به مناسبت روز جهانی معلم مطرح شد؛
تأمین نیرو از طریق «معلمان خرید خدمتی» اولویت اصلی دولت است/ "مدارس حمایتی" راهی برای کالاییسازی بیشتر آموزش
جعفر ابراهیمی با تاکید بر اینکه، پولیسازی آموزش به «طرد» میانجامد، به سیاستهای تعدیلی دولت در آموزش و پرورش میپردازد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، شعار امسال یونسکو برای روز جهانی معلم (پنجم اکتبر) بر اهمیت «معلمان جوان» تاکید دارد؛ این سازمان فرهنگی معتقد است؛ معلمان جوان و کسانی که تازه به حرفه آموزش قدم میگذارند، آینده شغل معلمی را رقم میزنند؛ به اعتقاد این سازمان، سرمایهگذاری روی معلمان جوان، سرمایهگذاری روی آموزش کیفی دانشآموزان است.
اما در ایران وضعیت «معلمان جوان» چگونه است؛ چقدر روی کسانی که تازه وارد شغل معلمی شدهاند، سرمایهگذاری میشود؛ جعفر ابراهیمی (بازرس شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران) در ارتباط با اهمیت گفتمانِ «معلمان جوان» و رویکرد سیاستهای حاکم میگوید: وضعیت آموزش در ایران ذیل سیاست اصلی دولتها یعنی خصوصیسازی، کالاییسازی و پولی سازی گسترده قابلبررسی و تحلیل است. ساختار ی که مبتنی بر ساختار اقتصادی و سیاسی مسلط است با سرعتی دیوانهوار به سمت پولی شدن هر چه بیشتر میرود؛ همزمان گسترش طرح «خرید خدمات آموزشی» طبق برنامه ششم توسعه راه را برای مافیای آموزشی و سودجویی باندهای ثروت و قدرت فراهم نموده است و در نتیجه بازار آموزش، بازار امنی برای سوداگری شده است.
وی تاکید میکند: سیاستهای نئولیبرالی که در سازمان برنامه و بودجه طرحریزی و به آموزشوپرورش ابلاغ میشود نشان میدهد که هدف دولت، تعدیل گسترده نیرو همراه با عدم استخدام رسمی و عدم جذب دانشجویان دبیری است و تأمین نیرو از طریق معلمان خرید خدمتی، اولویت اصلی دولت است.
به گفتهی ابراهیمی، دولت فقط هوای جیب خود را دارد و میکوشد با ارزانسازی نیروی کار و بیثبات کاری، هزینه تأمین نیرو را به حداقل برساند.
مدارس حمایتی؛ حرکت در جهت کالاییسازی بیشتر
وی ادامه میدهد: واگذاری مدارس تحت عنوان "مدارس حمایتی" به بخش خصوصی و بهکارگیری معلمان خرید خدمت در این مدارس، حربه دولت است برای کالاییسازی هرچه بیشتر آموزش؛ معلمانی که از سر ناچاری به حقوقی نصف حداقل دستمزد تن میدهند و بیمه ندارند، از روی ناچاری تن به این نوع کار کردن میدهند.
ابراهیمی با بیان اینکه «این جهتگیری استراتژیک نهتنها نیروی کار آموزش و معلمان جوان را بیآینده میکند بلکه آینده آموزش نیز به محاق میرود» ادامه میدهد: درجایی که معلمان یک کشور آینده روشنی پیش رو ندارند چگونه مدرسه میتواند افقی روشن برای کودکان باشد؟ معلمی که مهارت لازم به وی آموزش داده نشده است با این محتوای صلب چگونه میتواند در شکوفایی کودکان مؤثر باشد؟ اینجاست که کودکی دانش آموزان به یغما میرود و بازار مافیای آموزشی برای تبلیغ کالاها گرم میشود؛ مدارس لاکچری با تبلیغات دروغین خانوادهها را به سمت خود جذب میکنند و کودکان طبقات محروم و مطرود از مدرسه طرد میگردند تا نیروی کار ارزانی باشند در خدمت مافیای اقتصادی و تجارت سیاه.