سهیلا جلودارزاده:
تحریم انتخابات، علاج دردهای کارگران نیست
عضو فراکسیون کارگری مجلس در یادداشت پیشرو مینویسد: معتقدم آرزوی مردمی که در سال 57 از فرودگاه تا بهشتزهرا پیاده رفته بودند تا سخنان امام خمینی(ره) را بشنوند، این بود که در جامعه عدالت، آزادی و استقلال وجود داشته باشد. آرزوی ما این بود که 17 شهریورها، بازداشتها و بگیر و ببندها متوقف شود.
در سالهای اخیر اتفاقات زیادی را پشت سر گذاشتیم که با زندگی کارگران ارتباط مستقیم داشت؛ از مشکلات کارگری تا افزایش نامناسب دستمزدها.
معتقدم آرزوی مردمی که در سال 57 از فرودگاه تا بهشتزهرا را پیاده رفته بودند تا سخنان امام خمینی(ره) را بشنوند، این بود که در جامعه عدالت، آزادی و استقلال وجود داشته باشد. آرزوی ما این بود که 17 شهریورها، بازداشتها و بگیر و ببندها متوقف شود.
بیش از چهار دهه از انقلاب سال 57 میگذرد. به عنوان یک فعال صنفی – سیاسی اعتقاد دارم که متاسفانه مشکلات کارگران نهتنها پایان نیافته بلکه در مواردی افزایش هم یافته است. این در حالی است که در طول سالهای جنگ و با وجود اقتصاد جنگ و شرایطی که بر کشور حاکم شده بود، خانوادهها از شرایط نسبتاً عادلانهتری برخوردار بودند و به همین دلیل بود که مردم جوانانشان را به جبهههای جنگ میفرستادند.
در سالهای بعد و با تسلط گرایشهایی که توجهی به برابری مردم جامعه نداشتند، حقوق کارگران آرام آرام ضایع و ضایعتر شد.
حال سوال اینجاست که وظیفه ما به عنوان یک کارگر یا کنشگر صنفی چیست؟ آیا باید در انتخابات شرکت نکنیم یا شرکت در انتخابات، نتایجی برای ما داشته است. نگاهی به سیر حوادث از مجلس پنجم به این سو که من افتخار نمایندگی مردم تهران را در برهههایی داشتم، حقایقی را نشان میدهد.
از مجلس پنجم که من فرصت نمایندگی مردم را داشتم مسائلی نظیر بیمه کارگران یا جلوگیری از تغییر قانون کار در مجالس موضوع بحث بوده است. به یاد دارم برای تشکیل مجلس ششم انتخابات خوبی برگزار شد و افرادی باسواد که از مشکلات مردم درک درستی داشتند به مجلس راه یافتند. با وجود این، در این مجلس و بهرغم همکاریهایی که وجود داشت باز هم نتوانستیم سهجانبهگرایی در زمینه سازمان تامین اجتماعی را محقق کنیم و این سازمان که گردش ثروت عظیمی دارد، زیرمجموعه وزارت رفاه شد.
در مجالس هفتم، هشتم و نهم و در نبود فراکسیون قدرتمند کارگری مسائلی برای کارگران و منافع آنان رخ داد که هنوز هم آثار سوء خود را بر زندگی این قشر انداخته است. در مجلس دهم اما یک فراکسیون قوی کارگری تشکیل شد و ما توانستیم گامهایی را در راستای گرفتن حق کارگران برداریم، ازجمله اینکه همسانسازی حقوق بازنشستگان در برنامه ششم گنجانده شد و در صورت پرداخت طلب تامین اجتماعی این طرح امروز هم اجرا میشود.
البته باید گفت با این همه مشکلات ریز و درشتی که هست، هر گاه فرصت کنند سراغ کارگران و بازنشستگان میآیند و به ضرر آنها کار میکنند. نمونه آن طرح واگذاری بانک رفاه بود که برای دو سال مانع از اجرای آن شدیم یا موضوع واگذاری شستا که با مشکلاتی روبهروست.
سازمان تامین اجتماعی بزرگترین بنگاه اقتصادی کشور است و هیچ بنگاهی به اندازه این سازمان پول و گردش مالی ندارد؛ برای همین مدام برای صندوق، برای بیمارستانهای آن، شرکتها و بانک آن نقشه میکشند اما اگر با هم باشیم اجازه این دستاندازیها را نمیدهیم.
معتقدم رفاه برای ملت اهمیت ویژهای دارد. امروز بیش از هر زمان نیاز به مجلسی داریم که برای رفاه و راحتی کارگران و برقراری عدالت تلاش کند. اگر در انتخابات شرکت نکنیم همانند مجالس هفتم و هشتم، شاهد ظهور مصوباتی علیه کارگران خواهیم بود. در همین مجالس نهم و دهم نیز از روزی که برنامه ششم را نوشتیم، دستهایی در کار بودند که میخواستند تامین اجتماعی را زیر نظر بهداشت و درمان ببرند، ولی به دلیل وجود صدای کارگران در مجلس، این اقدامات ناکام ماند.
معتقدم ما باید در انتخابات شرکت کنیم. ما نمیخواهیم به زور حق خودمان را بگیریم. جمهوری اسلامی را سر کار آوردیم که بتوانیم حرف بزنیم، اما در این رهگذر، ایستادگی ما اهمیت زیادی دارد. اگر کارگران هپکو و هفتتپه ایستادگی نمیکردند، کارخانهها به نابودی کشیده میشد. نظام ما جمهوری است و ما رای میدهیم تا فضا را تغییر بدهیم.
در پایان باید گفت جامعه کارگری بیش از همه اقشار در سالهای اخیر ضربه خورده است. با این همه به باور من، ما نباید انتخابات را تحریم کنیم. باید بایستیم و حقمان را بگیریم. از ردصلاحیتهای رخ داده متاسفیم، اما میدانیم با پشت کردن به مخالف به هیچ جا نمیرسیم.