایی مد نظر فرانسه و المان) و ایران و گشایش دفاتر اتحادیه اروپا در ایران و استقرار سپر دفاع موشکی اروپا میتواند بخشی از این سیاست تنش زدایی با اروپا باشد.
در این وضعیت ایران هم برنامه موشکی خود را دارد و هم اعتمادسازی کرده است.
در بحران حال حاضر فرانسه، ایران باید در کنار دولت فرانسه بوده و امتیازات اقتصادی را برای خود فراهم کند.
حضور سرمایه ایران در اقتصاد فرانسه مانند چند شرکت دارویی که ایران در آنها سهام دارد در وضعیت امروز فرانسه حائز اهمیت است. ایران میتواند در شرایط امروز مانند آنچه که سرمایه گذاری در ایتالیا مطرح است در فرانسه نیز حضور پررنگی داشته باشد.
قراردادهای بلندمدت تامین انرژی برای فرانسه، ایتالیا و یونان باعث هرچه نزدیکتر شدن منافع میشود.
امروز اقتصاد فرانسه و ایتالیا نیازمند کشورهایی از جمله ایران هستند، ایران با سرمایه گذاری در این دو کشور امکان انتقال تکنولوژی به داخل کشور را فراهم میکند.اروپا امروز نیاز به سرمایههای جدید دارد.
بخش تکنولوژی اتحادیه اروپا با همکاری شرکت سرمایهگذاری Atomico، هر سال گزارشی آماری- تحلیلی از وضعیت صنعت تکنولوژی در کشورهای اروپایی و چشمانداز آیندهشان منتشر میکند. حالا گزارش مربوط به سال ۲۰۱۸ به تازگی منتشر شده است و شاید مهمترین موضوعی که در آن میتوان یافت این است که میزان سرمایهگذاری در اکوسیستم تکنولوژی کشورهای اروپا به سرعت در حال افزایش است. این در حالی است که همزمان این کشورها برای رشد بیشتر در این صنعت ناگزیرند با چالشهایی مانند بهکارگیری افراد از جنسیت و نژادهای مختلف- سفیدپوست و رنگینپوست- کنار آمده و راهحلی جدی برای آن بیابند.
کارشناسان و تحلیلگران معتقدند که صنعت تکنولوژی اروپا میتواند بهترین و روشنترین امید برای رشد اقتصادی این کشورها در بلندمدت باشد. با این حال جذب سرمایه در این صنعت و به خصوص استارتآپهای تکنولوژی اروپا هنوز وابستگی زیادی به کشورهای خارجی و بهخصوص آمریکا دارد. وجود شرکتهای تکنولوژی چند میلیارد دلاری که ارزش آنها در طول یک دهه گذشته به بیش از ۱۵ برابر رسیده است، خود جذابیت خاصی برای سرمایهگذاران آیندهنگر ایجاد میکند.
برجام سرآغاز فصلی نو در روابط ایران با اتحادیه اروپا بود.امروز شرایط نظم بین الملل دچار چالش شده است. چندجانبه گرایی از طرف امریکا تضعیف شده و از اجماع بین المللی به منطقهای تنزل یافته است. این چالشی است که اتحادیه اروپا، چین و ایران درگیر آن هستند و ایران میتواند این موضوع را بنفع خود هدایت کند. عملگرایی ایران در اینجا مهم است.
تنش دولت پوپولیست ایتالیا بر سر بودجه ولخرجانه برنامهریزی شده با اتحادیه اروپا و برگزیت ، دو موضوعی مهمی است که جزو بزرگترین ریسک های اقتصادی در سال 2019 است.
امروز ایران باید تصمیم بگیرد چه نقشی قرار است بازی کند. ایتالیا کشوری مانند یونان نیست بلکه چهارمین اقتصاد اروپاست و اگر زنجیرهی اقتصادی ایتالیا دچار ورشکستگی شود، تمام زنجیره اتحادیه اروپا دچار ورشکستگی خواهد شد و به همان طریق برجام کاملا از بین میرود.
تنها در یک نمونه، با اعمال فشار امریکا بر شرکتهای اروپایی، سهام رنو نسبت به سه سال اخیر سقوط کرده است زیرا بازارهای نوظهور از جمله ایران محل سرمایه گذاری این شرکت بود و با خروج از ایران و همزمانی آن با بحران فروش در بازارهای موازی مانند ترکیه، روسیه ، آرژانتین و چین ، این شرکت دچار ضرر و زیان فراوان شده است.
اگر ایران بازاری بزرگتر و نقش مهمتر در تامین سرمایه این شرکت داشت ، هزینه خروجی به مراتب بالاتر بوده و احتمال خروج کم رنگتر میشد.
ورود تکنولوژی و سرمایه به ایران منجر به اقتصادی قدرتمند میشود، اقتصادهای بزرگ در دنیا دارای ارتشهای قدرتمند نیز میباشند. اقتصاد قوی زمینه برای ورود سرمایه به ارتشها را ایجاد میکند، بودجه دفاعی بیشتر شده و تحقیق و توسعه گسترش می یابد.