یک خوشنویس، نویسنده و شاعر مطرح کرد؛
تکنیک «برآمد» در خوشنویسی را متعلق به خودم میدانم/ شاعر باید روی لبه تیز حقیقت و واقعیت قدم بردارد/ انجمن خوشنویسان پویایی خود را از دست داده است
حسین قنواتی که سالهاست روی شعر نو در خوشنویسی کار میکند و خود نیز یکی از اهالی قلم است، با طرح یک سوال از دوگانهی شعر نو و کلاسیک به عنوان یک پرسش بیپاسخ، میگوید: ضرورت ایجاد شعر نو این است که شعر کلاسیک ظرفیت پرداختن به مسائل اجتماعی و سیاسی روز را نداشته است پس چرا امروز میبینیم شاعران اشعار نو چندان به مسائل اجتماعی و سیاسی روز نمیپردازند؟!
به گزارش خبرنگار ایلنا، خوشنویسی همواره یکی از هنرهای کاملا ایرانی به حساب میآید؛ هرچند برخی از کشورها بر سر تصاحب آن تا امروز تلاشهای بسیار کردهاند اما اینکه خوشنویسی در دنیای امروز چقدر بر اساس تغییر نگرشها و تعاریف به روز شده، سوال دیگری است.
یکی از موضوعات مرسوم در خوشنویسی از گذشته تاکنون پرداختن به اشعار کلاسیک و البته آیات قرآنی و احادیث است. این رویه را باید نوعی قانون نانوشته دانست که خوشنویسان در هر سطح به آن وفادار بودهاند. حال سوال این است که آیا ادبیات معاصر که شعر نو نیز بخش مهمی از آن است، تا چه حد مورد توجه هنرمندان خطاط قرار گرفته است؟ آیا میتوان گفت عرف و تعصب خوشنویسان و استادان فن باعث بروز اینعدم توجه شده است؟ لااقل باید گفت بخشی از ماجرا مربوط به همین سخت نگریهاست. با همه اینها هستند برخی هنرمندانی که برای انجام کارهای نو در چهارچوب قواعد کلاسیک تلاش و خلاقیت خود را به کار میگیرند. حسین قنواتی از همین دسته خطاطان است. او علاوه بر ابداع شیوه یا تکنیک «برآمد» که منحصر به خودش است و دو سه دهه قبل ایجاد شده، اشعار برخی شاعران معاصر را در قالب تابلوهای خوشنویسی به مخاطبان نسلهای مختلف ارائه کرده است. قنواتی فارغالتحصیل انجمن خوشنویسان ایران است و در سالهای ۱۹۹۲ و ۱۹۹۸ برگزیده جشنواره خوشنویسان جهان اسلام شده است. حسین قنواتی به تازگی نمایشگاه دیگری را برگزار کرده که مکان آن گالری تابستان واقع در خانه هنرمندان ایران است و «ابدیتی از تو» نام دارد.
قنواتی طی گفتگو با ایلنا ضمن توضیح درباره سبک و سیاقش به بیان جزییات دیگری از فعالیتهایش پرداخت. در خلال گفتگو برخی از آثار قنواتی در قالب عکس قابل مشاهده است.
نمایشگاه «ابدیتی در تو» را بر چه اساس برگزار کردید و تعداد آثارتان در این رویداد چند تابلوست؟
من به مناسبت بیست و یکم آذرماه که زادرزو شاملوست ۲۱ اثر آماده کرده بودم اما آنها را به هجده عدد تقلیل دادم. کمی به کیفیت آن سه اثر در مقایسه با باقی آثار اطمینان نداشتم؛ به همین دلیل آنها را پیش روی مخاطبان قرار ندادم. انشالله بخش فروش آثار هم داریم. فکر میکنم سال ۱۴۰۱ بود که میخواستم اولین نمایشگاه پروژه هر شاعر یک نمایشگاه را بر اساس اشعار فروغ فرخزاد برگزار کنم که به دلیل اتفاقات رخ داده در آن مقطع، میسر نشد. نمایشگاه را «عشق، زخم، زن» را نام نهاده بودم. این پروژه را نگه داشتهام و انشالله در زمان خودش برگزار شود.
مبنای انتخاب اشعار برایتان چه مواردی است؟
معمولا سعی میکنم از تصاویر درون اشعار ترکیبات تازهای را انتخاب کنم.
از توجهتان به شعر نو در خوشنویسی بگویید. این تعلق از کجا میآید. البته که خودتان شاعر هستید و آثاری را هم منتشر کردهاید.
معمول است که هنر خوشنویسی و خوشنویسان بیشتر به آثار و اشعار کلاسیک میپردازند، تا دیگر آثار. معمولا میبینیم که خوشنویسان اشعاری از سعدی، حافظ و مولانا و دیگر شاعران کلاسیک را مدنظر قرار میدهند. این یک روند معمول است که از گذشته وجود داشته است. من خارج از این رویکرد عمل کردهام و میکنم؛ به این دلیل که خودم شاعر و نویسنده هستم و خودتان هم به این موضوع اشاره کردید. در واقع از سالها قبل این رویه را پیش گرفتهام. یک نمایشگاه نیز داشتم که سال نود و شش در گالری لاجورد برگزار شد. این نمایشگاه گزیدهای از اشعار شاعران معاصر را تشکیل میداد.
سلاخی میگریست.. به قناری کوچکی دل باخته بود/ شعر از احمد شاملو
از آن سال تاکنون زمان زیادی گذشته است.
بله و پس از آن نمایشگاه من این ایده را با خود داشتم. قصدم این بود برای هر شاعر بزرگ و مطرحی در روز زادروزش نمایشگاهی شامل آثار خوشنویسی برگزار کنم و به این واسطه برخی از ابیات و آثارشان را مورد توجه قرار دهم.
دیده و احساس میشود که استادان فن در این هنر نسبت به تغییرات و نوآوریها به هر شکل ممکن، گارد دارند. این تعصب چقدر برایتان مورد مواجهه بوده است؟
واقعا نمیدانم این تعصب در خوشنویسی از کجا میآید. خودم، هم در شعر و هم در خوشنویسی این نوع رفتارها را احساس کردهام. گاه پیش آمده که از سوی خوشنویسان نسبت به کاری که میکنم، شاهد برخوردهایی نیز بودهام. پیش آمده که از خوشنویسان سنتی بازخوردهای خوبی نگرفتهام.
شما در گذشته تکنیک یا شاید بتوان گفت سبکی را ابداع کرده بودید که «برجسته» یا «برآمد» نام دارد و متعلق به خودتان است.
بله درست است. و باید بگویم این تکنیک به نوعی متفاوت از خوشنویسی سنتی است. حدود بیست و پنج سال پیش بود که با استفاده از متریال مقوا و کارهایی که قبلا در جلدسازی سنتی انجام میشده، تابلویی برجسته خلق کردم.
پس میتوان آن را متعلق به شما دانست. و اینکه قاعدتا این روش یا تکنیک برایتان به مقوله کاملتری بدل شده است.
بله همینطور است. این تکنیک را متعلق به خودم میدانم. و همانطور که خودتان گفتید این تکنیک به مرور طی بیست و پنج سال گذشته پیشرفت کرده و حال نیز برایم کاربردی است.
آیا تکنیک «برآمد» حال به بلوغ رسیده یا اینکه هنوز برایتان جای کار دارد؟
بله به بلوغ خودش رسیده است. اما خب معمولا اشتباهی پیش میآید که با این تکنیک متفاوت است. موافق هستید که امروز با وجود دستگاههای برش و مقولاتی چون لیزر و دیگر موارد، شرایط و نوع فعالیتها نیز به نوعی تغییر کرده است. پیش آمده و خودم هم در فضای مجازی دیدهام که برخی از دوستان حروف را میبُرند و بعد آنها را کنار هم میچسباندند با این تصور که این، یک کار تکنیکال است! در صورتی که چنین رویهایی به کاری که من انجام میدهم و آن را تکنیک میدانم، متفاوت است و اصلا آن نیست. آنچه من انجام میدهم از بافت مقوا فرآوری میشود.
این یعنی کپیکاری از تکنیک شما؟
بله به نوعی همینطور است و این کپی شدن بیشتر به صورت فنی انجام میشود؛ یعنی در رویهای که دوستان انجام میدهند، حتی لازم نیست آنها خوشنویس باشند! آنها موارد لازم در راستای این سبک و سیاق را از اینترنت میگیرند و آن را برش میزنند.
جدا از این موضوع خودتان وجود اینترنت و ابزار و ادوات کامپیوتری و دیجیتال را در اعتلای خوشنویسی موثر میدانید؟ و به نظرتان تا چه حد میتواند به این هنر دیرین و کلاسیک آسیب بزند؟
به نظرم مواردی که گفتید به لحاظ کاربرد متریال، مواد، ابزار و امکانات زمانی وجهه هنری پیدا خواهد کرد که ما آن تکنیکها و آن قواعد مهم خط و خوشنویسی را بدانیم. زمانی که ما به آن قواعد و چهارچوبها اشراف نداشته باشیم و از ابزار و ادوات استفاده کنیم، به بنیانهای یک هنر سنتی مانند خوشنویسی آسیب زدهایم. این رویه در صورت عدم پایبندی به قواعد بدون شک آسیبزا خواهد بود. اینگونه است که آنچه صرفا بر اساس امکانات رخ میدهد، به ضد خودش تبدیل میشود. در این صورت با اثری صرفا تجاری مواجه خواهیم شد که فاقد ارزش هنری است! باید به این موضوع هم توجه داشته باشیم که همه مردم با قواعد خوشنویسی و اصولی که دارد، آشنا نیستند؛ بنابراین این روند ادامه پیدا خواهد کرد. و این یعنی دوری مردم از هنرهای سنتی، این اتفاق در همه رشتهها رخ داده است. اگر بخواهم به عنوان یک شاعر هم حرف بزنم باید بگویم این اتفاق در شعر هم رخ داده.
در فراسوی پیکرهایمان با من وعده دیداری بده/ شعری از شاملو
اینگونه به نظر میرسد که شعر معاصر از چند دهه قبل مسیری نامشخص را پیموده! روندی که نمیتوان آن را طی مسیر در جهت شعر امروز دانست.
بله درست است. موضوعی وجود دارد که تقریبا همه با آن موافقیم و آن درباره ایجاد و ابداع شعر نو است. زمانی که میپرسیم ضرورت ایجاد شعر نو چه بوده؟ میشنویم یا میخوانیم که شعر کلاسیک ظرفیت پرداختن به مسائل اجتماعی و سیاسی روز را نداشته است. در چنین شرایطی شعر نو آمد که این کارکرد را داشته باشد. تا به اینجا با این نظریه مشکلی نداریم. اما به امروز که میرسیم میبینیم شاعران اشعار نوی ما حتی اشخاص نامی، چندان به مسائل اجتماعی و سیاسی روز نمیپردازند. درست است به هرحال مقولاتی چون ممیزی و ضرورتهای دیگری وجود داشته، اما به هرحال شاعر باید روی لبه تیز حقیقت و واقعیت قدم بردارد و در خدمت جامعه و روزگارش باشد. الان به هر مصلحتی که هست شاعرانی را نمیبینیم که مسائل سیاسی و اجتماعی را مدنظر قرار دهند و بر آن اساس زبان مردم و جامعه باشند. اتفاقا برنامهای فرهنگی داشتم که ساخت آن فعلا منتفی شده است. میخواستم به این واسطه ضمن ورود کردن به هنرهای مختلف، درباره موضوع مذکور شاعرانی را دعوت نمایم. متاسفانه ساخت این برنامه فعلا منتفی شده است. البته فصل یکم این برنامه ساخته شده و به فکر ساخت فصل دوم بودیم که رویه تولید آن فعلا منتفی است.
شما در کشور ترکیه هم حضور داشتهاید و به فعالیتهای هنری در این کشور پرداختهاید. بسیار میشنویم که کشور ترکیه برای هنر خوشنویسی و البته تصاحب آن تلاشهای بسیار میکند. با توجه به مواجهه مستقیمتان در اینباره چه نظری دارید؟
اتفاقی که میگویید به ویژه در خطوط عربی مانند نسخ و ثلث، رخ داده و ترکیه در زمینه خوشنویسی مرکزیتی پیدا کرده است. این مورد را هم میتوان خوب تلقی کرد و هم میتوان آن را به حساب غفلت مراکز فرهنگی مربوطهمان گذاشت.
مهمترین آنها انجمن خوشنویسان ایران است.
به هرحال نقدهای بسیاری به انجمن خوشنویسان ایران و عملکردی که دارد، وارد است. تا همین یک دهه پیش خوشنویسی جزو دروس مدرسه هم بود و حال اینطور نیست. به طور کلی همه ما در زنگ هنر درسی به اسم خوشنویسی داشتیم که متاسفانه حال دیگر اینطور نیست. در حال حاضر چنین ارتباطی واقعا قطع شده است. از طرفی خیلی از مراکز بودجهبر معطوف میشوند به مبلغی از بودجه که گویا در انحصار افراد خاصی قرار میگیرند.
آنچه از آن سخن میگویید، جریانی مافیایی است که طی این سالها خیلی نامحسوس به مسیر خودش ادامه داده است.
بله درست است. این جریان مافیایی واقعا وجود دارد.
به هرحال با توجه به اینکه خاستگاه خودتان هم انجمن خوشنویسان بوده، جدا از هر اتفاق و تعبیر، چقدر توانسته به توسعه و ابقا و ارتقای هنر خوشنویسی کمک کند؟ و اینکه در دنیای امروز شاید اعزام هنرمندان به فستیوالها و نمایشگاههای بینالمللی بخشی از وظایف انجمن خوشنویسان ایران باشد.
من انجمن خوشنویسان ایران را به دلیل اینکه متولی خوشنویسی ایران است، دارای اهمیت میدانم. به هرحال میتوانیم بگوییم هنر خوشنویسی یک متولی دارد؛ اما با رویکردها و سیاستگذاریهایی که حال دیگر معلوم است، جواب نداده است. که اگر اینطور بود باید نتایج آن را میدیدیم. همانطور که میدانید انجمن خوشنویسان ایران وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است و بودجهبری فرهنگی دارد. انجمن واقعا امکانات کمی هم ندارد. به نظر میرسد که این امکانات و بودجه به چند نام انحصاری محدود میشوند. به طور کلی انجمن خوشنویسان ایران نسبت به قبل پویایی خود را از دست داده است.
ای دوریت آزمون تلخ زندهبگوری/ بیتی از احمد شاملو
تمهیدی برای متولیان دارید؟
به نظرم انجمن باید در جهت پویایی بیشتر، براساس جوانگرایی تغییراتی را ایجاد کند. عدم تغییر یعنی آبی راکد که به تدریج به گنداب تبدیل میشود. همین الان اگر یک خوشنویس برای برگزاری نمایشگاه در اماکن مربوط به انجمن خوشنویسان ایران به این مرکز، مراجعه کند، بعید میدانم به راحتی بتواند چنین کاری انجام دهد. همانطور که گفتم معمولا انجمن خوشنویسان در انحصار چند نام است. الان این کاستی در هنر خوشنویسی خیلی مشهود است. متاسفانه روال اینگونه است که ملاک استعدادها نیستند. زمانی که مکان یا نهادی متولی یک هنر است، باید به هنرمندان مستعد و خیلی موارد دیگر بها دهد؛ تا ارتباط و روابط و اینطور مسائل! این رویهای که میگویم را در حوزه نشر و عرصه گالریداری هم میبینم. این روزها اینکه یک جوان مستعد داستانی خوب نوشته باشد، اتفاقی بعید است. چنین شخصی الزاما صاحب نام نیست چون تازه وارد عرصه مورد نظر شده اما با استعدادست. واقعا چنین فردی باید به کجا مراجعه کند؟ کدام ناشر کار چنین فردی را انجام میدهد؟ من خودم شخصا در حال حاضر یک رمان دارم که مورد تایید چند تن از افراد معتبر و عرصه ادبیات است، اما هنوز موفق به چاپ آن نشدهام و خب شما حساب کنید فردی تازهکار هم نیستم و به هرحال سالهاست در این عرصه فعالم. من به شما به عنوان خبرنگار این ایده را میدهم که خودتان به چند دفتر نشر مراجعه کنید و ببینید برخوردها فرهنگی است یا بنگاهی است؟! حتی نشرهای معتبر نیز به سمت و سوی چنین فضایی رفتهاند. خودم در مواجه با نشرهای بزرگ نیز چنین برخوردهایی دیدهام. من الان دیگر چندان جوان نیستم و خب بسیار شاهد برخوردهای حذفی بودهام. طی مواجهه با اولینها مانند کتاب اول، یا نمایشگاه اول با چنین مواردی مواجه بودهام. واقعا فرهنگ و هنر ما نباید به این سمت و سو برود. هنر را باید ابزاری به ضد انحصارطلبیها بدانیم و هنر باید به نادرستیها اعتراض کند.
آیا ناگفتهای باقی مانده که بخواهید دربارهاش توضیح دهید؟
امیدوارم اتفاقات خوبی در پیش باشد. به هرحال همین گرفتن گالری و برگزاری نمایشگاه به امری خیلی دشوار تبدیل شده است. گالریهای خصوصی که تکلیفشان روشن است. کلا در این رابطه صحبتهای عجیب و غریبی بیان میشود. مثلا اینکه میگویند تا سال آینده زمان خالی نداریم! اگر کمی گالریگردی کرده باشید درخواهید یافت فضای موجود همانی است که طی این گفتگو دربارهاش صحبت کردیم. در پایان از شما و توجهتان به هنر و ادبیات امروز، ممنونم.
گفتگو: وحید خانهساز