خبرگزاری کار ایران

حمید جعفری مطرح کرد؛

جهش قیمت در تولید فیلم کاملا ساختگی و آگاهانه بود/ سینمای مستقل هیچ‌گاه جریانی پررنگ نبوده/ به یک سینمای ویژه‌ پخش فیلم‌های مستند نیاز داریم

جهش قیمت در تولید فیلم کاملا ساختگی و آگاهانه بود/ سینمای مستقل هیچ‌گاه جریانی پررنگ نبوده/ به یک سینمای ویژه‌ پخش فیلم‌های مستند نیاز داریم
کد خبر : ۱۵۷۳۵۳۹

حمید جعفری گفت: سینمای مستند نیازمند دست کم یک سینمای ثابت ویژه‌ پخش همیشگی فیلم‌های مستند است؛ جایی که فیلم‌های مستند فارغ از کوتاه و بلندی زمان آن امکان پخش داشته باشند.

به گزارش خبرنگار ایلنا، سینمای مستقل رو به افول است و این اتفاق محدود به سینمای داستانی بلند نمی‌شود و حتی در سینمای کوتاه و مستند نیز می‌توان کم رمق‌تر شدن سینمای مستقل را به وضوح دید. در آخرین دوره جشنواره سینماحقیقت دبیر این رویداد و برخی از مخاطبان و کارشناسان سینما نیز به کمبود فیلم‌های مستقل در جشنواره سینماحقیقت تأکید داشتند.

مستند یکی از گونه‌های سینمایی است که به تبع بالاتر رفتن هزینه تولید فیلم در سال‌های اخیر هزینه ساخت اثر در این گونه نیز افزایش پیدا کرده و شاید بتوان این مسئله را اصلی‌ترین دلیل ضعیف‌تر شدن سینمای مستقل دانست اما مطمئناً این مسئله نیازمند بررسی و تحلیل بیشتری است که به همین دلیل با حمید جعفری (مستندساز و رئیس سابق هیئت‌مدیره انجمن مستندسازان) گفتگویی داشتیم که در ادامه مشروح آن را از نظر می‌گذرانید:

سینمای مستقل در گونه مستند چه تعریفی دارد؟

واژه‌ مستقل امروزه کمی لوث شده و تبدیل به پناهگاهی شده که همه‌جور فیلمسازی با هر جور وابستگی خود را پشت آن پنهان می‌کند.

قدم نخست تعریف روشن و یا توضیح منظور خود از این اصطلاح است، با این آگاهی که می‌دانم رسیدن به تعریفی فراگیر دشوار است. به گمان من سینمای مستقل سینمایی است که وابستگی مالی به نهادهای دولتی و رسمی فیلمسازی ندارد؛ در واقع استقلال در تأمین منابع مالی داشته باشد. این تعریف از دید سرمایه تولید است. تعریف دیگری هم می‌توان ارائه داد، و آن فیلم و سینمایی است که خلاف جریان رایج باشد. استقلال در منابع مالی می‌تواند تضمین ساخت فیلمی خلاف جریان رایج باشد، اما همیشه اینگونه نیست.

با توجه به افزایش هزینه تولید فیلم و محدودیت‌های موجود، وضعیت سینمای مستند مستقل را چطور ارزیابی می‌کنید؟ این سینما آیا نسبت به گذشته پر رنگ‌تر شده یا خیر؟

طبیعتا وضعیت بد اقتصادی و افزایش هزینه‌های تولید بیشترین فشار را به فیلمسازان مستقل می‌آورد. با گران شدن هر چیزی دسترسی با آن چیز تنها برای عده‌ای معدود که به منابع مالی هنگفت دسترسی دارند و یا صاحب رانت ویژه‌ای هستند، امکان‌پذیر می‌شود، و فیلمساز مستقل که از این منابع خود را دور نگه می‌دارد، و یا نمی‌خواهد آلوده‌ی سرمایه‌هایی شود که منبع و منشاء آن روشن نیست، امکان فعالیتش روز به روز سخت‌تر می‌شود.

