کارگران مظلوم چوکا را نجات دهید
عدهای از کارگران چوکا با امضاء طوماری خطاب به مدیرعامل تاپکو از وی خواستند هرچه سریعتر کارگران این کارخانه بزرگ تولیدی را ساماندهی کند.
به گزارش ایلنا از رشت، در این نامه که به دفتر خبرگزاری کار ایران (ایلنا) ارسال شده آمده است:
مدیر عامل تاپکو
جناب امیر شقاقی
موضوع: رنجنامه چوکا و چوکائی
سلام علیکم؛
بیمقدمه و با دلهایی اندوهبار:
آیا خبر دارید در یک سال و نیم گذشته بر سر کارخانه بزرگ چوکا این قطب صنعت کاغذسازی کشور و این بزرگترین مجتمع تولیدی استان فقیر ما، با حدود ۱۰۰۰ نفر شاغل مستقیم و بالای چندین هزارمیلیارد ریال گردش مالی سالانه چه آمده است؟
آیا خبر دارید از حدود یک سال ونیم پیش تنها به دلیل سوءتدبیر در تأمین مواد اولیه و عدم علاقه به بهرهگیری از دانش و تجربه مدیران و کارشناسان مجرب شرکت و برخوردهای امنیتی با کارشناسان صنعت و منفعل کردن آنها، توسط مدیر عاملی خودشیفته بر کارخانهای که به طور متوسط ماهانه بالای شش هزار تن کاغذ کارتن تولید میکرد چه گذشته است؟
آیا خبر دارید پرسنل و کارگرانی که سالیان سال هر روز با پویایی در تکاپوی چرخش چرخهای تولید این شرکت و با نیت رونق اقتصاد و صنعت این مملکت و کسب درآمدی حلال برای خود و خانواده خویش، شادمانه در این مجتمع ورود و خروج میکردند چگونه از سال گذشته با مشاهده سوءمدیریت منتج به رکود تولید و نهایتاٌ تعطیلی بیمعنی کارخانه و اخراج عنادگونه کارشناسان و همکاران منتقد دلسوز خود، دچار افسردگی و رخوت و استیصال شدهاند؟
گزیدهای از رفتارهای مدیر عامل چوکا در یک سال مدیریت وی منعکس میشود تا مگر شما برای نجات چوکا و نجات یک شهرستان در این استان سراپا نیازمند کاری کنید:
مدیرعامل شرکت چوکا، در اولین سخنرانی خود در ابتدای ورود به چوکا در سالن آمفیتأتر شرکت خطاب به پرسنل و مسئولان گفت: «هریک از مدیران شرکت و همینطور مسئولان شهرستان و استان اگر با ایدهها و مدیریت من در چوکا مخالفت کنند پا روی خون شهدا گذاشتهاند»!!! به این ترتیب وی با این ادبیات بهت برانگیز در یک بنگاه اقتصادی تکلیف همه منتقدان را همان روز اول مشخص کردند.
نامبرده در همان اولین جلسات هیئت مدیره به روشی منحصر به فرد اختیار تمام اعضای هیئت مدیره را کتباٌ سلب میکند. بنابراین وی هیچ تصمیم اجرائی را هر چند در حد تعطیلی کارخانه نیازمند مصوبه هیئت مدیره نمیبیند. همچنان که در هیچ امر و اقدامی، خود را نیازمند مشورت گرفتن و استعلام از هیچ مدیر و کارشناسی ندیده و نمیبیند.
تصمیمها و اقدامهای مدیرعامل نیز از زوایای دیگری شگفتانگیزاست؛ وی در سخنرانی پس از معارفه در چوکا از ایجاد و بهرهبرداری کارخانه بازیافت یا o. c. c در سال ۷۶ و تولید و مصرف بیش از ۷۰درصد خمیر بازیافتی در چوکا اظهار شگفتی کرده و با انتقاد شدید از این اقدام و با این توجیه که چوکا برای مصرف ۱۰۰درصد چوب طراحی شده است آنرا ضربهای به شرکت تلقی کرد و بدون توجه به نظر کارشناسان گفت: «ما کم کم به سمت طراحی اولیه چوکا یعنی ۱۰۰ درصد چوب پیش میرویم»!!. (گویا نامبرده از محدودیت شدید اعمال شده بر برداشت از جنگلها در بیست سال پیش کاملاٌ بیاطلاع بودهاند) تا اینکه نهایتا پس از گذشت سه ماه پس از عاجز ماندن از تهیه همان ۳۰درصد چوب، پذیرفت که ادامه حیات چوکا بدون بازیافت غیرممکن است!.
مدیرعامل در جمع مدیران و سرپرستان شرکت این بار از تعطیلی کارخانه تخته چندلائی مجتمع اظهار شگفتی کرد و بدون هیچ استعلام کارشناسی گفت: «من این کارخانه را تا ماه آینده راهاندازی میکنم! از همین امروز یک هیئتی از مدیران و سرپرستان و تکنسینهای فنی کارخانه را مأمور راهاندازی کارخانه تخته چندلائی پس از تعطیلی ۱۵ ساله خواهم کرد از همین امروز آقایان بروند چوب درجه یک برای این کارخانه تهیه کنند!!!». (گویا وی از قیمت فوق العاده بالای چوب آن هم چوب درجه یک و محدودیت آن از دو دهه گذشته و ورود و جایگزینی مصنوعات دیگر مثل MDF و عدم توجیه پذیری تولید تخته چندلائی در کشور بیاطلاع بوده و صد البته خود را نیز بینیاز از اخذ نظر کارشناسان میدید!!) به این ترتیب مدیر عامل نه یک ماه بلکه بیش از چهار ماه مجربترین تکنسینها و پرسنل فنی شرکت را از خدماترسانی در خط اصلی تولید محروم و درگیر یک پروژه بیمعنی کرد که البته پس از صرف هزینهها و راهاندازی آن به همان نتیجهای رسید که پیشاپیش مدیران و کارشناسان دلسوز شرکت گوشزد کرده بودند بنابراین همان جا رها کردند!!!.
مدیر عامل دوباره اما، با جمع کردن مجدد سرپرستان و مدیران شرکت تصمیم جدید و شگفت انگیز دیگر خود را اظهار کرد و گفت: «بنده ۱۲۰ هزارتن تولید کاغذ برای سال آینده هدفگذاری کردهام و البته انتظار دارم تا پایان اسفند ماه امسال هم (حدود ۴۵ روزه) حداقل ۱۰ هزارتن تولید تحویل بدهید!!». شعاری که نه برای کارشناسان شرکت بلکه برای هر کارگر ساده چوکا نیز از محال محال بود. (سقف تولید سالانه طی دهه گذشته ۷۰ هزار تن بوده است). جالب آنکه وی برای چنین هدف بلندپروازانهای حتی هیچ تعمیر، شاتدان و نوسازی را در خط تولید مستهلک چوکا نیاز ندید و در پاسخ کارشناسان به عدم امکان دستیابی به چنین هدفی بدون بازسازی گفت: «... زمان جنگ هم ما تحریم بودیم و سلاح نداشیم اما به همت رزمندگان موفق بودیم شما تخته گاز! بروید بقیهاش با من». (گویا وی قوانین اقتصاد و رقابت و تجارت و بازار را اشتباهی گرفته بود).
وی چندین ماه شعار راهاندازی کارگاه تولید کمپوست از ضایعات چوبی (یک محصول جانبی) را داد و گفت: «تمام مقدمات فراهم شده و ماشین آلات کمپوست سازی از کشور آلمان میرسد!!». به این ترتیب کلی نیرو و انرژی را صرف ساختن سوله و سرند کردن چندین هزار تن خاک کرد و سرانجام بینتیجه رها کرد.!!
وی محوریت تولید کارخانه را رها کرده و ماهها مشغول ساخت و تجهیز یک کارگاه پالت زنی ۶ نفره در مجتمع شد و بارها در سخنرانیهای خود گفت برای محصول آن با پتروشیمیها قرارداد بسته شده است اما اکنون ماههاست پس از راهانداری گاهی با فعالیتی اندک رها شده است.!
مدیرعامل تقریبا تمامی مدیران میانی باسابقه و اکثر سرپرستان و کارشناسان مجرب صنعت را منفصل از شغل خود کرده است و در عوض تعدادی افراد بازنشسته مجهولالهویه را به عنوان مدیر و مشاور با حقوق و تسهیلات و امتیازات آنچنانی وارد و به کار گرفته است و تعدادی از مدیران و سرپرستان و کارشناسان ارزشی و دلسوز شرکت را که جزء والاترین سرمایه سازمان محسوب میشدند به دلایلی واهی تنها به خاطر یک انتقاد ساده و یک اظهار نظر کارشناسانه خلاف میل مدیریت، از شرکت اخراج کرده است!!!.
علیرغم همه شعارهای انقلابی وعدههای بلندپروازانه و دستنیافتنی فوق؛ مدیر عامل در تیرسال ۹۴ برخلاف نظر همه کارشناسان مبنی بر عدم نیاز به توقف تولید برای بازسازی (به دلیل وجود چهار خط مستقل بازیافت و دوبویلر برای شرکت)، بدون اطلاع قبلی و بدون مصوبه هیئت مدیره و اخذ مجوزهای لازم و قبل از ارائه طرح توجیهی و اخذ تسهیلات و قبل از برگزاری مناقصه قانونی و قبل از تهیه بخشی از تجهیزات مورد نیاز، یک شبه تصمیم به تعطیلی کارخانه بزرگ چوکا میگیرند و نتیجه آن میشود که اکنون همه شاهدند: ماهها تعطیلی و توقف بیسرانجام تولید، ماهها روز کار ساختن چهار شیفت کاری، کندن و رها کردن بسیاری از تجهیزات و فوندانسیونهای مربوطه، کندن و رها کردن سقف مهمترین بخش کارخانه در فصل بارندگی و جریان سیل آسای باران به تجیزات میلیاردی شرکت، نیمهکاره رها کردن بسیاری از کارها توسط پیمانکاران به دلیل عدم تعهد به پرداختها، و نهایتاً جمع کردن و راهاندازی ناقص همه آنها. جالب آنکه علیرغم تعمیرات ناقص و معیوب بخشها و تجهیزات به دلیل بیبرنامگی و عدم تخصیص مناسب بودجه موجود، وی در رفتاری غیرمتعارف و برخلاف نظر کارشناسی اقدام به کندن سطح وسیعی از محوطه یارد و نیز جاده منتهی به آن و مشگذاری آنها با میلگرد ۱۸!! و بتن کاری آن کرده و نیز اقدام به رنگآمیزی در و دیوار و رویه تجهیزات میکند که به طور کلی جزء اولویتهای بازسازی محسوب نمیشد.
درگیریها و اعتصابهای پیاپی کارگری و اخراجیهای بیمعنی و بحرانآفرین، قراردادهای پیمانکاری مبهم، غیرقانونی و آبکی و بسیار منحرف از قیمت متعارف و معنیدار.
جالب است که تنها اقدام ملموس پس از تعطیلی کارخانه لایروبی حوضچههای فاضلاب است که ابتدا به پیشنهاد و همکاری یکی از مدیران با پیمانکاری به قیمت حدود ۴۵،۰۰۰ ریال به ازای هر متر مکعب برای لایروبی یکی از حوضچهها قرارداد بسته میشود اما آقایان متعاقباٌ قرارداد مرموز دیگری را با پیمانکاری دیگر برای لایروبی چند تا از همان حوضچهها (همه کنار هم و با ماهیتی یکسان) با قیمتی کاملاٌ متفاوت (۸۱،۰۰۰ ریال به ازای هرمترمکعب) منعقد میکند. که براساس یک برآورد سرانگشتی در مجموع بیش از ۷ میلیارد ریال اختلاف قرارداد به ضرر شرکت بسته شده است. و جالب آنکه وی لایروبی این حوضچهها را که حداکثر در هر ۸ سال یک بار انجام میگرفته در محافل عمومی و گاهی نزد مسئولان برای اولین بار در عمر چوکا گزارش کرده و آنرا تنها به مدیریت خود نسبت میدهند!!.
عدم توجه به تامین مواد اولیه علیرغم ماهها تعطیلی کارخانه و راهاندازی بیمعنی و بدون مواد اولیه و تولید کارخانه و سوختن بیهدف میلیونها متر مکعب گاز در روز و تولید بخار و رها کردن آن به فضا و تحمیل هزینه اضافی به شرکت فقط با هدف عوام فریبی و ایجاد فضای روانی در منطقه.
قرارداد غیرکارشناسی و توجیه ناپذیر با شرکتی تجاری جهت واردات چوب از روسیه با قیمتی سه برابر چوب داخلی به نحوی که نه تنها صرفهای در تولید کاغذ از آن مترتب نیست بلکه قیمت تمام شده بسیار فراتر از قیمت کاغذ در ایران خواهد بود. توضیح اینکه از هر ۳. ۵ کیلو چوب یک کیلو خمیر استحصال میشود که با لحاظ کردن هزینههای تولید و در نظر گرفتن قیمت کاغذ کرافت لاینر در بازار ایران که حداکثر ۱۸۰۰ تومان است قیمت تمام شده بسیار بالاتر از قیمت کاغذ در بازار خواهد بود.
خلاصه این مدیریت یک پدیدهای نوظهور است که حداقل چوکا نه به خود دیده و نه نیز هرگز خواهد دید!!!