چرا بذرهای توسعه روستایی را نکاشتیم/ضرورت توسعه کارآفرینی زنان روستایی گیلان
![چرا بذرهای توسعه روستایی را نکاشتیم/ضرورت توسعه کارآفرینی زنان روستایی گیلان](https://cdn.ilna.ir/thumbnail/CCd18AevFiqx/YdHYY4gWkVxziNocTLLHoQVar3TrxmvO0e6SENMutiBXz7JNO2nT2KLgCR9h7O_-yMtFV2AKWHv4l_4LeI27Qq4xQIoDjB_gIQDHEiqNepRBeBVXNnV0pv5n4GwPeb-L7otfNPZWXfo,/27.jpg)
سئوال اینجاست که چرا با وجود این تعداد از برنامه های خُرد و کلان همچنان نیاز به شناخت بذرهای توسعهی روستایی گیلان احساس میشود! چرا آن بذرهایی که در این خطهی آباد و سرسبز باید پیشتر کاشته میشد، به خوبی به بار ننشست و یا اساسا کاشته نشد تا ثمره آن را در قالب توسعه ای پایدار شاهد باشیم.
مصطفی بلورچی- معضلات توسعه روستاهای کشورمان، به ویژه در استان گیلان را می توان به فهرستی بلندبالا درآورد، اما مهم ترین آنها را چنین در نظر میگیرم: بیکاری فصلی، مهاجرت نیروی کار جوان، کمبود تجهیزات و امکانات کشاورزی مکانیزه و صنعتی، دسترسی دشوار به خدمات بیمهای و درمانی، دوری از امکانات و خدمات شهری، نقشآفرینی ناتمام زنان در امور کار، کمبود امکانات آموزشی و تفریحی، ناکافی بودن اعتباراتِ تخصیص یافته به فصل عمران و نوسازی روستا، پایین بودن میزان سرمایهگذاری دولت در امور زیربنایی، کاهش میزان امید به زندگیِ جوانان، اعتیاد و فقر، و شاید از همه مهمتر بحران حفظ و ارتقاء هویت بومی به همراه از دست رفتن فرصتهای کارآفرینی و گردشگری است.
سوال اینجاست که چرا با وجود این تعداد از برنامه های خُرد و کلان همچنان نیاز به شناختِ بذرهای توسعهی روستایی گیلان احساس میشود! چرا آن بذرهایی که در این خطهی آباد و سرسبز باید پیشتر کاشته میشد، به خوبی به بار ننشست و یا اساسا کاشته نشد تا ثمره آن را در قالب توسعه ای پایدار شاهد باشیم. در این میانه این همه سوال بی پاسخ، یکی از مسائل مهمی که بر جغرافیای روستایی ایران تأثیر بسزایی دارد و مغفول مانده، توجه به کارآفرینی زنان روستایی است.
از گذشته تاکنون زنان روستایی با استفاده از کارآفرینی باعث پویایی اقتصاد و فرهنگ جامعه روستایی بودهاند. یک پژوهش علمی نشان میدهد روابط معناداری بین موانع فردی، دانشی، دسترسی به امکانات محیطی، اقتصادی، حقوقی و فرهنگی- اجتماعی با کارآفرینی زنان روستایی وجود دارد. همچنین عوامل محیطی – جغرافیایی، دسترسی به امکانات، موانع دانشی – مهارتی و موانع حقوقی به ترتیب مهمترین موانعی بوده که وضعیت کارآفرینی زنان روستایی را پیش بینی نموده است. نتایج این پژوهش نشان داد که عدم کارآفرینی زنان روستایی و عوامل محیطی– جغرافیایی نسبت به سایر عوامل بیشترین تأثیر را داشته و بیشترین میزان کارآفرینی در زنان با تحصیلات کمتر و زنان سرپرست خانوار مشاهده شده است.
در تحقیقی با هدف بررسی عوامل موثر بر موفقیت کارآفرینی زنان روستایی شمال کشور _در میانهی دههی ۸۰ (سال ۱۳۸۶) _ زنان روستایی کارآفرین استانهای گیلان، مازندران و گلستان جامعه هدف بودند. میانگین سنی زنان کارآفرین ۳۸ سال بود و حدود نیمی از آنها فرزند اول یا دوم خانواده و شغل پدرِ بیش از نیمی از آنان کشاورزی بوده است. حیطه کاری اکثریت آنان فعالیتهایی همچون کشاورزی، دامپروری، صنایع دستی و خدمات است. از نظر پاسخگویان خانواده بیشترین تاثیر را بر موفقیت کاری آنان داشته است. کمک به بهبود شرایط زندگی خانواده، و پس از آن کسب درآمد مستقل مهم ترین محرک پاسخگویان جهت راه اندازی کسب و کار و حصول موفقیت بوده است. امکان پیشبینی نیاز مردم به محصولات و خدمات و امکان پیشبینی میزان تقاضا برای محصولات و خدمات نسبت به سایر عوامل در محیط کاری آنها مهیاتر بوده است. از نظر ویژگی های روان شناختی، زنان کارآفرین عمدتا آینده نگر، نوگرا و خوداتکاء هستند. بیش از نیمی از آنان در کلاس های مرتبط با کسب و کار شرکت نموده اند و از نظر مشارکت در فعالیت های اجتماعی، بیشتر آنها در شرکت های تعاونی عضویت دارند. تلویزیون، بازدید از کسب و کار دیگران و شرکت در کلاس های آموزشی - ترویجی رایج ترین کانال های ارتباطی جهت کسب اطلاعات شغلی بوده است. موفقیت زنان کارآفرین استان مازندران بیشتر از استان های گیلان و گلستان است. زنانی که بر تاثیر پدر بر موفقیت خود صحه گذاشتند نسبت به سایر زنان از میانگین موفقیت بالاتری برخوردار بوده اند. میزان استفاده از رادیو، تلویزیون و اینترنت نقش معنادار و مثبتی در موفقیت آن ها داشته و انگیزه کسب درآمد بیشتر و کمک به بهبود شرایط زندگی خانواده در کارآفرینی آنان تأثیر بالایی داشته است.
توجه به وضعیت فرهنگی و اجتماعیِ حال و گذشته زنان کارآفرین و بررسی موانع و محدودیت های موجود می تواند شایستگی ها و تواناییهای آنها را آشکار، و موانعی که در شکلگیری فرایند این امر مهم در جهت مشارکت هرچه بیشتر زنان در اقتصاد خانوار و کشور و همچنین در تحولات فرهنگی و اجتماعی دارد را مهیا نماید. در پژوهشی که در سال ۱۳۹۹ با عنوان «بررسی زمینه های توسعه کارآفرینی از دیدگاه زنان کارآفرین استان گیلان» از ۳۹۰ کارآفرین گیلانی به انجام رسیده است نشاندهنده اثرگذاری زمینه های فرهنگی(سطح تحصیلات، شرکت در کار گاه ها، دریافت مشاوره از انجمنهای تخصصی، شرکت در دوره های کار آفرینی، مشاوره با سایر کار آفرینان) و اجتماعی(حمایت خانواده، حمایت سایر گروه ها، مسئولیت پذیری اجتماعی، نگرش خانوداه، نگرش عمومی به کار آفرینی محیط زندگی، الگوپذیری گرایش عمومی به کار آفرینی، عضویت در انجمن های کار آفرینی، عضویت در گروهای کارآفرینی رسمی و غیر رسمی، اعتماد اجتماعی) بر توسعه کار آفرینی در استان گیلان است.باید این موضوع را درنظر داشت که کارآفرینی زنان روستایی هم موجب افزایش شوق و انگیزه و ماندگاری آنها در زندگی جاریشان میشود و هم به رفع معضلات اقتصادی خانواده و رشد فرهنگی و اجتماعی فرزندان یاری رسانده و در نتیجه به ابعاد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی توسعه روستایی کمک بسزایی خواهد کرد.