از حدود چند سال پیش ما با گرانی و جهش ناگهانی خیلی زیادی در قیمت‌ها و هزینه‌های تولید فیلم مواجه شدیم. درست است که بخشی از این جهش قیمت تابع شرایط عمومی اقتصادی کشور بوده است، اما به گمان من بخش اصلی این جهش قیمت در تولید فیلم کاملا ساختگی، آگاهانه و با هدف نابودی و یا از میدان به در بردن سینمای مستقل بود. ورود چند ارگان صاحب سرمایه‌های کلان به عرصه تولید فیلم، بلافاصله جهش ناگهانی قیمت‌ها را با خود آورد. این وضعیت نه تنها بخش لاغر و کم جان خصوصی را از میدان به در کرد، امروز حتی نهادهای دولتی متولی سینما نیز امکان رقابت با این ارگان‌ها را دارند از دست می‌دهند.

اما وضعیت سینمای مستقل در ایران کمی متفاوت است. سینمای مستقل در ایران هیچ‌گاه جریانی پررنگ نبوده است، حتی تردید دارم که تبدیل به جریانی شده باشد. ما فیلمسازان مستند مستقل داریم، مستندسازانی که تمام دوره‌ی حرفه‌ای‌شان مستقل کار کرده‌اند، اما از جریان سینمای مستند مستقل باید با احتیاط صحبت کرد. وقتی «جریانی» اینقدر نحیف باشد، به نوعی کمتر در معرض آسیب هم قرار می‌گیرد، مثل موری که لگدمال فیلی بشود، البته که در گل و لای فرو می‌رود اما نمی‌میرد، راه خودش را می‌یابد و به مسیرش ادامه می‌دهد.

دولت چه حمایتی می‌توانند از سینمای مستند مستقل داشته باشد؟

مهم‌ترین کمک و حمایتی که دولت می‌تواند به سینمای مستند مستقل بکند، سروسامان دادن به وضعیت پخش است. فیلم مستقل باید امکان پخش و اکران عمومی داشته باشد. دولت می‌تواند حق پخش این فیلم‌ها را بخرد و امکان پخش آن‌ها را نیز فراهم کند.

چالش‌ها و معضلات اصلی سینمای مستند مستقل را در حال حاضر چه مسائلی می‌دانید؟

دولت و تلویزیون به عنوان مهمترین مشتری سینمای مستند، باید از مقام تهیه کننده و مالک فیلم بیرون برود. ما امروزه در عنوان‌بندی فیلم‌ها می‌بینیم که تهیه‌کننده شخصی حقیقی است اما سفارش دهنده یا سرمایه‌گذار تلویزیون، مرکز گسترش و یا همان ارگان‌هایی است که گفتم. به قاعده و طبیعتا مالک و تصمیم گیرنده‌ چنین فیلمی باید تهیه‌کننده باشد، اما در ایران اینگونه نیست، تهیه‌کننده بدون موافقت سرمایه‌گذار هیچ تصمیمی نمی‌تواند درباره‌ سرنوشت و پخش فیلم بگیرد. این وضعیت آرشیو این نهادها را به گورستان فیلم‌ها تبدیل کرده است. معضل دیگری که این وضعیت ایجاد کرده این است که نهادهای دولتی نقش رقیب بخش خصوصی و سینمای مستقل را به عهده گرفته است، (این موضوع را آقای ابراهیم مختاری سال‌ها پیش در مقاله‌ای مفصل ضمن نقد قراردادهای مرکز گسترش به خوبی توضیح داده‌اند) از رقیب دولتی چه کمک و حمایتی می‌توان انتظار داشت؟

برای نمونه، شما وقتی فیلمی برای شبکه‌ی تلویزیونی Arte/ZDF می‌سازید، آن‌ها تمامی هزینه‌های فیلم را به عهده می‌گیرند و در عین حال مالک فیلم نمی‌شوند، یک امتیاز ویژه و یک سهم در فروش برای خود در نظر می‌گیرند. امتیاز ویژه اینکه اولین پخش فیلم باید از همان شبکه باشد و دیگر اینکه از فروش فیلم به شبکه‌های دیگر سهمی حدود بیست درصد به آن‌ها تعلق می‌گیرد. تهیه‌کننده صاحب اختیار فیلم است و می‌تواند فیلم را بعد از پخش اول به هر شبکه‌ی تلویزیونی، تارنماها، دانشگاه‌ها، مراکز علمی، پژوهشی و این آن بفروشد. در این شیوه‌ تولید هر سه طرف تولید کارگردان، تهیه‌کننده و سرمایه‌گذار بهره‌مند هستند. می‌بینید که ما با این شیوه تولید خیلی فاصله داریم. خلاصه کنم، انباشت و تمرکز سرمایه‌ی تولید در دست دولت، ممیزی سلیقه‌ای که اینها همدیگر را بازتولید می‌کنند، مهم‌ترین چالش‌های این حوزه است.

آیا این شرایط در نهادهای تصمیم‌گیر وجود دارد که فیلمسازان مستقل با حفظ نگاه مستقل خود با آن‌ها همکاری داشته و آثار خود را بسازند؟

این پرسش را باید دقیق کرد، نخست باید بدانیم که استقلال فیلمساز مستقل از منابع مالی‌اش سرچشمه می‌گیرد، بنابراین اگر منظورتان همکار در تولید است، نفس این همکاری نافی استقلال است. اگر منظور استقلال در رأی و نظر کارگردان است، باید بگویم که نه، خوش خیالی است. دیده شده که این نهادها بسیار علاقه‌مندند این ژست را بگیرند که در کار کارگردان دخالت نمی‌کنند، و مثلا استقلال کارگردان را محترم و به رسمیت می‌شمارند. به نوعی نقش سرمایه‌گذار خیرخواه و مهربان و حتی حامی کارگردان را به عهده می‌گیرند. به نظر می‌آید فیلم‌هایی هم شاهد این مثال تولید کرده‌اند، اما آن‌ها آرام آرام استقلال تو را می‌گیرند، بی‌ آنکه بدانی چه مسیری را طی کرده‌ای. اما به طور کلی حضور آن‌ها در تولید نقض غرض است، آن‌ها باید در پخش حمایتگر باشند.

وضعیت نمایش و توزیع آثار مستند را چطور ارزیابی می‌کنید؟

بد و نابسامان. توضیح همین دو کلمه بسیار مفصل است، به گمانم موضوع یک گفت‌وگوی جمعی یا همایش با حضور صاحب‌نظران این عرصه است. سعی می‌کنم اجمالا نظر خودم را بدهم.

ما هنوز یک سینمای ثابت ویژه‌ پخش فیلم‌های مستند نداریم، آیا دولت نمی‌تواند از عهده‌ همین یک کار برآید؟ ما نیازمند دست کم یک سینمای ثابت ویژه‌ پخش همیشگی فیلم‌های مستند هستیم. جایی که فیلم‌های مستند فارغ از کوتاه و بلندی زمان آن امکان پخش داشته باشند. آنجا را باید رفته رفته تبدیل به یک پاتوق فرهنگی و جایی برای بحث و فحص پیرامون سینمای مستند و سینما مستقل کرد. ما پاتوق‌های فرهنگی‌مان را از دست داده‌ایم و بجای آن محفل‌های کوچک چند نفره شکل گرفته است، این محفل‌ها خوب است، اما به هم گره نمی‌خورند و در هر صورت کارکرد پاتوق را پیدا نمی‌کنند. چند سال پیش که جریان سینمای هنر و تجربه راه افتاد، در آغاز برای ما نور امیدی بود، اما خیلی زود مشکلات و آفاتش بیرون زد. یکی همین نداشتن جای ثابت بود که مشکلی زیرساختی است، و دیگر نگاه مدیران این جریان به پخش بود. آن‌ها به سرعت به فکر بالا بردن آمار فروش افتادند. اساسا سینمای هنر و تجربه جایی بود برای نمایش فیلم‌هایی که امکان اکران عمومی در سینماهای رایج پیدا نمی‌کنند، اما می‌دیدیم که پرفروش‌ترین فیلم‌های روز سینمای ایران، که هیچ مشکل اکران و فروش نداشتند، در سینماهای هنر و تجربه طولانی مدت نمایش داده می‌شدند. روشن بود که این انحراف از موضوع است. نکته دیگر تحمیل معیار پخش فیلم‌های داستانی به فیلم‌های مستند بود؛ توجه و تشویق زیادی به ساخت فیلم‌های مستند بلند که بتواند یک سانس معمول سینما را پر کند. همین سیاست باعث شد که سینمای مستند ما پر شود از فیلم‌های زیاده‌گو و متورم. فیلم‌هایی ۷۰.۸۰ دقیقه‌ای که بیشتر از ۴۰.۵۰ دقیقه ظرفیت نداشتند. این سیاست آفت‌های دیگری هم به سینمای مستند ما وارد کرد که بحثش مجال دیگری می‌طلبد. البته هنر و تجربه امروز دیگر جریانی کاملا مرده است.

