خبرگزاری کار ایران

درد دل یک کولبر خانه‌نشین؛

درماندگی‌های "لقمان وحید" کولبری که روی مین بر باد رفت!

درماندگی‌های "لقمان وحید" کولبری که روی مین بر باد رفت!
کد خبر : ۹۸۵۸۴۰

لقمان وحید می‌گوید: از سال ۹۶ تا امروز همچنان درگیر مداوای چشم و پای خود هستم.

به گزارش خبرنگار ایلنا، «لقمان وحید» کولبری است اهل شین آبادِ پیرانشهر در استان آذربایجان غربی. این کولبر بعد از سه سال دوندگی و مرارت و کمک خیرین بسیار، هنوز سوی چشم خود را به دست نیاورده؛ او هنوز برای درمان چشم و پیوندی که لازم است، پول کافی ندارد.

وحید در ارتباط با زندگی خود و مشکلاتی که بر سرش آمده، به ایلنا می‌گوید: سال ۹۶ در کوه‌های بین ایران و عراق روی مین رفتم؛ در این حادثه، یک پای خود را از دست دادم و چشمانم آسیب جدی دید. تا امروز بارها چشمم را عمل کرده‌ام اما به هیچ نتیجه‌ای نرسیدم؛ شبکیه چشمم خوب شده اما هنوز قرنیه چشمم مشکل دارد و باید مجدد عمل شود. من در بیمارستان فارابی تهران، دو بار عمل کردم؛ در بیمارستانی در ارومیه، دو بار عمل کردم. در تبریز هم بارها عمل کردم اما هنوز سوی چشمم برنگشته!

وحید در ارتباط با وضع زندگی خود و نبودن راه امرار معاش می‌گوید: من از ابتدا کولبر بودم؛ همه نزدیکان من و برادرهایم هم کولبر هستند؛ من از یک خانواده بسیار ضعیف هستم؛ بنابراین در این اوضاع که از کار افتاده‌ام، هیچکس را ندارم که به من و خانواده‌ام کمک کند. من دو تا فرزند دارم و در خانه اجاره‌ای زندگی می‌کنم؛ هیچ محل درآمدی هم ندارم؛ فقط همسرم کارگر روزمزد کشاورزی است که چند ماه از سال برای برداشت سبزیجات به سرِ زمین‌های مردم می‌رود؛ او نخود و چغندر می‌چیند؛  درآمد همسرم ماهی حدود یک میلیون تومان است و این تنها درآمد خانواده چهارنفره‌ی ماست.

این کولبر با همسر خوشه‌چینش که همه بار زندگی را به ناچار بر دوش می‌کشد؛ این روزها در این بحران گرانی‌ها بسیار سرگردان و مستاصل است. او تا زمانی که نتواند سلامتی کامل خود را به دست آورد؛ نمی‌تواند هیچ کاری بکند؛ نمی‌تواند ریالی برای خانواده درآمدزایی داشته باشد. 

چرا نباید هزینه‌های درمان من رایگان باشد؟!

لقمان وحید می‌گوید: بعد از رسانه‌ای شدن وضعیت من، برخی پزشکان برای کمک به من پیش‌قدم شدند؛ در درمان پای من کمک کردند؛ اما اکنون برای عمل قرنیه چشم درمانده‌ام؛ این عمل که باید انجام شود، چندین میلیون تومان هزینه دارد، در حالیکه من آه در بساط ندارم! بیمه روستاییان و عشایر را برای کسانی که روی مین رفته‌اند، قبول نمی‌کنند؛ خیلی به این در و آن در زدم؛ منِ کولبر که هیچ منبع درآمدی ندارم و در یک خانواده‌ی روستایی و کولبر به دنیا آمده‌ام، باید همه هزینه‌های عمل را کامل و بدون بیمه بپردازم! آیا این درست است؟!

او با بیان اینکه من برای تامین هزینه‌های زندگی خانواده به دل کوه زدم چون چاره دیگری نداشتم؛ ادامه می‌دهد: چرا نباید عمل‌های جراحی من که به خاطرِ امرار معاش خانواده به این روز افتاده‌ام، رایگان باشد؟! من برای تفریح نرفته بودم؛ خواستم برای خانواده چهار نفره‌ی خود با هزار زحمت و سختی و با بار بردن از کوهستان‌های پرخطر نان دربیاورم که به این روز افتادم؛ آیا نباید هیچ کس در قبال من مسئولیتی بر گردن بگیرد؟! از کجا بیاورم خرج خانواده و اجاره خانه را بپردازم؟! حتی اوایل می‌خواستند من را برای عبور غیرقانونی از مرز جریمه هم بکنند که شکر خدا آن جریمه را بخشیدند و آن پرونده مختومه شد اما اکنون برای درمان و تامین هزینه‌های زندگی نیاز به کمک دارم. اگر مردم نبودند تا اینجا هم دوام نمی‌آوردم…!

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز