دلنوشته دبیرکل خانه کارگر؛
موسوی اردبیلی؛ یار و دوستدار کارگران از دنیا رفت
دبیرکل خانه کارگر در یادداشتی به بازگویی نقش موثری مرحوم آیتالله العظمی موسوی اردبیلی در حفظ رویکردهای حمایتی قانون کار در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی میپردازد.
به گزارش ایلنا، علیرضا محجوب، دبیرکل خانه کارگر در یادداشتی به نقش موثری مرحوم آیتالله العظمی موسوی اردبیلی در حفظ رویکردهای حمایتی قانون کار در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی پرداخت.
اهمیت بازگویی این ماجرای تاریخی آنجایی است که لایحه معیوب اصلاح قانون کار، این روزها به یکی از دغدغههای آحاد کارگران تبدیل شده است.
خبر ارتحال حضرت آیتالله العظمی موسوی اردبیلی که از حیث احاطه و تسلط به متون و علوم فقهی، باید او را افقهالفقها و اعظم مراجع دانست، آنچنان من را تکان داد که هنوز نمیتوانم با ذهنیتی منسجم هر آنچه را که میخواهم یا بهتر است بنویسم، شایسته اوست به رشته تحریر در آورم.
حضرت آیتالله موسوی اردبیلی اگرچه 91 سال داشت اما افکار او و برداشتهای او چه در عرصه فقاهت و چه در عرصه سیاسی، بوی جوانی میداد. او با وجود سکته مغزی تقریبا نزدیک به 15 سال، همه فعالیتهای خود را بهخوبی و با احاطه و تسلط دنبال و همه اخبار و مسائل روز را با جزئیات تعقیب میکرد. دیدارهایی که با وی در این سالیان داشتم، موید آن بود که علیرغم فشار بیماری و کهولت سن، بهسان مراد او یعنی حضرت امام(ره) همچون جوانان بوی تازگی میدهد.
آنچه باید به عنوان جمله برجسته و خصوصیت بزرگ او از نظر خودم بنویسم، این عبارت است که «موسوی اردبیلی، یار کارگران و دوستدار آنان از دنیا رفت».
شاید بهتر است نگاهی به فاصله سالهای 65 تا 68 داشته باشم و حتی کمی عقبتر یعنی از سال 60، 61 و 62 بگویم؛ آن زمانی که مبحث قانون کار یکی از داغترین مباحث روز آن دوران بود. دسته پرشماری از فقها و افاضل قم و فقهای محترم وقت شوراینگهبان بر این باور بودند که قانون کار باید بر مآخذ احکام فقهی، آنطور که در تحریر الوسایل شیعه و دیگر کتب مرجع به آن نظر شده، بر باب اجاره، مورد قانونگذاری قرار گیرد.
هوش و ذکاوت آیتالله موسوی اردبیلی و اطلاعات وسیع وی از وضعیت کارگران باعث شد جوانمردانه پای در این میدان بگذارد؛ به قم سفر کرده و با فقهای جامع مدرسین و دیگر افاضل به مباحثه بنشیند. ایشان با قاطعیت باور داشتند که باب اجاره، برای پرداختن به مشکلات و مسائل کارگران کفایت نمیکند و شبهات بعضی از فقها و نظرات سختگیرانه آنان که میتوانست به استثمار کارگران بیانجامد او را به مجاهده و مبارزه در این راه برای بازگویی و تشریح حقیقت حقوق کارگران تشویق میکرد.
در باب عدم کفایت این موضوع کافی است یکی از مثالهایی که ایشان در مباحثه خود با فقهای طرف صحبت مورد استناد قرار داده و بعدا شخصا برایم نقل کردهاند را ارائه کنم. در مباحثه یاد شده، ایشان در رد عدم کفایت باب اجاره بر همه قراردادها منجمله قرارداد کار، فرموده بودند که «آقایان علما برچه بابی به حمام میروند؟» قاعدتا اگر اجاره باشد که باید مقدار آب و زمان را قبل از حمام عقد قرارداد کرده باشند، در حالیکه چنین قراردادی اتفاق نمیافتد. آقایان وقتی در باب حقوق کارگران نظر میدهند، آن را مستوجب باب اجاره میدادند و هر نوع قرارداد دیگری را حرام میشمارند و رجوع بر سایر ابواب را غیرممکن میخوانند اگر موضوع اجاره و قرارداد در عرصه زندگی و ارتباط آن با شرعیات تا این اندازه مهم است پس غسلها نیز همه باطل است.
پس بر این اساس استدلال ایشان این بود که موضوع کارگران از این دسته است. قرارداد میتواند مدت داشته باشد و نداشته باشد. میتواند قبلا توافق شده باشد یا نشده باشد. میتواند کتبی یا شفاهی باشد. اگر قرارداد منعقد نشده باشد نمیتوان آن را باطل شمرد چون عرف قانون میگوید چه باید کرد؟ پس از زاویه و نگاه دیگری باید دنبال حقوق کارگران بود و برای دفاع و استیفای آن کوشید.
وی در همه ملاقاتها از احوال کارگران، مشکلات و مسائل آنها جویا میشد و همواره سفارش میکرد که این بهترینها را رها نکنید و آنچه میتوانید انجام دهید و آنچه من میتوانم، بگویید تا انجام دهم.
هر چه در اینباره بنویسیم و به وی استناد کنیم کم گفتهایم؛ باز میتوانم تکرار کنم اینجانب و کارگران بزرگ، دوستی را از دست دادیم؛ او خدمت به کارگران همچون خدمت به خالق میدانست و در همه سالهای بعد از انقلاب در جستجوی این معنا بود و هرگز در این باب فروگذار نکرد.
یادش گرامی، روحش شاد و پرچم دوستداری کارگران همیشه برافراشته باشد.