خبرگزاری کار ایران

یادداشتی از علی حیدری؛

به کدامین گناه زاده شدی؟!

به کدامین گناه زاده شدی؟!
کد خبر : ۱۴۶۰۴۷۷

علی حیدری (کارشناس رفاه و تامین اجتماعی) در یادداشتی به نظام درمانی کشور انتقاد کرد.

خبر کوتاه بود ولی سهمگین هرچند که در هیاهوهای پسا انتخاباتی و شلوغی شب عید گم شد. پدر و مادر جوان و شهرستانی کودک یکساله‌ای بنام آراد که او را در یکی از بیمارستان‌های تهران بستری نموده و در جوار بیمارستان درون ماشین بیتوته کرده و برای فرار از سرما گاز پیک نیک روشن نموده بودند به خاطر استنشاق گاز مونوکسید کربن جان باختند و فرزند خود را در این دنیای بی‌رحم و شفقت جا گذاشتند. اینجاست که باید مویه کرد و نالید که آراد عزیز، «به کدامین گناه زاده شدی؟! (فرازی از شعر خیابانی در مجموعه شعر «سفر آخر عشق») و تلخ‌تر آنکه براساس لغتنامه‌ها آراد یعنی» فرشته موکل بر دین و تدبیر امور و مصالح " به راستی چرا باید چنین اتفاقی بیفتد؟ چرا باید این خانواده شهرستانی برای درمان فرزند دلبند خود در ایام پایانی سال عازم تهران شوند؟ مگر نه این است که به بهانه تربیت پزشک مورد نیاز کشور طی ۴ دهه گذشته برخلاف روش تمام کشورهای دنیا اعم از کشورهای پیشرفته و توسعه یافته و حتی کشورهای عقب نگه داشته شده، در ایران آموزش پزشکی را از آموزش عالی جدا کردند. مگر نه این است که طی سه دهه گذشته برای تامین پزشک در مناطق دور از مرکز و محروم نسبت به اعمال سهمیه بومی اقدام نکردند؟ مگر نه این است که برای حفظ و نگهداشت پزشکان در مناطق محروم و دورافتاده نسبت به پرداخت علیحده نظیر ۲ کای جغرافیایی و جبران خدمت تمام وقت اعضای هیات علمی و…اقدام نشده است. یکی از مباحث قدیمی در حوزه آموزش عالی که هنوز هم به آن پرداخته می‌شود، موضوع‌ عدم ارتباط دانشگاه با صنعت و عدم تطابق رشته‌های تحصیلی و فارغ التحصیلان با نیازهای بازار است که می‌گویند به خاطر جدا بودن آموزش عالی از دستگاههای اجرایی اتفاق می‌افتد حال سوال این است وقتی در ایران برخلاف تمام دنیا، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی از ابتدا تا انتهای زنجیره سلامت و بیمه سلامت (آموزش، پژوهش، واردات، تولید، خرید، پیشگیری، بهداشت، درمان، پیشگیری، صدور مجوز فعالیت و…) را در اختیار دارد چرا باید این‌ عدم توازن در میان عرضه و تقاضای خدمات پزشکی بین شهرها و کلانشهرها و تهران وجود داشته باشد؟ جالب توجه اینکه طی چند دهه اخیر بسیاری از بیمارستانهای خصوصی بزرگ تهران و کلانشهرها با اخذ وام از محل منابع صندوق توسعه ملی احداث شده اند. به عبارتی از هرساله بخشی از منابع حاصل از فروش نفت به حساب حساب ذخیره ارزی و سپس صندوق توسعه ملی ریخته شد تا این منابع برای روز مبادای کشور و نیز توسعه زیرساخت‌های ملی به جریان بیفتد ولی از این منابع برای شکل دهی یکی از نمادهای بی‌عدالتی در نظام سلامت استفاده شد و رشد قارچ گونه این برج‌های بیمارستانی باعث برهم خوردن نظام پرداخت ارائه دهندگان خدمات پزشکی و موج مهاجرت پزشکان به به کلان شهر‌ها و تهران گردیده است. همینطور مشخص نیست که چرا علیرغم اجرای پرطمطراق و پرهزینه طرح تهوع (تحول) سلامت در دولت قبل و اختصاص منابع و اعتبارات و بودجه دولتی فراوان به این طرح، چرا منابع اختصاصی در دولت قبل صرف توسعه زیرساختهای بهداشتی و درمانی در مناطق محروم کشور نگردید؟ از زمان اجرای طرح مزبور علاوه بر اعتبارات فصل ۱.۲ و نیز اعتبارات آموزش و پژوهش، یک درصد مالیات بر ارزش افزوده، بیست درصد منابع هدفمندی یارانه‌ها، ده درصد حق بیمه شخص ثالث، مالیات‌های وارده بر کالاهای آسیب رسان به سلامت (نظیر سیگار و توتون و نوشابه) و…به وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی اختصاص می‌یابد صرفنظر از منابع مربوط به بیمه‌های پایه و بیمه‌های مکمل سلامت و پرداخت از جیب مردم و منابع و امکانات درمانی خیریه و موقوفه، ولی مشخص نیست که چرا با این اوصاف باز هم پزشکان و پرستاران ناراضی هستند و هم مردم و بیماران و در این میان با سیل مهاجرت پزشکان از سایر شهرها به کلان شهرها و سپس تهران و دست آخر به خارج از کشور، از کنار هر بیمارستان تهران که می‌گذری با تعدادی همراه بیمار مواجه می‌شوی که در ماشین و یا چادر بیتوته کرده و به انتظار بهبودی بیمار خود روزگار می‌گذرانند، بنظر می‌رسد باید پذیرفت که یک جای کار اشکال دارد و می‌بایست دیگر از این خلاف جریان آب شنا کردن و مغایر با تمام تجربیات علمی و عملی دنیا حرکت کردن دست برداشت و با ادغام آموزش پزشکی در آموزش عالی و خروج وزارت بهداشت از انصار مطلق در کل زنجیره صنعت _ بازار سلامت واز همه مهمتر با برگشت درمان به عنوان وظیفه، ماموریت و تکلیف دولت و پرهیز از بازاری کردن این حوزه بویژه در خدمات پایه، مردم را از این شرایط نجات داد. ایدون باد

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز