ایلنا بررسی کرد؛
قطعیِ ۱۲ساعتهی برقِ کارخانهها! / شعار حمایت از تولید فقط به وقت تعیین دستمزد کاربرد دارد
به گفتهی مدیرعامل یکی از شرکتهای واقع در شهرک صنعتی اشتهارد، از خرداد ماه تا امروز که در نیمهی شهریورماه قرار داریم، کارخانههای واقع در این شهرک، روزی ۷ تا ۸ ساعت و بعضا ۱۲ ساعت با قطعیِ برق مواجه بودهاند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، به اسم «حمایت از تولید» مقابل کارگران میایستند اما پای حمایتِ واقعی از تولید که به میان میآید، ناتوان هستند. سالهاست که در روزهای پایانیِ سال و به وقت تعیین حداقل دستمزد، عدهای با ادعایِ حمایت از تولید تا میتوانند بر سر حداقل حقوق کارگران میزنند تا مبادا به تولید این مملکت آسیبی وارد شود! عدهای دیگر نیز از هر فرصتی استفاده میکنند تا ثابت کنند که قانون کار، ضد تولید است و باید حتما اصلاح شود؛ همانها که در طول این سالها تا توانستهاند بر بندهای حمایتی قانون کار ضربه زدهاند و عملا این قانون را از اعتبار انداختهاند.
مسئولان نگرانِ تولید هستند؟
اما آیا واقعا مسئولان نگرانِ تولید هستند؟ برای پاسخ به این سوال، بررسیِ تنها یک نمونه از اتفافاتی که در چند ماه اخیر برای کارخانهها و همچنین کارگاههای کوچک تولیدی افتاده است، نشان میدهد، بحث حمایت از تولید در بهترین حالتِ ممکن صرفا یک ادعاست و تنها آنجا که به ضعیفترین حلقهای تولید، یعنی کارگران، مربوط است، تبدیل به هدف اصلیِ سیاستگذاران میشود و در باقی بزنگاهها اصلا محلی از اعراب ندارد.
قطعیِ برق، خورهای است که این روزها بر جانِ تولیدکنندگان افتاده و در همین چند ماهه آسیبهای بسیاری بر سرمایهی آنها وارد کرده است. از دستگاههایی که به دلیل نوسانات برق و قطعیهای بیبرنامه و مکرر از کار افتادهاند گرفته تا مواد اولیه و تولیداتی که به سببِ قطعیهای چندساعته فاسد شده یا از بین رفتهاند و همچنین کارگرانی که به اجبار در ساعاتِ بیبرقی، وقت خود را در کارگاهها و کارخانهها میگذرانند و دلهرهی از دست دادن حقوق ماهانه و حتی بالاتر از آن، ترس از دست دادنِ شغل خود را دارند؛ اینها تصاویری است که در این چند وقت از برخی کارگاهها و کارخانههای مختلف منتشر شده و نشان میدهد که رمقی برای تولید این واحدها باقی نمانده است.
در چنین وضعیتی بسیاری از کارفرمایانِ خُرد، اندک سرمایهی خود را به دلایل مختلف از دست داده و ورشکست شدهاند و عدهای دیگر که صاحبان کارخانههای بزرگتر هستند نیز به انتظار ورشکستگی نشستهاند و هر روز شاهد اضمحلالِ هر چه بیشتر سرمایهی خود هستند.
۷ تا ۱۲ ساعت قطعی برقِ روزانه در شهرک صنعتی اشتهارد
شهرک صنعتی اشتهارد، با حدود ۲هزار واحد تولیدی و صنعتی، گرفتار قطعیهای برق طولانی است و شاید بتوان آن را نمونهی واضحی از بیتوجهی مسئولان به صنعت و تولید و بیتدبیریِ آنها نسبت به وضعِ بحرانیِ کارگران و کارفرمایان دانست. به گفتهی مدیرعامل یکی از شرکتهای واقع در این شهرک صنعتی، از خرداد ماه تا امروز که در نیمهی شهریورماه قرار داریم، کارخانههای واقع در این شهرک، روزی ۷ تا ۸ ساعت با قطعیِ برق مواجه بودهاند.
عباسی، مدیرعامل شرکت سهند ریختهگر به «ایلنا» میگوید: «شاید باور نکنید اما بعضی روزها حتی ۱۱ - ۱۲ ساعت برق ما رفته و خب خودتان حساب کنید با این میزان قطعیِ برق چه خسارتهایی به ما وارد شده است.»
او در ادامه میگوید: «حدود ۱۵۰۰ کارخانه در این شهرک صنعتی وجود دارد که مسئولان میتوانند بیایند و وضعیتشان را ببینید. زمانی بوده که برق از ۱۱و نیم صبح رفته و ساعت ۱۲ شب برگشته و مجددا دو نصفه شب برق قطع شده؛ با این اوصاف ببینید جایی هم برای کار کردن باقی میماند؟!»
برخی از کارخانههای واقع در این شهرک، کارخانههای تولید دارو هستند که در شرایط شیوع کرونا و بیماری تولیداتشان ضروری است اما حتی این مسئله هم باعث نشده که برنامهی قطعی برق، کمی حسابشدهتر شود. مدیرعامل شرکت سهند ریختهگر میگوید: «ما هنوز متوجه نشدهایم چرا با شهرکی که این اندازه کارخانهی مهم دارد این کار را انجام میدهند! شهرکهای دیگری هستند که برقشان دو روز در هفته قطع میشود و حداقل این قطعی روی حساب و کتاب است. اما اینجا ما از اول خرداد با مشکل مواجه هستیم و کسی هم پاسخگو نیست.»
کارفرمایان هزینه میدهند و کارگران قربانی میشوند
در اینکه کارفرمایان هزینهی سنگینی را در این شرایط متحمل میشوند، شکی نیست اما طرف دیگر این قضیه، کارگرانی هستند که حتی در شرایط عادی هم به سختی روزگار خود را میگذرانند؛ آنها در واقع قربانیان اصلیِ این شرایط هستند. کارگرانی که در محیط کار حاضر میشوند تا کار کنند و حقوقی بگیرند، اما نه کار میکنند و نه بعضا حقوقی دریافت میکنند. خیلی از آنها تا به امروز اخراج شدهاند و خیلیها شاید منتظر اخراجند.
مدیرعامل شرکت سهند ریختهگر در این خصوص میگوید: «تا امروز حقوق کارگران و حق بیمهی آنها را پرداخت کردهام اما آنطور که باید تولید نداشتهام و مشتریهای سابقم را نیز از دست دادهام. اگر این وضعیت ادامه پیدا کند، چارهای ندارم جز آنکه کارگرانم را اخراج کنم. من اگر تولید نداشته باشم، نمیتوانم دستمزد آنها را بپردازم حداقل اگر اخراج شوند، بیمه بیکاری میگیرند.»
حدود ۲۰۰۰کارخانهی واقع در این شهرک صنعتی، به همراه کارخانههای شهرکهای صنعتی دیگر و البته کارگاههای کوچکی که در سراسر کشور مشغول به کار هستند، امروز با مشکل قطعیهای مکرر برق مواجهاند و هزینهی آن را نه فقط کارفرما بلکه بیشتر، کارگران باید پرداخت کنند.
پیگیریها جواب نمیدهد
کسی پاسخگوی این وضعیت است؟ مدیرعامل شرکت سهند ریختهگر در پاسخ به این سوال میگوید: «ما نمیدانیم مشکل دقیقا از کجاست و باید به سراغ چه کسی برویم. هم به ادارهی برق مراجعه کردهایم و هم به فرمانداری و استانداری اما اصلا کسی توضیحی در مورد این وضعیت عجیب به ما نمیدهد.»
او میگوید: «ما جلسات متعددی با آقای فرماندار و رئیس ادارهی برق استان داشتیم اما همه فقط وعده دادهاند. مثلا ده روز از ما مهلت میگیرند تا کارها را درست کنند اما همانطور که گفتم از اول خرداد تا به امروز وضعیت ما تغییر خاصی نکرده است.»
سخن آخر
اگر به روال سابق حساب کنیم؛ حدود ۶ماه دیگر جلسات شورایعالی کار برای تعیین حداقل دستمزد برگزار خواهد شد و باز احتمالا به روال سابق بسیاری از مدافعان تولید و رشد اقتصادی سروکلهشان پیدا میشود که «حواستان باشد، با افزایش دستمزدها ریشه به تیشهی اقتصاد این مملکت و کارفرمای آن نزنید!» اما آنها امروز دقیقا کجا هستند؟ وقتی بسیاری از سیاستهای کلان ضربهی کاریِ خود را بر بدنِ تولید و اقتصاد این مملکت وارد میکند، چرا آنها تنها بر سرِ کارگران آوار میشوند؟
شعار حمایت از تولید البته که شعار زیبایی است اما قرار نیست صرفا در برخی از بزنگاهها مورد بهرهبرداری قرار بگیرد و بعد هم فراموش شود. یادمان باشد، سوار شدن بر دوش کارگران نامش حمایت از تولید نیست! اگر قرار بر حمایت باشد، مسیرهای اصلی دیگری هم وجود دارد که ظاهرا به نفع مسئولان نیست تا در مورد آن تصمیماتی جدیتر بگیرند.
گزارش: زهرا معرفت