خبرگزاری کار ایران

در یادداشتی انجام شد؛

واکنش تاج‌گردون به سخنان نماینده سابق کهگیلویه بزرگ

واکنش تاج‌گردون به سخنان نماینده سابق کهگیلویه بزرگ
کد خبر : ۴۹۸۴۲۸

رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس پاسخ نماینده سابق کهگیلویه بزرگ که وی را معلوم‌الحال خوانده بود را داد.

به گزارش ایلنا از یاسوج ، در زمان حادثه تروریستی روز چهارشنبه هفته جاری در مجلس شورای اسلامی نماینده گچساران و باشت برای نشان دادن قدرت جمهوری اسلامی و نشان دادن صحن علنی مجلس عکسی از خود و دو نماینده دیگر مجلس منتشر کرد که واکنش هایی را در پی داشت.

نماینده سابق کهگیلویه بزرگ یکی از کسانی بود که به این پست اینستاگرامی "تاج گردون " واکنش نشان داد و در کانال تلگرامی خود نوشت"   مردم شریف و ولایت مدار استان کهگیلویه و بویراحمد از خندیدن این دو نماینده معلوم الحال در کنار شهدای محافظ مجلس و مردم بی گناه بدست تکفیرهای کافر معذرت خواهی می کنند"

"غلامرضا تاج گردون" در پاسخ به این اظهارات "نماینده سابق کهگیلویه بزرگ در مجلس شورای اسلامی " یادداشتی نوشته است که متن یادداشت را با هم می خوانیم.

به نام خدا

بسیجی لبخند بزن؛

من وقتی برادرم شهید شد لبخند زدم… وقتی دوستم در بغلم تکه‌تکه شد لبخند زدم… وقتی آتش خمپاره بر سرم بود لبخند زدم…

از همان نوجوانیم معلوم‌الحال بودم تا به امروز. نمیدونم چی شد بعد از سال‌ها همان حالت واسم پیش اومد. الان که حدود بیش از سی سال از اون دوران میگذره و به قولی عاقل مردی شدیم، بازهم دیدم هنوز معلوم‌الحال هستم.

صحن علنی نشسته بودیم، خبر اومد فاصله ۳۰-۴۰ متری صحن درگیریه و داعش اومده داخل! اونایی که مجلس رو میشناسن میدونن هیچ حفاظی تا داخل صحن وجود نداره و از بالا و پایین میشه به صحن حمله کرد. خبر رفت بیرون و رسانه‌ها پوشش خبری دادند… مردم و موکلین نگران بودند و به ما پیام می‌دادن. مأموریت همه ماها این بود که صحن را عادی بگیریم و همه‌چیز عادی باشه. این یعنی معلوم‌الحالی… آخه داعش بیست قدمی و عادی…

نطق داشتیم؛ من نفر سوم بودم، نفر اول گفت اول شما صحبت کنید. آدم باید در این شرایط معلوم‌الحال باشه و نطق کنه و در خصوص یه چیزهای دیگه حرف بزنه. فعلاً که مأموریت ما این بود و اگه درب رو باز می‌کردن و اجازه خروج می‌دادن شاید مأموریت ما چیز دیگه ای می‌شد.

بیرون بعضی‌ها نگران بودند و شاید ترس. کنار  دو دوست عزیزم آقای جعفرزاده و حاج زارع نشسته بودیم. هر دو جانباز جنگ. یاد جنگ افتادیم. بهشون گفتم بیاین عکس بگیریم من بفرستم بیرون و خبرنگارها هم همینو گفتن. بهشون گفتم: بسیجی لبخند بزن؛ اونایی که اهل جنگ بودن میفهمن این یعنی چی. این لبخند امام بود در اون دوران و در این دوران نیز کلام رهبرمان است که می‌فرمایند این ترقه بازیه…

آره حاج‌آقا؛ ما معلوم‌الحالیم، شما ببخشید… ولی بدان، من لبخندم را فراموش نکردم و نمی‌کنم

 

 

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز