نماینده گچساران و باشت در مجلس گزارش داد:
افزایش سهم مناطق توسعه نیافته نفتخیز کشور/ رشد اقتصادی 8 درصدی و سرمایهگذاری خارجی
نماینده گچساران و باشت در مجلس شورای اسلامی در گزارشی به موکلین خود به تشریح فعالیت های صورت گرفته و برخی معضلات کنونی کشور پرداخت.
به گزارش ایلنا از یاسوج، غلامرضا تاج گردون در گزارش به موکلین خود چنین آورده است:
موکلین عزیزم؛ همچنان که مکرر عرض کردم، صبر پیشه کنید چرا که در این وانفسای مشکلات حاد مملکت، کار سخت است و سخت... و البته هر ایده و پیشنهاد شما نیز میتواند آغازگر راهی جدید برای آبادی این دیار باشد...
روزهای اول تعطیلات را سعی کردم با دعوت از تعدادی از مسئولان ملی به منطقه، برخی از موضوعات و مشکلات را بررسی کنیم و تاحدودی خوب بود. میشود گفت در ۴ روز ۶ مسئول ملی از منطقه بازدید داشتند. بگذریم از اینکه همین دید و بازدیدها بجای اینکه در استان ما تشویق و ترغیب شود، موجب کارشکنیهایی از جنس حسادت هم در پی داشته ولی کار مردم و منطقه موضوعی نیست که بشود آدم خودش را گرفتار این نوع مسائل کند...
مجلس تعطیل بود ولی من کمیسیون را به دلیل ضرورت جمعبندی مباحث مربوط به برنامه ششم تعطیل نکرده بودم. چون مهمترین پیشنهادها و جمعبندیها میبایستی از کمیسیون بودجه به تلفیق ارائه میشد و همین موضوع لازم بود کمیسیون کار بیشتری انجام دهد.
جلسات پیش کمیسیون و مطالعه پیشنهادها وقت زیادی را میگرفت. اعتقاد داشتم برنامه ششم در سه موضوع اصلی باید حرف مشخص بزند و به همین منظور با همکاری کارشناسان مرکز پژوهشها و دولت، در سه محور اصلی پیشنهادهای مشخص تنظیم کردم و به کمیسیون ارائه دادم.
رشد اقتصادی هشت درصدی و سرمایه گذاری خارجی
برای دستیابی به چنین رشدی که به نظرم به دلایل متعدد فعلاً تا حدودی غیرقابلدسترس است، میبایستی الزاماتی تعریف کنیم. صرف نوشتن ۸ درصد رشد و نرخ بیکاری یکرقمی آنچه میخواهیم حاصل نخواهد شد. ۱۰-۱۵ بند مشخص که الزامات رسیدن به این رشد را فراهم میکند تنظیم کردم. برای این رشد باید اولازهمه منابع تجهیز شود. آوردن حداقل ۶۰-۷۰ میلیارد دلار سرمایه خارجی الزام برنامه است و ما باید شرایط را برای هر دولتی که روی کار باشه فراهم کنیم. منابع درون کشورمان اصلاً اجازه چنین رشدی را بدون ورود سرمایه گزاری خارجی نمیدهد. شرایط کنونی هم نه ازنظر فضا و نه ازنظر قوانین، چنین اجازهای را نمیدهد. وقتی دلواپسان فقط با دادن یک مجوز وام ۵ میلیارد دلاری چنین فریاد وا اسلاما سرمی دهند فکر میکنید میشود حرف چند صد میلیارد دلاری را جا انداخت؟! طوری صحبت میکنند که گویی سرمایهگذاری خارجی یعنی کفر! البته دیگه کمتر به این حرفها گوش میدهند ولی کسانی که این حرفها را میزنند بیکاری جوانان را فقط روی کاغذ میبینند.
تا حالا هزار جوان بیکار را یکجا ندیدند که جمع شده باشند و با عشق و امید صحبتها شما را گوش میدهند به امید فردای بهتر. امیدوارم تلفیق و مجلس و بعد از آن این الزامات را تصویب کنند و گرنه با حلوا حلوا اصطلاحاً دهان شیرین نمی شود. در جلسه غیرعلنی که مربوط به قراردادهای نفتی بود هم همین حرف را زدم. اگر قبول نداریم در چهار طرف ایران تابلوی ورودممنوع سرمایه را بزنیم ولی به مردممان هم بگوییم سطح ما همینه و نمیتوانیم برای شما و فرزندانتان کار خاصی کنیم.
چند پیشنهاد دیگری که دولت را الزام کنیم سهم نفت در سرمایه گزاری را بالا ببریم و از این جلسه پیشنهادها تنظیم کردیم و ارائه شد.
توزیع عادلانهتر درآمد و بهبود ضریب جینی
تا حدودی دولتها در این زمینه تلاش کردند و پیشنهادهایی هم ارائه کردند. اما آنچه بیش از همه مشهود است فاصله بسیار زیاد درآمد سرانه بین استانهای مختلف کشور است. بهعنوانمثال درآمد سرانه مردم استان کهگیلویه و بویراحمد فقط ۶۰ درصد متوسط درآمد سرانه کشور است. این یعنی فاجعه! فکر میکردم فقط استان ما چنین وضعی را دارد. وقتی به اردبیل و چهارمحال رفتم دیدم این استانها که ظرفیتشان بیشتر از ماست وضعی مشابه یا بدتر از ما دارد. دیدم لازمه کاری کرد که مسیر هدایت منابع را تا حدودی تغییر دهیم. در سفر رئیسجمهور به استان یک بحث تشکیل صندوق مطرح شد ولی چون فرصت کم بود نشد در این خصوص کارکرد و لازم بود بیشتر از منظر ساختاری روی موضوع کارکرد. در این مدت مشورتهای زیادی کردم و یک متن اصطلاحاً درستوحسابی تنظیم کردم و به مرکز پژوهشها و سازمان مدیریت دادم و تقریباًهمه پذیرفتند و ارائه شد. تشکیل این صندوق هدایت منابع به سمت استانهای توسعهنیافته بود و هر استانی یک صندوق توسعه خواهد داشت و بنای خوبی خواهد شد. نمیتوانم ادعای بزرگی کنم ولی اگر چنین پیشنهادی تصویب بشه و دولتها همکاری کنند طی دو برنامه میشود تعادل را به وجود آورد. دورانی که در سازمان برنامه بودم کار مطالعاتی مشترکی با سازمان ملل در این خصوص داشتیم و چند الگوی کشورهای درحالتوسعه هم که در این زمینه کار خوبی انجام داده بودند را مطالعه کرده بودیم و کار مطالعاتیاش همراه باکار پایلوت چند نقطه خوب میرفت جلو که دولتی آمد و ولع پول خرج کردنش آنقدر زیاد بود که همهچیز را به هم زد و...
به هر حال فعلاً این پیشنهاد را ارائه کردیم و فکر میکنم مجلس استقبال خوبی کند و ما هم گوشهای از وظیفه خود را انجام دادیم. وقتی این پیشنهاد را تنظیم کردم و ارائه کردم یک دوست باتجربهای گفت اینکه رئیس کمیسیون برنامهوبودجه از یک استان محروم بیاد نتیجهاش همین میشه که الگوهای از توسعه و رفع فقر را باهم میبیند. بههرحال امیدوارم این پیشنهاد هر اصلاحی دارد صورت بگیرد و نتیجه دهد. من در مباحثی که در حضور رئیسجمهور گفتم اینطور بیان کردم اگر بخواهیم استان ما درآمد سرانهاش نزدیک به درآمد سرانه کشور شود باید حداقل سالانه ۱۸۰۰ میلیارد تومان در آن سرمایه گزاری انجام شود. الآن این عدد در حد فاجعه است و نمیتوانم در این یادداشت بیان کنم. تشکیل و اجرا چنین پیشنهادی این ظرفیت را دارد که یک جریان حداقل هزار میلیاردی سرمایهگذاری را برای استان فراهم کند. اصطلاح ما لرهاست که میگوید: جوی آب را باید از سرآب درست کرد...
بهبود محیط کسب و کار
رتبه کشور ما در این زمینه خیلی بد است. تقریباً از این منظر در صد کشور دوم هستیم و هر چه پول هم بخواهیم بیاوریم امکانپذیر نیست بشود مشکل بهرهوری و رشد را به وجود آورد. در مملکتی که باید بخش خصوصی و فعالین اقتصادی کار اصلی را انجام دهند رقیب اصلیشان دولت است و بخش نزدیک به حاکمیت و بخش عمومی. هرروز صدای از هم پاشیدن یک بانک، موسسه، نهاد، بیمه و... به گوش می رسد. ریشه آن که مشخص میشه عمدتاً نهادهای حکومتی و بعضی نهادهای خاص است. معلومه بخش خصوصی نمیتواند با این نهادها رقابت کند و پول مردم هم کجا میرود. قصد نداشتم این عدد را بیان کنم ولی بد نیست مسئولان استان که معمولاً کمتر به این موضوعات دقت میکنند و مردم هم نمیدانند این چند عدد را داشته باشند. نظام حاکمیت بانکها کار ارزشمندی که میکنند نسبت تسهیلات به سپرده در استانهای محروم معمولاً بالاتر از یک قرار میدهند. مثلاً اگر در استان ما یک تومان مردم سپرده بگذارند بیش از یک تومان در استان ما وام میدهند. وقتی ریز آن را نگاه میکنیم میبینیم یک موسسه متعلق به همین نهادها در یک استان محرومی مثل استان ما پولی را که به بهانه سپرده گذاری از مردم استان جمع میکنند کمتر از ده درصد ان را در استان تسهیلات میدهد و مابقی را در تهران و سیستم خودشان خرج میکنند. منابع مالی برجهای در حال ساخت انتهای اتوبانهای شرقی و غربی تهران از کجا می آید؟؟ جالبه مردم بدانند پولی که این موسسه از مردم جمع میکند تقریباً بهاندازه بزرگترین بانک استان است! وقتی همصدای از هم پاشیدگیاش بلند میشه بازهم مردم ماست که بیچاره میشوند. اگر میخواهیم محیط کسبوکارمان درست شود اصطلاحاً باید یک آدم با اراده و جرات داری پیدا بشه و این سفرهها را که سالهاست پهنشده جمع کند نه اینکه یکی را جمع کند و دوتا جدید پهن کند. اینا را خیلی ملموس با مثال استانم زدم تا موکلینم بدانند موضوعات ملی و قوانین خیلی مهم هستند و چگونه تا گوشه زندگی شما ورود پیدا میکند و بعد بعضیها که اصل موضوع را نمیدانند مردم مظلوم را مشغول حرفهایی میکنند که آدم حرص میخورد ...
در کنار این پیشنهادها چند پیشنهاد دیگر هم به کمیسیون ارائه کردم که فعلاً کمیسیون تصویب کرد و امیدوارم مجلس هم تصویب کند.
موضوع همسانسازی و افکار پوسیده سیاسی
چندی پیش نامهای به استاندار (همزمان با سفر وزیر محترم کار) نوشتم. هرکسی باسلیقه خودش آن را تفسیر کرد و خیلی متأسفم از اینکه مسئولین استان آن را پیگیری نکردند و متأسفانه بعضی رسانهها و اهلقلم استان هم که باید به کمک بیایند جور دیگری به موضوع نگاه کردند و تأسفبارتر از همه، آدمهای بهاصطلاح سیاسی شهرم که نهایت دیدشان از اون طرف تا بابامیدانه و از طرف دیگه اشتباهی از جاده قدیم لیشتر میروند روی پل قدیم خیرآباد و به دره میافتند، چیزهایی نوشتند که آدم حرصش میگیره چرا باید سرنوشت جماعتی از مردم عزیزم گرفتار این فکرهای پوسیدهای باشه که سالهاست مردم را گرفتار خودشون کرده...
یکی از موضوعات اصلی نامه من، موضوع همسانسازی بود. اصلاً این حرف من فقط ربطی به نفت گچساران و همشهریانم و کار سیاسی ندارد. الآن که دیگر من به رأی نیاز ندارم. بحثم بر این است این شکاف زیاد بین دریافتی افراد باید برداشته شود. درست است جرقه آن در ذهن امثال من از کارگران نفت شکل گرفت، ولی موضوع ملی است و کسی هم به فکر نیست. به وزرا مربوطه هم رسماً نوشته بودم اگر به فکر اصلاح نباشید شاید جوری اصلاح شود که شما با مشکل مواجه شوید. وقتی وزیر توجه نمیکند، استاندار حتی یک پیرو نمیزند و سیاسیون و اهلقلم ما هم عوضی راه را میروند، من باید چکار کنم؟ باید ساز اونا را بزنم یا فکر خودم و سرنوشت مردم را توجه کنم...
وقتی این بحث را با دوستان دولت و کمیسیون مطرح میکردم، یک مثال زدم. این مثالم واقعی است. گفتم چند روز پیش یک جوان و دوست نفتی من یک پیام داد. گفت آقای تاج گردون، امروز دوست من دریکی از نقاط نفتی گچساران همراه با همکار دیگرش دچار حادثه شد. دوست همکارش رسمی بود و اصطلاحاً نفت او را تا تهران بوک کرد و دوست غیررسمی و حجمی کار من فقط هدایتش کردند به سمت بیمارستان شهید رجایی. در نفت ، مابین دو نفر که یک کار مشابه را انجام میدهند تفاوت دریافتی تا ۵-۶ برابر هم میرود. به دوستان همکارم در کمیسیون عرض کردم کاری به نفت من نداشته باشید از همین رانندگان مجلس که شرکتی و غیرشرکتی هستند حقوقشان را سؤال کنید، همین وضعیت است. بههرحال فعلاً که دولت کمک نکرد و یک متن کارشناسی نوشتم و کمیسیون تصویب کرد و انشالله امیدوارم مجلس هم تصویب کند. اگر آقایان ننویسند تاج گردون مخالف دولت است و باج گرفت و رفت سفر؛ حرفی که نمیدانم به این آدمهای کوتهفکر چه پاسخی دهم.
بههرحال سه روز اول هفته را در کمیسیون به این نوع کارها مشغول بودیم و مجلس تعطیل بود و ما تعطیل نبودیم.
پیگیری موضوعات حضور مسئولین در هفته پیش را سعی کردم در همین هفته انجام دهم.
موضوع اجرای طرح خیابان بلادیان
در خصوص اجرا این طرح، من و فرماندار و دیگر مسئولین خیلی وسواس داریم و دوست داریم وقتی شروع کردیم ۳-۴ ماهه جمعش کنیم. آخرین جلسات اجرایی را با رئیس و اعضاء هیئتمدیره شرکت عمران و بهسازی کشور داشتیم. سعی شده از بهترین و سریعترین روش اجرایی استفاده کنیم. تعارف نکنیم استان ما هنوز ظرفیت فرهنگی، اجتماعی و اجرایی این نوع کارها را ندارد و باید ذرهذره کار را جلو ببریم. به هرحال هر تغییری یکسری حواشی نیز دارد و انشالله همهچیز آماده شود برای اجرای کار...
موضوع طرحهای در حال اجرا راه
جلسهای را با حضور وزیر محترم راه و شهرسازی داشتم و راهها و پیشنهادها را بررسی کردیم و موضوع را از سازمان مدیریت هم پیگیری کردیم و خوشبختانه تا حدود قابلتوجهی حل شد. فقط پیمانکاران چهار طرف گچساران بهجز پیمانکاران روکشها و جادههای فرعی قریب به ۴۰ میلیارد تومان طلب دارند و با جدیت هم دارند کار میکنند. فکر میکنم مردم از کارشان راضی باشند. بههرحال مشکلات مالی دولت خیلی زیاده ولی با توجه به مصوبه اخیر، انشالله بهزودی مشکلات مالی هم تا حدودی حل شود و بتوانیم در آینده نهچندان دور به بهرهبرداری برسند. پول و اعتبار را باد نمیآورد، باید پیگیری کرد و کسی که پیگیری میکند را باید کمک کرد نه اینکه چوببر پایش زد...
آبرسانی دشت لیشتر، امامزاده جعفر و خان احمد
موضوع بعدی که ظرف دو روز بعد از سفر پیگیری شد موضوع آبرسانی دشت لیشتر و امامزاده جعفر و خان احمد بود. جلسه فوری با حضور معاونین و مدیران کل سازمان مدیریت، معاون وزیر نیرو، معاون وزیر جهاد کشاورزی، مدیرکل جهاد کشاورزی استان و مدیرعامل آب منطقهای استان برگزار شد و خوشبختانه چون دو جلسه بسیار خوب کاری در محل طرحها انجامشده بود حرفها و پیشنهادهای من جا میافتاد. باور نمیکردند با تجهیز منابع فقط در این دونقطه طی ۲-۳ سال آینده میشود حداقل ۸ هزار هکتار زمین را آب داد. صورتجلسه و تصمیمات خوبی گرفته شد و انشالله مسئولین استان پیگیری کنند تا حصول نتیجه. البته من هم در کنارشان هستم.
جلسه در تلفیق سازمان مدیریت در خصوص تخصیص اعتبار بیمارستانهای استان، موضوع رینگ بافت فرسوده هم انجام شد و انشالله در هفته آتی سایر موضوعات انجام میشود
حضور در مسابقات پارالمپیک
وزارت ورزش و کمیته المپیک و پارالمپیک طی سه چهار سال گذشته از من برای بازیهای آسیایی، جام جهانی فوتبال، المپیک دعوت کرده بودند و حتی مقدمات را فراهم کرده بودند ولی نرفتم. از پارسال هم از من برای پارالمپیک دعوت کرده بودند چون در این چند سال علیرغم کم مهریهای خیلیها، ازشون حمایت خاص کرده بودم و دوست داشتند کارشان را ببینم، قول قطعی نداده بودم ولی مثل گذشته مقدمات را فراهم کرده بودند. قرار بود دوشنبهشب پرواز باشد صبح دوشنبه به دلیل کارهایی که داشتم اعلام کردم شرکت نمیکنم و دوستان عزیزم آقایان تابش و جعفرزاده که در سفر بودند ناراحت شده و بهنوعی که اگر شما نیایید ما هم نمیرویم. علیرغم مسافت طولانی برزیل و داشتن کار در کشور به خاطر جانباز عزیز و همکار خوبم آقای دکتر جعفرزاده نماینده محترم رشت که انجام سفر برای ایشان سخت است و دوست داشت من حتماً با ایشان باشم همراهشان شدم و یک سفر حدود بیستساعته انجام شد.
از دبی تا برزیل حدود ۱۵ ساعت پرواز یکسره بود. در طول سفر که خوشبختانه هواپیما مجهز به اینترنت بود با ارتباط با دبیر کمیسیون، کارهای آخر متون برنامه ششم را جهت ارائه به کمیسیون نهایی کردم. میشه گفت حدود نیمی از سفر را کار فشرده انجام دادم و نیم دیگر را استراحت و کتابی را که علاقه داشتم مطالعه کردم.
ورود به برزیل به دلیل تفاوت زمانی تا حدودی با خستگی و اصطلاحاً گیجی سفر روبهرو بودیم. با استقبال سفیر و دیگر مسئولان روبهرو شدیم تا پس از استراحت کافی خودمان را برای شرکت در مراسم افتتاحیه داشته باشیم.
مراسم بسیار سنگین و جالبی بود و تنوع جمعیت و فرهنگهای مختلف را میشد در آنجا دید. با این تفاوت که درصد قابلتوجهی حتی از تماشاگران هم، معلولین و همراهان آنان بود و شور آنان چیز دیگری بود. افتتاحیه صحنههای جالبی داشت که مردم آن را دیدند و نیاز به طرح آن نیست.
فردای آن روز اولین مدال کشورمان توسط ورزشکار قهرمان هم استانیم آقای پاکباز اهل سی سخت کسب شد. وقتی در دهکده المپیک رفتم سراغش، اصلاً فکر نمیکرد من یا هر هم استانی را آنجا ببیند. جوان خوب و باانگیزهای بود و امیدوارم هم خودش و هم مسئولان استان تلاش کنند دور دیگر طلای زرد رنگ را از آن خود کند.
فارغ از مباحث مسابقات که نکات خاص خودش را داشت، برای من ظرفیتهای اقتصادی برزیل و شاخصهای آن مهم بود. در دهه گذشته برزیل را جزء دو سه کشور نوظهور در اقتصاد مینامند. این را گفتم که به بحثهای اول یادداشتم برگردم. در دورهای که ما نتوانستیم حتی یک میلیارد دلار سرمایه گزاری واقعی وارد کشور کنیم در آن کشور ۶۰۰ میلیارد دلار سرمایه خارجی وارد شد. درست است در همین دوره ما هم ۸۰۰ میلیارد دلار خودمان را دود کردیم، اما نکته ظریف سرمایه خارجی این است که بهرهوری و فنّاوری را بالا میبرد و نمیگذارد پول خودمان هم هدر رود. جالبه که بدانیم در همین دوره و از همین پول، سالی دو میلیون شغل جدید در برزیل به وجود آمد. نمیدونم ما چطور میتوانیم با این روشهایمان مشکل بیکاری را حل کنیم...
سفر و کار ما به انجام رسید. موضوعات درون استان، مرا در طول سفر به این واداشت تا یادداشتی با عنوان از ماست که برماست بنویسم. واقعیتی است که امیدوارم هم استانیهایم و بخصوص نخبگان و اهلقلم به آن بپردازند.
افزایش سهم مناطق نفتخیز و مناطق توسعهنیافته
شورای محترم نگهبان ایرادات رسمی خودش به لایحه احکام دائمی را به مجلس اعلام کرد و از دفترم خواستم برایم ایمیل کند. حسب احتیاط لایحه را با خودم آورده بودم و همچون پرواز رفت نیمی از زمان طول پرواز را به بررسی ایرادات شورای نگهبان پرداخته تا با آغاز کار مجدد مجلس، کار را با موضوع مشخص مهمی آغاز کنیم. اگرچه با توجه به ایرادات شورای نگهبان بر موضوعات مربوط به ایثارگران که آن را مغایر مصوبه مجمع تشخیص میداند و از منظر حقوقی حرف درستی است و همچنین موضوع معافیتها که میبایستی با ستاد کل وارد مذاکره شویم، ولی خوشحالم از اینکه به دو پیشنهاد دیگرم که به تصویب رسید ایرادی نگرفتهاند و انشالله نهایی میشود... یکی افزایش سهم مناطق نفتخیز و مناطق توسعهنیافته از درآمد نفت از دو درصد به سه درصد (البته با یک اصلاح ظریف دیگر) که حداقل اعتبارات این مناطق از این محل ۵۰ درصد افزایش مییابد و دوستان هم استانیم توجه کنند یکسوم از این اعتبار متعلق به مناطق نفتخیز و دوسوم متعلق به مناطق توسعهنیافته است.
همچنین پیشنهادی که به تصویب رساندیم و امتیازات خاص و ویژه برای شهرستانهایی که نرخ بیکاری آنان بالاتر از میانگین نرخ بیکاری کشور هستند در نظر گرفتیم. در اینگونه مناطق که عمده مناطق زاگرس نشین است، معافیت مالیاتی برای واحدهای صنعتی، معدنی و خدماتی مشابه مناطق آزاد بوده و توسعه واحدها نیز همین حکم را دارند و البته پیشنهادها ارزشمند دیگری که تصویب شد و مورد ایراد واقع نشد و انشالله موکلین عزیزم بهره آن را خواهند برد و دوست دارم هم استانیهای عزیزم و بالأخص نمایندگان همکارم و مسئولین استان به این موضوع توجه کنند که با این پیشنهادها است که سهم ما بالا میرود خودمان را اسیر تنگنظریها و حرفهای غیرفنی نکنیم. نتیجه اینگونه حرفها ماندن برجاست و دلسرد شدن...
موکلین عزیزم؛ همچنان که مکرر عرض کردم، صبر پیشه کنید چراکه در این وانفسای مشکلات حاد مملکت، کار سخت است و سخت... و البته هر ایده و پیشنهاد شما نیز، می تواند آغازگر راهی جدید برای آبادی این دیار باشد...