سفر خبرنگاران از صنعت تا حماسه در دل بازی دراز
یادگاری جاودان از شجاعت جوانان وطن
جمعی از خبرنگاران استان کرمانشاه با حضور در شرکت خمیرمایه برتر اسلامآباد غرب و بازدید از ارتفاعات بازی دراز، سفری از دل صنعت و تولید تا سرزمین حماسه و رشادتهای دوران دفاع مقدس را تجربه کردند؛ جایی که خاک آن با خون جوانان وطن عجین شده و یادگاری از ایستادگی و فداکاری بهجا گذاشته است.
به گزارش خبرنگار ایلنا از کرمانشاه ،صبحی سرد و دلانگیز بههمراه جمعی از خبرنگاران و اصحاب رسانه استان کرمانشاه با همکاری بسیج رسانه، راهی شهرستان اسلامآباد غرب شدیم تا از شرکت خمیرمایه برتر بازدید کنیم.
در این بازدید، خبرنگاران با مراحل تولید خمیرمایه و تلاشهای متخصصان و کارگران این واحد صنعتی آشنا شدند تلاشهایی که نشان میدهد چگونه اراده و دانش داخلی میتواند به تولید محصولاتی باکیفیت بینجامد و نیاز کشور را تأمین کند.
پس از این بازدید صنعتی، سفری به عمق تاریخ و حماسه در انتظار ما بود. ارتفاعات بازی دراز، جایی که خاکش با خون بهترین فرزندان این مرز و بوم عجین شده است. مسیری پرپیچوخم که هر گام آن یادآور نبردهای سخت و ایثارگرانه رزمندگان در دوران دفاع مقدس است.
ایستادن بر بلندای این ارتفاعات، حسی توصیفناپذیر به همراه داشت. باد ملایمی میوزید اما در پس این سکوت طبیعت، فریادهای مقاومت و شجاعت شنیده میشد. روزگاری دشمن بر این دژ مستحکم چیره شده بود و از همین نقطه بر سرپل ذهاب، قصر شیرین و گیلانغرب آتش میریخت. مردمانی بیدفاع قربانی این تجاوزات بیرحمانه بودند و جوانان این سرزمین با رشادتهای خود، بازی دراز را از چنگال دشمن آزاد کردند.
چشمانداز زیبای طبیعت در تضاد با خاطرات تلخ آن دوران بود. به گذشتهای فکر میکنم که حتی پیش از تولد من رقم خورده است؛ زمانی که جوانانی با دلهای سرشار از ایمان و عشق به وطن، از جان خود گذشتند. چهره مادرانی در ذهنم نقش میبندد که جوانانشان در این خاک آرمیدهاند.
اشک بیاختیار از چشمانم جاری میشود. این خاک مقدس است؛ با خون شهیدان رنگ گرفته و به ما یادآوری میکند که امنیت و آزادی امروز، میراث آن ایثارگریهاست. بازی دراز تنها یک ارتفاع جغرافیایی نیست، بلکه نمادی است از ایستادگی، فداکاری و عشقی بیپایان به وطن.
حاضران در سکوتی آمیخته با غرور و اندوه به تماشای مناظر ایستاده بودند. شاید هرکدام در ذهن خود یاد و خاطرهای از آن دوران یا احساسی به شهدای این سرزمین داشتند.
بازدید از بازی دراز برای همه ما یادآور مسئولیتی بزرگ شد؛ اینکه نباید فراموش کنیم چه خونهایی بر این خاک ریخته شده تا امروز این سرزمین از دست ناپاکان در امان باشد.
داریوش ملکی یکی از راویان دوران دفاع مقدس روایت های از خاطراتی و رشادتهای رزمندگان این منطقه می کند و می گویید : در اوایل سال ۱۳۵۹ عراق ارتفاعات بازی دراز را اشغال کرد و نیروهای ایرانی چندین عملیات به نام «بازیگران یک، دو و سه» برای آزادسازی این منطقه انجام دادند. به گفته او، عملیات بازیگران سه از همه مهمتر و سنگینتر بود که طی آن نیروهای ایرانی موفق شدند دشمن را به عقب برانند.
اما عراق با پشتیبانی دوباره منطقه را اشغال کرد. در همین درگیریها شهید علیاکبر شیرودی همراه با کمک خلبانی که قطع نخاع شد، در این منطقه حضور داشتند. ملکی اشاره میکند که شهید شیرودی در روستای زرین جوب به شهادت رسید. همچنین ستوان حسین ادبیان از کرمانشاه از گردان مالک اشتر نیز به شهادت رسید؛ این گردان در نبرد بازی دراز بهطور کامل از بین رفت و رزمندگان یا شهید شدند یا به اسارت درآمدند.
ملکی درباره اهمیت بازی دراز میگوید: «در این منطقه، عملیاتهای متعددی انجام شد و نیروهای مردمی، بسیج، سپاه و عشایر با رشادت فراوان در کنار ارتش جنگیدند. عراقیها که با آشنایی کامل به زبانهای کردی، فارسی و عربی تلاش داشتند این منطقه را در اختیار بگیرند، در نهایت با مقاومت رزمندگان مجبور به عقبنشینی شدند.»
وی تأکید میکند : بازی دراز نقشی کلیدی در تثبیت خطوط مرزی و دفاع از مناطق غرب کشور داشت. او همچنین به اهمیت مشارکت مردم، زن و مرد، در این عملیاتها اشاره کرده و میگوید: «همه با هم ایستادند تا این خط مرزی حفظ شود و دشمن به ناچار به پشت نوار مرزی عقب رانده شد.»
سرهنگ ملکی به نقش این عملیاتها در آزادسازی خرمشهر و حفظ امنیت منطقه غرب کشور اشاره میکند و یادآور میشود: رشادت رزمندگان و حضور نیروهای مردمی در کنار ارتش مانع پیشروی بیشتر دشمن شد.
سپس همراه خبرنگاران و بسیج رسانه به بلندای ارتفاعات، جایی که آسمان و زمین به هم نزدیکتر میشوند، چشمهایم به یادمان شهدای گمنام دوخته میشود. فاتحهای زمزمه میکنم و دلم پر از اندوه و غرور میشود. اینجا همان جایی است کا زمانی میدان نبردی سهمگین بوده است؛ جایی که جوانانی با دستان خالی اما دلهایی پر از ایمان در برابر دشمنی تا بن دندان مسلح ایستادند و نام بازی دراز را به نمادی از ایستادگی و حماسه تبدیل کردند. نگاهم به دوردستها دوخته میشود؛ به سرپل ذهاب، قصرشیرین و گیلانغرب که روزگاری زیر آتش دشمن قرار داشتند. این ارتفاعات یادآور روزهایی است که خاک وطن بوی باروت میداد و آسمانش به جای پرنده، میزبان هلیکوپترها و گلولهها بود. اینجا هر سنگ و هر تپه، قصهای از فداکاری را در دل خود دارد. قصههایی از جوانانی که بهجای برگشتن، بهجای ترسیدن، تا پای جان ایستادند. آنها نه برای خود، که برای ما و این خاک مقدس جنگیدند. اشک هایم را پنهان می کنم مباد کسی ان را ببیند . یاد مادرانی میافتم که پسرانشان را بدرقه کردند و هرگز بازگشتشان را ندیدند. به آن پدران که با غرور اما دلی شکسته، شاهد شهادت فرزندانشان بودند. از این ارتفاعات پایین میآیم با دلی پر از یاد و خاطره. بازی دراز نهتنها یک نقطه جغرافیایی، بلکه قلب تپنده تاریخ این سرزمین است؛ یادگاری از ایثار، شجاعت و عشقی بیپایان به ایران.