سینمای داستانی در سال‌های گذشته در عرصه بین‌الملل توانسته به توفیقاتی دست پیدا کند ولی سینمای مستند کمتر به موفقیت رسیده است. به نظر شما دلیل این اتفاق چیست؟

گمان نمی‌کنم این گزاره درستی باشد، مجموع توفیقاتی که سینمای مستند ما در سال‌های گذشته به دست آورده، حتما بیشتر از سینمای داستانی ماست، اما باید آن را بررسی کرد که دلیل دیده نشدن این موفقیت‌ها چیست؟ آیا دلیلش سایه سنگین سینمای داستانی بر ذهنیت عموم جامعه نیست؟ برای نمونه اولین جایزه‌ بین‌المللی سینمای ایران بعد از انقلاب را فیلم مستند «کوره‌پزخانه» کار محمدرضا مقدسیان از جشنواره فیلم مسکو در سال ۱۳۵۹به دست آورد، اما معمولا در منابع پژوهشی ما نامی از آن برده نمی‌شود و اولین جایزه‌ بعد از انقلاب را متعلق به فیلم «دونده‌» امیر نادری در سال ۱۳۶۴ می‌دانند؛ گویی سینمای مستند را به عنوان گونه‌ای از سینما به رسمیت نمی‌شناسند.

نکته‌ دیگر تبلیغات است، حجم پول در گردش سینمای داستانی با سینمای مستند قابل مقایسه نیست و این دو گونه‌ی سینما به همین نسبت از تبلیغات بهره‌مند می‌شوند و البته صدای موفقیت سینمای مستند هم به نسبت تبلیغاتش شنیده می‌شود. بنابراین به‌نظر می‌رسد باید این‌دوگونه سینما را باتوجه به ویژگی‌های زمینه‌ای متفاوتی که دارند بررسی کرد، وگرنه مقایسه راهگشا نخواهد بود. بله ما در سینمای مستند هنوز جایزه‌ی آکادمی اسکار نداریم، که یکی از دلایلش می‌تواند بی‌توجهی دولت باشد، چون وقتی فیلمی به مسابقات آکادمی راه می‌یابد، نیازمند تبلیغات وسیع در آمریکاست تا فیلم به دست داوران آکادمی برسد یا توجه آن‌ها را جلب کند، هزینه‌های این تبلیغات را هیچ تهیه کننده و فیلمساز مستقلی نمی‌تواند بپردازد، دلیلش هم این است که دولت بخش خصوصی را از پا انداخته است. دولت هزینه تبلیغات فیلم‌های داستانی را در آمریکا که چند برابر هزینه تبلیغات فیلم‌های مستند است به عهده می‌گیرد، اما همین مسئولیت را در سینمای مستند نمی‌پذیرد.

نکته دیگر اینکه اگر ما مهمترین جشنواره‌های سینمای داستانی را کن، ونیز، برلین، تسالونیکی در نظر بگیریم، برابر اینها در سینمای مستند جشنواره‌های دیگری داریم که می‌شود از ایدفا، هاتداکس، ویزیون دوری‌یل، سینما دو ری‌یل، مارسی، اوبرهاوزن و شفیلد نام برد، شاید بعضی‌ها این اسامی را کم وزیاد کنند ولی باز تغییر در اصل موضوع ایجاد نمی‌کند، سینمای مستند ما از همه‌ی این جشنواره‌ها جوایز معتبری به دست آورده است.

آیا می‌توان جریان سینمای زیرزمینی را در گونه مستند مثل سینمای داستانی امروز جدی‌تر از قبل دانست؟

سینمای زیر زمینی در ایران پاسخی است به شرایط ممیزی و پروانه ساخت. سینمای مستند همیشه جسورانه‌تر از سینمای داستانی عمل کرده است. به همین سبب زیر زمین و روی زمینش با هم پیوند دارد. از طرفی فیلم‌های زیادی ساخته می‌شوند اما دیده نمی‌شوند، به همین سبب اظهار نظر در اینباره دشوار است.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز