گزارش ایلنا از جایگاه کارگران در اعتراضات بلاروس؛
کارگران در کنار مردم بلاروس/ کشور تعطیل شده؛ لوکاشنکو باید برود
الکساندر لوکاشنکو در جریان آشفتگی داخلی پس از فروپاشی شوروی و بلوک شرق در دهه نود میلادی در بلاروس به قدرت رسید. در حالی که دولت بلاروس ادعا می کرد که برخلاف دیگر کشورهای استقلال یافته از شوروی، همچنان سوسیالیستی باقی مانده است اما در واقعیت، کارگران هیچ قدرت یا نظارتی بر سیستم سیاسی این کشور نداشتند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، از زمان اعلام اعتراض مردم علیه نتایج انتخابات ریاست جمهوری و اعلام تقلب انتخاباتی توسط الکساندر لوکاشنکو، کارگران این کشور دوشادوش مردم در اعتراضات حضور دارند و در بخشهای مختلف این کشور، دست به اعتصاب و تجمع زدهاند یا در کنار مردم در خیابان حضور یافتهاند.
این اعتراضات عمومی در پی آن در بلاروس به راه افتاد که در یک انتخابات بسیار عجیب و بحث برانگیر، الکساندر لوکاشنکو اعلام کرد که با ۸۱ درصد آرا بر رقیبش، خانم سوتلانا تیخانوفسکایا پیروز شده است. الکساندر لوکاشنکو، رئیس حکومت بلاروس از زمان فروپاشی شوروی در دهه نود میلادی بر این کشور حکومت میکند و طی این مدت، دولتی سراسر پلیسی و ایدئولوژیک را بر مردم این کشور تحمیل کرده است.
پیشزمینه تاریخی: سه دهه دیکتاتوری
الکساندر لوکاشنکو در جریان آشفتگی داخلی پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و بلوک شرق در دهه نود میلادی در بلاروس به قدرت رسید. در حالی که دولت بلاروس ادعا میکرد که برخلاف دیگر کشورهای استقلال یافته از شوروی، همچنان سوسیالیستی باقی مانده است اما در واقعیت، کارگران هیچ قدرت یا نظارتی بر سیستم سیاسی این کشور نداشتند.
حاکمان کشور بلاروس و بوروکراسی حاکم بر این کشور، طی تقریبا سه دهه اخیر تقریبا به همان شیوهای کردند که سرمایهداری بازار آزاد عمل میکند. نخستین هدف الیگارشی حاکم بر بلاروس، انباشت سود و رقابت با رقبای بینالمللی آنها بود، به طوری که آنها هیچ توجهی به نیازهای مردم عادی نمیکردند.
به دنبال فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و استقلال نزدیک به ۱۵ کشور، اقتصاد اکثر این کشورها از نظام سرمایهداری دولتی به نظام سرمایهداری بازار آزاد تبدیل شد. سیاستمدارانی که تا دیروز کمونیست بودند، ناگهان به سیاستمدارانی دموکراتیک بدل شدند و همزمان، مدیران دولتی که صاحبان شرکتها بودند، تبدیل به مدیران بخش خصوصی شدند. برای مثال خود الکساندر لوکاشنکو، مدیر یک شرکت مربوط به محصولات کشاورزی بود که به قدرت رسید. به عبارت دیگر، مردم عادی که برای نیل به آزادی و عدالت اجتماعی در آن زمان به خیابان ریخته بودند، با اعمال سیاستهای بازار آزاد پاسخ گرفتند.
با این حال، آنچه در بلاروس رخ داد، کمی با دیگر کشورهای نواستقلال یافته متفاوت بود. در بلاروس بوروکراسی استالینیستی به شدت محافظهکار بود و در مقابل هر اصلاحی مقاومت میکرد اما مجموعه اعتراضات قدرتمندی که از سوی کارگران در آوریل سال ۱۹۹۱ رخ داد، پایههای حزب کمونیست را به لرزه درآورد. این اعتراضات مشتمل بر اعتصاب کارگران در بیش از ۸۰ کارخانه دولتی در شهر مینسک بود که اکثر آنها، از طریق اتحادیههای مستقل کارگری سازماندهی شده بود.
انشقاق در راس حکومت و اعتراضات در پایین جامعه، پارلمان بلاروس را در آگوست سال ۱۹۹۱ وادار کرد که سرانجام، استقلال این کشور اعلام کند.
اما پس از استقلال کشور، همان حاکمان و طبقه بوروکراتیک مسلط قبلی، قدرت خود را تا حد زیادی حفظ کرد. برخلاف روسیه و دیگر دولتهای استقلال یافته بلوک شرق، بلاروس اصلاحات مبتنی بر بازار آزاد را در مقیاس کلان به کار نگرفت زیرا ترس این وجود داشت که ثبات الیگارشی حاکم به هم بریزد.
در سال ۱۹۹۴، اولین و آخرین انتخابات آزاد ریاست جمهوری در این کشور برگزار شد و لوکاشنکو به قدرت رسید. او با همکاری قدرتهای بزرگ شرق و غرب، از روسیه گرفته تا آمریکا و اتحادیه اروپایی، اقتصاد این کشور را به یک قمارخانه تبدیل کرد و از سوی دیگر، سعی کرد با یارانههای وسیع، اقتصاد داخلی را سرپا نگه دارد.
اما در سالهای اخیر، سیاست اقتصادی لوکاشنکو کمی تغییر کرد. او به سراغ سیاست ورود سرمایهگذاری خارجی از چین و روسیه رفت. در کنار این سیاست، اجرای برنامههای نئولیبرال را در این کشور در دستور کار قرار داد و این سیاستها، صدمات بزرگی به زندگی کارگران و مردم عادی این کشور وارد کرد.
برای مثال، یکی از این سیاستها صدور دستوری موسوم به «فرمان علیه انگلهای اجتماعی» بود که بر اساس آن افرادی که بیکار بودند یا نمیتوانستند کار کنند، باید مالیات میپرداختند. این فرمان، جرقه اعتراضات وسیعی را در این کشور روشن کرد و موجب شد مشروعیت حکومت بهطور کامل از بین برود.
این چرخش به سوی غرب، با مقاومت شدید از سوی روسیه پوتین روبهرو شد. پوتین فشار زیادی به لوکاشنکو آورد تا او تن به مذاکره در خصوص تشکیل دولتی متحد با روسیه بدهد اما لوکاشنکو نپذیرفت.
بدین ترتیب کمکم بلاروس به حیات خلوتی برای رقابت اقتصادی روسیه و غرب بدل شده بود؛ اما رقابت غرب با روسیه در بلاروس، به هیچ وجه به معنای مواجهه دموکراسی با دیکتاتوری نبود. هیچکدام آنها، هیچگاه چینن دغدغهای نداشتند. امروز نیز عجیب نیست که رهبران غربی اگر از اعتراضات تا حدی حمایت میکنند، فقط با هدف تضعیف رقیبشان یعنی روسیه است.
به هر حال به نظر میرسد مردم بلاروس، امیدشان به جای دیگری است: به حضورشان در خیابان و مستقل از نیروهای غرب و شرق. به همین خاطر است که اعتراضات مردم در بلاروس، یادآور موج جدید اعتراضات مردم در نقاط مختلف جهان پیش از شیوع بیماری کروناست.
نقش کارگران در اعتراضات: در کنار مردم
طی چند هفته اخیر، در کنار اعتراضات مردم بلاروس علیه لوکاشنکو، اعتصابات و اعتراضات کارگری نیز علیه نظام سیاسی حاکم بر این کشور تداوم یافته است. خیابانهای شهر مینسک، پایتخت بلاروس همچنان صحنه مواجهه مردم و کارگران معترض علیه قریب به سه دهه دیکتاتوری لوکاشنکو بر این کشور است.
اعتراضات کارگران و همبستگی آنها با مردم، سبب شد که لوکاشنکو سعی کند در میان کارگران اعتصابی کارخانه تولید وسایل حمل و نقل سنگین(MZKT) حاضر شود. او در این حضور به شکل تهدیدآمیزی خطاب به کارگران گفت: «ما انتخابات را برگزار کردیم و تا زمانی که شما من را نکشید، هیچ انتخابات دیگری برگزار نخواهد شد».
این موضوع خشم کارگران را برانگیخت و کارگران خطاب به لوکاشنکو فریاد زدند:«برو گم شو...برو گم شو».
در کنار کارگران این بخش از صنایع بلاروس، بخشهای دیگری از کارگران و کارمندان شاغل در رسانهها و رادیو و تلویزیون بلاروس نیز در اعتراض به برقراری رژیم دیکتاتوری در این کشور، دست به اعتصاب زدهاند.
علاوه بر این، هزاران نفر از کارگران دیگر موسسات و صنایع این کشور نیز به اعتراضات عمومی پیوستهاند و دست از کار کشیدهاند. در برخی موارد، کارگران از یک کارخانه به سمت کارخانه دیگر حرکت میکنند و آنها را دعوت به پیوستن به یکدیگر میکنند. در شهر مینسک، پایتخت این کشور، کارگران کارخانه صنایع الکتریکی کوزلف (Kozlov)، کارگران تولید ماشینهای سنگین، کارگران خودروسازی (MAZ) و کارگران کارخانه تراکتورسازی(MTZ) که همگی ازجمله عمدهترین بخشهای کارگران کشور بلاروس هستند، همبستگی خود را از مطالبات مردم معترض ابراز کردهاند.
همچنین در خارج از پایتخت، کارگران معادن و نیز کارگران پالایشگاه ناواپولاتسک (Navapolatsk) که یکی از مهمترین واحدهای اقتصادی این کشور است، به اعتراض و اعتصاب عمومی پیوستند و در تظاهرات عمومی با آرم، لباسها و پرچمهای خودشان حضور یافتند. کارگران بخشهای مختلف کارخانه وسایل نقلیه بلاز (Belaz) با شرکت در تظاهرات از مردم معترض و خواستهای آنان حمایت کردند. فیلمی در شبکههای اجتماعی منتشر شده است که در آن، کارگران کارخانه فولاد (BMZ) را نشان میدهد که در زوبلین، شهری در جنوب شرقی بلاروس، بیرون از کارخانه و در خیابانها مشغول راهپیمایی و ابراز همبستگی با مردم هستند. از سوی دیگر کارگران نیروگاهها در مینسک در همبستگی با مردم دست به اعتراض زدند و از حضور در محل کار امتناع کردند.
در سرتاسر دو هفته گذشته تاکنون، کارگران چندین کارخانه دیگر نیز علیه خشونت پلیس و تقلب در انتخابات دست به اعتراض زدهاند. بسیاری از آنها دست از کار کشیدند، برخی دیگر در زمان استراحت کاری دست به اعتراض زدند یا اینکه به اشکال دیگر، آشکارا خواستهای خود را اعلام کردند.
همچنین در مینسک کارگران راهآهن، کارگران بخشهای هنری، بازیگران تئاتر و کارگران کارخانههای داروسازی به تظاهرات مردم پیوستهاند.
در غرب بلاروس نیز پزشکان در شهرهای برست و بارانویکی دست به تجمع زدند و خواهان برقراری صلح در این کشور شدند. همچنین کارگران شرکت تامین گاز هفاستوس، در هنگام ناهار در شهر جمع شدند و خواستار کنارهگیری لوکاشنکو از قدرت شدند. در شهر گرودنو نیز، کارگران کارخانه نساجی کونته به اعتصاب دست زدند. همچنین کارگران کارخانه داروسازی ازوت گرودنو که یکی از بزرگترین کارخانهها در بلاروس است، به خیابانها ریختند که با استقبال شدید مردم مواجه شد.
این اعتصابات و اعتراضات گسترده کارگران به خصوص در صنایع سنگین و مجتمعهای بزرگ و کوچک نشان میدهد که دولت لوکاشنکو دیگر تقریبا از هیچ مشروعیتی در میان کارگران و مردم برخوردار نیست. مهندسان و متخصصان شرکتهای مختلف نیز تاکنون با این اعتراضات همراهی کردهاند. از سوی دیگر، حکومت (برای مثال سازمان امور ایدوئولوژیک این کشور) نیز بارها سعی کرده است کارگران را بترساند تا آنها سر کار خود برگردند. با این حال، این تلاش حکومت به شکست انجامیده است چراکه کارگران بارها در همین چندروز اعلام کردهاند که دیگر به ایدئولوژی حکومت باور ندارند.