در اطلاعیهای مطرح شد؛
وضعیت بغرنج "دکترمعلمها" در آموزش و پرورش
جمعی از اعضای جمعیت دکترمعلمین سراسر کشور، در اطلاعیهای به ناکافی بودن دستمزد و نامطلوب بودن شرایط شغلی خود اشاره کردند.
جمعی از اعضای جمعیت دکتر معلمین سراسر کشور در اطلاعیهای به وضعیت شغلی و معیشتی خود اعتراض کردند.
در این بیانیه آمده است: آموزش و پرورش در ایران از یکسو با مشکلات عدیدهای مواجه است_ که کم و بیش همگان با تبعات آن دست و پنجه نرم میکنند_ و از دیگر سو وزارتخانهایست با بیش از 2500 نیروی دکتر معلم متخصص. افراد متعهدی که برای کسب مدارج علمی سالها تلاش، مطالعه مستمر داشته و دشوارترین آزمونهای علمی را پشت سر گذاشتهاند. نخبگانی که بهترین سالهای جوانیشان صرف تحقیق، پژوهش، کار آزمایشگاهی و مقالهنویسی شده است و هم اکنون دلسوزانه در آموزش و پرورش به خدمت مشغولند. متاسفانه اما وزارتخانهی متولی امر آموزش، از بهکارگیری و مدیریت با سوادترین و فرهیختهترین نیروهایش یعنی "دکتر معلمها" تا به این لحظه ناتوان بوده است. پیش از این، مادهی 8 قانون "نظام هماهنگ پرداخت"، تصریح میداشت که حقوق دارندگان مدرک تحصیلی دکتری نباید از 80 درصد مجموع حقوق و مزایای اعضای هیئت علمی دانشگاه کمتر باشد. اما زمانیکه قانون "مدیریت خدمات کشوری" جایگزین "قانون نظام هماهنگ پرداخت" گردید به دلیل عدم توجه به ماده فوق در قانون جدید، به مرور اختلاف بسیار زیادی بین حقوق دکتر معلمان با هم رتبههایشان در وزارت علوم ایجاد شد. این امر سبب شد عده کثیری از دکتر معلمان در تقلای خروج از آموزش و پرورش و یا اشتغالهای مکمل باشند. موضوعی که میتواند سبب آسیبهای جدی به بدنه آموزش و پرورش گردیده و نیز سلامت روان این قشر فرهیخته را که دخالت جدی در امور آموزشی و پژوهشی جامعه دارند، تهدید کند. اگرچه این تقلا نیز غالبا با شکست مواجه میشود. چراکه خروج از این وزارتخانه و استخدام در جای دیگر همواره با مخالفت آموزش و پرورش مواجه است. این وزارتخانه تاکید دارد نیازمند نیروهای "دکتر معلم" است؛ با این وجود هیچگونه تلاشی جهت همسانسازی حقوق آنان به عنوان "هیئت علمی" یا اجرای عدالت درباره آنها نمیکند.
در ادامه این بیاینه میخوانیم: باید توجه داشت دکتر معلمین از مزایای بسیاری همچون حق تالیف مقالات، پروژههای پژوهشی و پرداختهای مربوط به سمینارها و پایاننامهها نیز محروم هستند. چراکه علیرغم داشتن سواد، تجربه و تخصص کافی، آموزش و پرورش فضای لازم جهت اینگونه فعالیتها را در اختیار ندارد. از دیگر سو مسلما تدریس، کلاسداری و سر و کله زدن با دانشآموزان دبیرستانی در مناطق مختلف بسیار بسیار دشوارتر از تدریس دروس دانشگاهی ست. با این اوصاف و در کمال تعجب شاهدیم که؛ بر خلاف شرط عدالت، حقوق دکتر معلمان در قیاس با حقوق دارندگان مدرک مشابه در سایر وزارتخانهها تفاوت آشکاری داشته و حتی از حقوق شاغلین غیر هیئت علمی در سایر وزارتخانهها نیز کمتر است. آموزش و پرورش برنامهای جهت اختصاص ساعات دکتر معلمین به امر پژوهش و تحقیق و مقالهنویسی ندارد و این افراد باید همانند سایر همکاران تمامی ساعات موظف خود را به امر تدریس در کلاس درس بپردازند. دکتر معلمها در برنامهریزیهای کلان وزارتخانه، نظیر تالیف و اصلاح کتب درسی و یا تدوین پروژههای علمی، فرهنگی و پرورشی نقشی ندارند و مهارتهایشان به درستی به کار نمیرود. اجرای "نظام رتبهبندی" به شکل موجود نیز به دلیل عدم توجه به توانمندیهای این قشر، مشکلات موجود را مرتفع نخواهد ساخت.